ايران جيب/ يک خودروي شاسيبلند دو ديفرانسيل با قدرتي حدود 504 اسب بخار، شتاب صفر تا صد زير 5 ثانيه، انبوهي از امکانات رفاهي و قيمتي حدود 200 ميليون تومان بسياري از افراد را براي خريد وسوسه ميکند. در حدود 200 ميليون تومان بودجه براي خريد يک خودرو داريد و فاکتورهاي متفاوتي براي اين انتخاب در پيش روي شما قرار گرفته است. از آنجا که تب بلند و بالا بودن اين روزها در همه جاي دنيا رو به فزوني گرفته است و اصطلاحا شاسي بلندها در حال شيوع به شکل تصاعدي هستند، اين انتخاب رنگ و بوي شديدتري از جنس شاسيبلندسواري ميگيرد.
حال انتخابهاي کرهاي و ژاپني با انبوهي از تجهيزات و البته کيفيت ساخت بالا در پيش روي شما قرار دارد که ناگهان سر و کله يک چيني با ژن جهشيافته نيز با جهشي بسيار بلند در اين بازه قيمتي ديده ميشود؛ خودرويي که ميتوان گفت همه چيز فراتر از رقبايش دارد و در تنها چيزي که ميتواند منجر به باختش شود، نام و آوازه يا همان اعتبار و اصالت است. پس بهتر است به بررسي اين موجود جهشيافته چيني بپردازيم.
آشنايي با BYD تانگ
ريشههاي تانگ را بايد در دو محصول به نامهاي لکسس RX نسل اول و همچنين BYD S6 جستوجو کرد. در واقع تانگ محصولي بهروز شده با سيستم حرکتي هايبريدي بر اساس مدل S6 است که خود اين خودرو نيز ريشه در لکسس RX نسل اول دارد. اين خودرو که در سال 2015 معرفي شده است، يکي از جديدترين محصولات کمپاني BYD است که از يک موتور بنزيني 2 ليتري به همراه 2موتور الکتريکي بهره ميبرد. تانگ يک خودرو هايبريدي از نوع plug-in است که بيانگر تکنولوژي حرکتي آن بوده که از پيشرانه بنزيني و موتور برقي استفاده ميکند و جدا از روشهاي خاص شارژ باتريهاي آن براي به حرکت در آمدن موتورهاي برقياش، ميتوان با استفاده از شارژر مخصوصش و اتصال به برق شهري نيز آن را شارژ کرد. اين خودرو در حدود 48 هزار دلار آمريکا قيمت دارد و از بدو ورودش به بازار چين، رتبه پرفروشترين خودرو برقي پلاگين بازار را کسب کرده است که اين فروش بالا حتي باعث شده تا در سطح جهاني نيز در رتبههاي بالاي ليست 10 خودرو پرفروش هايبريدي پلاگين دنيا باشد.
درون و بيرون
بدنه و شماي کلي اتاق تانگ، بسيار شبيه به خودرو S6 اين شرکت و همچنين لکسس RX نسل اول است؛ چراکه اين خودرو در واقع از همان اتاق مدل S6 با طرح متفاوت عقب و جلو بهره ميبرد که خود اتاق S6 نيز برگرفته از لکسس RX نسل اول است. اما طرح لکسس RX حتي در زمان عرضه خودش نيز يک طرح کاملا محافظهکار و نازيبا بود که اين عيب خود را در پشت کيفيت و کارايي بالايش پنهان ميکرد. اين مشکل در S6 نيز ديده ميشود و به همين خاطر نبايد انتظار داشت اتاقي که در زمان عرضه در يک دهه پيش، يک طرح نازيبا و بيروح بوده است، امروز بتواند حرفي براي گفتن داشته باشد. اما زماني که در برابر تانگ قرار ميگيريد، داستان متفاوت ميشود و از اين رو بايد به مهندسان طراح اين شرکت که با تغييرات در نماي جلو و عقب S6، طرح تانگ را پديد آوردهاند، يک نمره بالا داد.
چهره جلو با ترکيب خاص سپرها و جلو پنجرهاي که نيمنگاهي به طرحهاي کيا دارد، کاملا تهاجمي و زيباست و اين هماهنگي در طرح را ميتوان در قسمت عقب آن نيز ديد. قطعات فراوان پلاستيکي با رنگ مشکي منجر به زيباتر شدن و عضلانيتر شدن نماي کلي اتاق شده است اما اين قطعات پلاستيکي با قطر زيادي که در دايره و لبه گلگيرها دارند، کمي اغراقآميز شدهاند و بهتر بود تا در اين قسمت همچون خودروهاي جديد بسياري از شرکتها، اين قطعات از قطر کمتر و ظرافت بيشتري برخوردار بودند. در نماي پشتي، لوگوي روشن شده با رنگ قرمز BYD خبر از يک خودرو برقي ميدهد. وجود چراغهايي با نورپردازي قابل قبول و زيبا در کنار اگزوزهاي دوتايي با ظاهري عضلاني، ميتواند خبر از سينه پرقدرت اين خودرو بدهد. در مجموع بايد اعتراف کرد که طرح خستهکننده و بيروح لکسس RX را نميتوان بهتر از اين به يک طرح خشن و امروزي تبديل کرد.
