آیا داستان جنایات و مکافات واقعیت دارد؟
ايسنا/ بيان کردن سخني نو، اين چيزي است که مردم بيش از همه از آن واهمه دارند.
جنايات و مکافات اثري است که نويسنده در طول زندگي خود به نوشتن آن پرداخته است. عده ي کمي از منتقدان اين اثر را بهترين کتاب از داستايفسکي مي دانند ولي بقيه ي منتقدان اين نظر را در مورد برادران کارامازوف دارند.
اين کتاب پر از لحظات خاص و ويژه است. اما اين جمله به چه معناست؟ در حقيقت محرک دروني، انگيزه اصلي رفتار ها و اعمال بيشتر شخصيت هاي داستان است.
تمرکز اصلي جريان داستان در اين رمان، بر خلق و خوي شخصيت هاي داستان و ويژگي هاي رفتاري آن ها مي باشد.
داستايفسکي نويسنده ي شاهکار هاي قرن نوزدهم
فئودور داستايفسکي نويسنده مشهور و تاثير گذار روسي بود. بسياري از او به عنوان مهمترين و بزرگترين نويسنده روان شناختي جهان نام ميبرند. رمان يادداشت هاي زميني او اولين نوشته ي ادبي اگزيستانسياليستي جهان است. وي نويسنده اي واقع گرا بوده و در اکثر آثارش، اين واقع گرايي و ارائه بي پرده وقايع هويداست.
اکثر شخصيت هاي او الهام گرفته از واقعيت مردمي روان پريش و عصيان زده است. داستايفسکي در ابتدا براي امرار معاش کار ترجمه را شروع کرد و آثاري از شيلر و بالزاک را ترجمه نمود. او در سال ۱۸۴۳ با درجه ي افسري از دانشکده ي نظامي فارغ التحصيل شد.
در ۲۲ آوريل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازي حکومت دستگير کردند، در ابتدا حکم او اعدام و سپس با تخفيف به چهار سال حبس محکوم شد. او در سال ۱۸۸۱ در اثر خونريزي ريه درگذشت.
در رمان جنايات و مکافات چه مي گذرد؟
آن کسي که وجدان دارد و به اشتباه خود پي ببرد، رنج مي کشد. اين براي او بيش از اعمال شاقه برايش مجازات دارد. – از متن کتاب
داستان جنايت و مکافات حول محور يک دانشجوي حقوق (راسکولنيکف) اتفاق مي افتند که با فقر دست و پنجه نرم مي کند. او براي خود اصولي دارد و بر اساس همين اصول هم دست به انجام کار هايي مي زند. او هيچ اصول تحميلي را از جامعه نميپذيرد. شخصيتي جست و جو گر است و تا آخر هر ماجرايي را دنبال مي کند و از سختي هاي آن هم نمي ترسد.
داستايفسکي به توجه پيرامون وضع زمان خود در کشورش (يعني روسيه) مشهور است و شخصيت هاي داستان هايش نمادي از مردم روسيه هستند. درون نگري در داستان، يکي از ويژگي هاي مهم اين اثر است که داستايفسکي از تجربه ي شخصي اش از زندان در داستان استفاده مي کند.
در جنايات و مکافات داستايفسکي مي خواهد نشان دهد که در لحظات نامتعادل رواني مي توان درون و ذات هر کس را شناخت. او مي خواهد در اين اثر نشان دهد که ذات آدمي چيست و تاثير جامعه بر آن او را به چه کسي تبديل خواهد کرد.
کتاب هاي او به شکل عميق و موشکافانه اي به انتخاب چگونگي شيوه ي زندگي و انسانيت اشاره دارد. همين ويژگي هاست که باعث شده اين کتاب در هر زماني حتي پس از گذشتن حدود بيش از يک قرن بر روي مخاطبان خود تاثير گذار باشد.
نگاهي به شخصيت هاي جنايات و مکافات
در اين رمان مخاطب از ديدگاه کاراکتر هاي داستان به ويژگي هاي شخصيتي آنان پي مي برد. با در نظر گرفتن همين مسئله، بايد گفت که شخصيت پردازي اين اثر توسط داستايفسکي به خوبي انجام گرفته و نقطه ي قوت آن است. يکي از ويژگي هاي بارز در شخصيت ها که مشترکا در همه آنان ديده مي شود ترديد و عدم قطعيت داشتن به شکلي واضحي است.
· آليونا شخصيت اهريمني است که اوج فساد در يک جامعه است.
· سونيا دختري خوش طينت است که به دليل مشکلات اقتصادي به مشکلات اخلاقي کشيده شده.
· مارمالاد اف يک کارمند شريف است که به خاطر مشکلات اقتصادي کار هاي بدي انجام مي دهد.
· لوژين يک انسان متقلب و سوء استفاده گر است.
· راسکولنيکوف يک بيمار اسکيزوفرني است که هم توانايي انجام کار هاي بد و هم کارهاي خوب را دارد.
· سويدري گالف يک شر گوتيک و هم قهرماني بايرني است.
قهرمان بايروني نوعي تيپ شخصيتي است که اولين بار هم توسط لرد بايرون شاعر انگليسي خلق شده است. از ويژگي هاي آنان مي توان گفت شخصيت هاي جذاب از لحاظ فيزيکي، بسيار احساسي که بعضا آنان را بسيار دمدمي مزاج نشان ميدهد.
جنايات و مکافات براي همه ملت ها است.
در کتاب جنايات و مکافات، داستايفسکي از اتفاقات و مکان هايي صحبت ميکند که بعضا به صورت مخفف و جاي خالي باقي مانده است، اين کار او باعث شده بود که خوانندگان کتاب فکر کنند اين اتفاقات و مکان ها طبق تخيل نويسنده شکل گرفته اند، اما محققان سعي کردند که اين موارد را کنار هم بگذارند و در کمال تعجب ديدند که همه ي اين اتفاقات دقيقا در مکان هاي واقعي رخ داده اند.
اتفاقات و در نتيجه سرنوشت راسکولنيکوف که ناشي از فقر و تنگدستي بوده نشان دهنده ي تاثير فقر و نتيجه ي آن بر طبقه ي پايين دست جامعه در روسيه است، ولي مي توان آن را سرنوشت طبقه ي مستضعف در ديگر نقاط جهان نيز به حساب آورد. پس رمان با هيچ ملتي و هيچ جامعه اي بيگانه نيست.