قند پارسی/ پا را به اندازه گلیم خود دراز کن
آخرين خبر/ روزي شاه عباس از راهي مي گذشت. درويشي را ديد که روي گليم خود خوابيده است و چنان خود را جمع کرده که به اندازه ي گليم خود درآمده. شاه دستور داد يک مشت سکه به درويش دادند.درويش شرح ماجرا را براي دوستان خود گفت. در ميان آن جمع درويشي بود که به فکر افتاد او هم از انعام شاه نصيبي ببرد،به اين اميد سر راه شاه پوست تخت خود را پهن کرد و به انتظار بازگشت شاه نشست. وقتي که مرکب شاه از دور پيدا شد، روي پوست خوابيد و براي اينکه نظر شاه را جلب کند هريک از دست ها و پاهاي خود را به طرفي دراز کرد بطوري که نصف بدنش روي زمين بود.در اين حال شاه به او رسيد و او را ديد وفرمان داد تا آن قسمت از دست و پاي درويش را که از گليم بيرون مانده بود قطع کنند.يکي از نزديکان شاه از او سوال کرد که : " شما در رفتن درويشي را در يک مکان خفته ديديد و به او انعام داديد. امادر بازگشت درويش ديگري را خفته ديديد سياست فرموديد، چه سري در اين کار هست ؟"شاه گفت : " درويش اولي پاي خود را به اندازه ي گليم خود دراز کرده بود اما درويش دومي پايش را از گليمش بيشتر دراز کرده بود".