اما وقتي قدم به داخل کابين تانگ ميگذاريم، يک دنياي جديد از کيفيت و تکنولوژي را پيش روي خود ميبينيم. کيفيت چرم و مونتاژ کابين و داشبورد نمونه آزمايش شده کاملا در حد خودروهاي موجود در بازه حدود 200 ميليون تومان است که با برنامهاي که شرکت کارمانيا براي عرضه خودروهايي باکيفيت مشابه با نمونه اصلي دارد، ميتوان انتظار داشت اين ويژگيها در خودروهاي عرضه شده در داخل کشورمان نيز ديده شوند. صفحه نمايش بزرگ 12.1 اينچي وسط، اطلاعات کاملا جامعي از وضعيت قسمتهاي مختلف خودرو ميدهد. همچنين صفحه نمايش پشت فرمان نيز که کاملا ديجيتالي است، اطلاعات زيادي از وضعيت حرکتي، شارژ باتريها، سيستم خنککاري، فشار روغن، نحوه کارکرد موتورهاي الکتريکي و پيشرانه درونسوز و... در اختيار راننده ميگذارد. کيفيت داخل کابين به واقع بالاست و دسته دنده که فقط براي انتخاب جهت حرکت است، طراحي ارگونوميک و زيبايي دارد. صندليها کاملا راحت هستند و به لطف داشتن تنظيمات و البته 3 حافظه، راحتي خوبي را به همراه دارند. تعداد دکمههاي موجود در کنسول وسط و بالاي آن، تا حدودي زياد است که اين اتفاق را بايد در تک دستوري بودن هر کدام از آنها دانست که هر دکمه براي يک فرمان خاص در نظر گرفته شده است. اين وضعيت را ميتوان روي فرمان نيز مشاهده کرد که البته اين روش منجر به استفاده راحتتر از ادوات و قسمتهاي مختلف ميشود. فضاي داخلي براي هر 4 سرنشين، به لطف وجود اتاق بزرگ و جادار آن، کاملا کافي است و حتي سرنشينهاي عقب نيز با اينکه اتاق حالتي خميده در اين قسمت پيدا ميکند، ناراحتي نخواهند داشت.
ويژگيهاي حرکتي
در پشت فرمان قرار ميگيريم. وضعيت حرکتي را در حالت HEV ميگذاريم که خبر از استفاده از تمام قواي موجود در سينه اين خودرو ميدهد. شتابگيري در اين حالت بايد 4.5 ثانيه شود که البته با وجود بارندگي شديد و وجود ميزان زيادي از آب در کف مسير، بايد کمي به اين زمان اضافه کنيم. به پدال گاز فشار ميآوريم و براي رها کردن ترمز آماده ميشويم. وضعيت خودرو را در زمان رها کردن ترمز فقط ميتوان به يک چيز شبيه دانست و آن هم يک موشک زميني است!. در شتابگيري به عدد 5.07 ثانيه ميرسيم که با وجود شرايط خاص مسير، کاملا راضيکننده است. نکته مهم در خصوص اين خودرو اين است که با داشتن حدود 500 يا 550 اسب بخار که بسته به انتخاب وضعيت حرکتي و کارکرد موتورهاي الکتريکي است، پايداري آن در زمان شتابگيري و همچنين در انجام مانورهاي مختلف واقعا عالي است و بدون اغراق بايد آن را در زمره برترينها دانست که البته وجود تايرهاي 18 اينچي ميشلن در زير آن نيز بيتاثير نبود.
در عبور از مسير تست قسمتهاي مختلف مثل سيستم فنربندي و پايداري، تست شتابجانبي و.... کاملا کارکرد سيستم تعليق و کيفيت خوب مونتاژي بدنه ديده ميشود. ضمن اينکه در زمان روشنبودن ESP و با وجود تايرهاي خوب زير آن، با وجود بلندشدن جيغ شديد لاستيکها اما امکان سر دادن ته خودرو نبود. ولي نکتهاي که همه تيم آزمايش به آن تاکيد داشتند، کارکرد نسبتا عجيب سيستم ترمز بود. به نحوي که در ابتداي کار کمي براي نگه داشتن اين خودرو با وزن 2 تني آن و شتابگيري بالايش، ضعيف به نظر ميرسيد که با گذشت زمان ميشد نتايج بهتري در ترمزگيري به دست آورد.
در زير آينههاي اين خودرو، عدد 542 ديده ميشود که حاکي از شتاب 5 ثانيهاي آن، 4 چرخ محرک بودنش و مصرف ترکيبي 2 ليتر در 100کيلومتر است. اين خودرو همچنين قابليت پارک با ريموت کنترل را نيز دارد. به اين معني که در پشت ريموت آن، دکمههايي براي حرکت دادن اين خودرو به اطراف و پارککردن آن بدون حضور راننده وجود دارد که ميتواند يک ويژگي جذاب و البته کارآمد در زمان پارک کردن خودرو باشد.
جمعبندي
شايد قابل هضم نباشد که براي خريد يک خودرو چيني، مبلغ 200 ميليون تومان هزينه کنيم. اما اگر بخواهيم بدون در نظر گرفتن نام و نشان اين خودرو، ويژگيهاي فني و امکانات آن که مثل سقف پانوراميک، دوربين 360، ريموت کنترل براي پارک کردن آن، کيفيت خوب مونتاژ بدنه و داخل کابين، شتابگيري بسيار عالي و از همه مهمتر، برقي بودن اين خودرو را در برابر رقبايش در نظر بگيريم، ميتوان اميد زيادي به موفقيت آن داشت. فراموش نکنيم که براي خريد يک خودرو با قسمتي از اين ويژگيها که فقط نام و نشاني يک شرکت کرهاي و يا ژاپني روي آن ديده شود، بايد چندين برابر بيشتر هزينه کرد.بي واي دي تانگ احتمالا تابستان سال آينده وارد کشورمان خواهد شد.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد