برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
جذاب ترین ها
خودرو

فوبیا زنان از رانندگی، آیا مردان نیز مقصرند؟

منبع
خودرو بانک
بروزرسانی
فوبیا زنان از رانندگی، آیا مردان نیز مقصرند؟
خودرو بانک/ شايد اين متفاوت‌ترين مقاله و تيتري بوده که در طول 7 سال تجربه کاري‌ام در صنعت خودرو قلم زده باشم. مقاله‌اي که چند هفته درگير آن بودم و در موارد مختلفي سعي کردم و يا شايد بهتر بگويم سعي "کرديم" آن را امتحان کنيم و سپس شروع به نگارش کنم. ابتدا لطفاً هم آقايان و هم بانوان مقاله را تا آخر بخوانند و سپس در قسمت زيرين اين مقاله از خودروبانک اظهار نظر کنند تا قصد کامل بنده را از نگارش و همفکري در اين مقاله متوجه شوند. موضوع، فوبيا و ترس بعضي زنان ايراني از رانندگي، پارک دوبل، بنزين زدن و يا کارهاي ساده اين چنيني است که داستان‌هاي مختلفي پيرامون آن روزانه بين مردم مطرح مي‌شود و نمونه‌هاي مختلفي نيز در سطح خيابان‌ها ديده مي‌شود. از پارک‌هاي دوبلي که در نهايت بجاي 30 سانتيمتر، حدود 3 متري با جدول فاصله دارد و رسماً خودرو وسط خيابان است گرفته تا رانندگي‌هاي آهسته و کسل‌کننده بعضي زنان که باعث ترافيک و هرج‌و‌مرج در خيابان‌ها مي‌شود. حتي يادم هست که روزي بانويي با تويوتا لندکروز خود قصد خارج شدن از پارک را داشت که تقريباً زماني که براي اين امر طول کشيد به اندازه تعويض هر چهارچرخ يک خودرو توسط يک مرد بود! و تمام خيابان بند آمده بود و من از بيچارگي تنها غربيلک فرمان را به دندان کشيده بودم (لطفاً مزاح من را بپذيريد)! قطعاً اين موضوع يک بحث روانشناسي و جامعه‌شناسي است و تفاوت‌هايي نظير قوه ضعيف‌تر زنان در تجسم سه‌بعدي و ... به عنوان دلايل اين مشکلات بيان مي‌شوند و بنده اصلاً قصد ندارم به اين موضوع به صورت تخصصي بپردازم و تنها مي‌خواهم خيلي ساده‌تر در مورد اين مشکل صحبت کنم و تجربه خود را از اتفاقاتي که افتاده بيان کنم و در انتها شايد بد نباشد شما نيز نظر خود را بيان کنيد و به تبادل نظر بپردازيم. داستان از اينجا شروع شد که... با يکي از آشنايان خانم، که داراي کارشناسي‌ارشد از دانشگاه تهران بود و سال‌ها در خارج از کشور زندگي کرده بود و به چند زبان دنيا مسلط بود (نمونه خوب به عنوان يک فرد با تجربه و اعتماد به نفس بالا اما با اين ترس عمومي)، و متاسفانه از بنزين زدن بسيار ترس داشت براي چند روز بحث کردم تا او را مجاب کنم که اين تنها يک فوبيا و ترس عبث است و تنها با يک بار انجام تمامي اين مراحل متوجه خواهد شد که کار آسان‌تر از آن چيزي است که فکرش را هم مي‌کرده و در عوض از شَر اين تفکرات بيهوده خلاص مي‌شود و او نيز در مقابل مرتب گلايه از اين داشت که اگر مشکلي پيش بيايد همه مردان به او مي‌خندند و به قول معروف جلوي همه ضايع مي‌شود! و اين دقيقاً همان ترس از اشتباه پارک کردن و تصادف ... است و سعي داشتم تا اين ترس را در ساده‌ترين نمونه يعني بنزين زدن جلوي چندين مرد از بين ببرم. بالاخره او را توجيه کردم که اگر با اعتماد به نفس و بدون هيچ ترسي به پمپ بنزين برود و مراحل را يکي پس از ديگري به درستي انجام دهد، هيچ مشکلي پيش نمي‌آيد و کسي هم به او نمي‌خندد و تحقير هم نخواهد شد! حتي چند بار همراه من اين کار را تکرار کرد و در نهايت روزي به يکي از پمپ‌بنزين‌هاي خلوت شهر تهران رفتيم و من داخل خودرو ماندم تا ايشان همه مراحل را به تنهايي انجام دهد ولي من از داخل آينه همانند پليس فتا حواسم به همه چيز بود! همه امور عالي گذشت تا اينکه در مرحله کشيدن کارت اعتباري و پرداخت پول، ايشان مشغول خواندن اطلاعات روي صفحه بود که مامور پمپ به سراغ ايشان مي‌آيد و با لحني تمسخر آميز و تند او را مسخره مي‌کند که گويا اصلاً کار کردن با اين دستگاه را بلد نيست و به او متلک مي‌اندازد! و آنجا بود که همه تلاش‌هاي چند هفته‌اي من نقش بر آب شد و دقيقاً در آن لحظه دوست داشتم با دو پا به حلق ايشان نفوذ کنم که البته خوشخبتانه صبوري کردم و از مهلکه دور شديم! نگاهي از بالا به ماجرا قطعاً مامور مورد نظر ما مي‌توانست صبوري بيشتري داشته باشد. قطعاً اين مشکل براي من که اولين بار با اين دستگاه کار کرده بودم هم اتفاق افتاد و چند لحظه مشغول مطالعه آن شدم اما همانند اين اتفاق کسي با من به تندي صحبت نکرد. قطعاً اين تنها يک نمونه واحد بود و شايد بدشانسي من بيچاره را نشان مي‌داد و صدها قطعاً ديگر که نشان دهد تجربه ما چيز خاصي را نشان نمي‌دهد و تنها يک اتفاق بود. اما در پشت تمامي اين "قطعاً"‌ها، اين "شايد" نيز وجود دارد که در کنار تفاوت‌هاي بين زنان و مردان، مهارت بيشتر مردان، مشکلات فرهنگي و ... که همگي باعث اين اختلاف و ترس‌هاي واهي زنان از رانندگي، پارک کردن، بنزين زدن و ... مي‌شود، رفتار زشت تمسخر‌آميز ما مردان نيز ديگر فاکتور اين مشکلات است و شايد اين رفتار ناپسند، ملکه ذهن بعضي از مردان شده که منتظر ديدن کوچک‌ترين ايرادي از زنان هستند تا شروع به تمسخر، تحقير و يا بدخلقي کنند و خود را با اين کار بالاتر فرض کنند. به راستي اگر خودرويي را بنگريم که تنها کمي از جدول فاصله دارد اما راننده آن زن است، شروع به تمسخر مي‌کنيم؟ اگر متوجه شويم صاحب همان خودرو راننده‌اي حرفه و مرد است چطور؟ باز هم تمسخر مي‌کنيم؟ يا در عوض دنبال دليلي مي‌گرديم که چرا خودرو را با اين فاصله پارک کرده و شروع به فلسفه‌بافي مي‌کنيم؟ قطعاً بنده نه روانشناس هستم و نه جامعه‌شناس و نه قصد نسخه‌پيچي براي چنين مشکل بزرگي را دارم. اما اين تجربه و ده‌ها تفاوت ديگري که در نگاه تبعيض آميز جنسيتي جامعه به اين مشکل است، به نظر من مزيد بر علت شده و رفتار درست، بدور از تحقير و محبت آميز مردان مي‌تواند اعتماد به نفس را به زنان برگرداند تا شايد بتوانيم رانندگان بانويي داشته باشيم که بتوانند بدون ترس، بدون تحقير شدن و بدون فوبياي بي‌دليل رانندگي کنند، پارک دوبل کنند، جلوي همه بنزين بزنند و مطمئن باشند اگر مشکلي باشد ديگر مردان جامعه نه تنها به او نمي‌خندند، بلکه با خوشرويي به او در حل مشکل کمک مي‌کنند. در انتها يادآور مي‌شوم که منظور من در اين مقاله در استفاده از کلماتي همچون "مردان" يا "زنان" تنها بعضي از افراد جامعه بود و قطعاً مشکلاتي که به مزاح در مورد مهارت رانندگي زنان و يا رفتار ناپسند مردان اشاره کردم، به اقليتي از مردم برمي‌گردد. نظر شما چيست؟ با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد