آشنایی با خودروهای دوستدار محیطزیست (قسمت اول)
پدال/ امروزه سرعت ظهور فناوريهاي جديد بهطور چشمگيري افزايش پيدا کرده و اصلاً با قرون گذشته قابل مقايسه نيست. دانشمندان در حوزههاي مختلف هر روز يک اختراع جديد به ثبت ميرسانند و پيشرفتي جديد رقم ميزنند. صنعت خودرو هم از اين امر مستثني نيست. طي صد سال گذشته شاهد پيشرفتهاي فوقالعادهاي در اين عرصه بودهايم که شايد کمتر کسي حتي تصورش را ميکرد! يکي از مهمترين اختراعاتي که در حوزه حملونقل بخصوص صنعت خودرو ايجاد شده، استفاده از انرژي الکتريسيته بجاي بنزين است. اين فناوري تا کنون تأثير بسيار زيادي در کاهش مصرف سوخت و کاهش آلودگي هواي شهرها و کشورهاي مختلف جهان داشته و بهعنوان سرفصلي جديد در تاريخ اين صنعت شناخته ميشود. علت اصلي ساخت خودروهاي برقي و هايبريد را ميتوان افزايش آلايندگي ناشي از مصرف روزافزون بنزين و معضل کمبود سوخت در دنيا دانست. البته يک تفاوت اساسي هم بين اين دو وجود دارد: خودروهاي برقي با استفاده از يک منبع تغذيه خارجي شارژ مي شوند، درحاليکه انواع هايبريد نيازي به منبع انرژي بيروني ندارند. اولين اتومبيل برقي دنيا سال ۱۸۸۴ ميلادي توسط مخترعي بنام توماس پارکِر ساخته شد. انگيزه اصلي پارکر انگليسي براي ساخت اين خودرو مشکل آلودگي هوا بود، درنتيجه ميتوان اينطور برداشت کرد که اين قضيه در قرن ۱۸ ميلادي نيز بسيار مهم و موردتوجه بوده است. 7 سال بعد در ۱۸۹۱ ميلادي خودروي برقي ديگري اين بار در آمريکا و به دست ويليام موريس متولد شد. رفتهرفته توليد چنين خودروهايي با تيراژ محدود رواج يافت و ميزان استقبال از آنها بين سالهاي ۱۸۹۱ تا ۱۹۱۰ روندي صعودي را تجربه ميکرد که دليل اصلي آن روشن شدن راحتتر خودرو نسبت به انواع بنزيني و آلودگي صوتيِ کمتر بود. جالبتر اينکه طي آن سالها اتومبيلهاي بخار سوز هم توليد ميشدند اما هرگز نتوانستند به محبوبيت انواع برقي دست پيدا کنند. اما متأسفانه اين استقبال خوب دوام چنداني نداشت. از دهه 1920 ميلادي به بعد عملکرد بهتر و سريعتر خودروهاي بنزيني موجود سبب شد تا عموم مردم ديگر به سراغ اتومبيلهاي برقي نروند. از طرفي قيمت تمامشده بسيار بالاي اين فناوري در صنعت خودرو باعث شد تا بهتدريج از گردونه رقابت حذف گردد. حتي با شروع جنگ جهاني دوم و کمبود شديد سوخت استقبال چندان چشمگيري از اين خودروها صورت نگرفت. درسال 1970 ميلادي نيز اين موضوع مجدداً مطرح گرديد اما بازهم خيلي مورد توجه واقع نشد. طي اين سال ها بسياري از افراد و مخترعين در گاراژ و حتي کارخانه هاي خود اقدام به طراحي و توليد وسايط نقليه برقي و هايبريد کردند که همگي ناشي از نگرانيهاي موجود در بحث کمبود سوخت و افزايش آلودگيهاي زيستمحيطي بود؛ موضوعي که هنوز هم براي دانشمندان و متخصصين اين حوزه حائز اهميت بسياري است. از جمله افرادي که طي دوره موردبحث تلاشهاي زيادي در جهت ساخت خودروهاي هايبريد کردند مي توان فرديناند پورشه، بنيانگذار کمپاني پورشه را نام برد. پورشه در ۱۸۹۹ ميلادي موفق به ساخت يک اتومبيل هايبريد بدون سقف با ظرفيت حمل چهار سرنشين شد و آن را لونِر (Lohner) ناميد. اما اين هم نتوانست پاياني بر بدشانسيهاي فناوري الکتريسيته در صنعت حملونقل باشد. از طرفي مشکلات استفاده از وسايل نقليه برقي نيز چندان قابل چشمپوشي نيست. خودروهاي مجهز به اين فناوري بسته به ميزان مسافت قابل پيمايش خود بايد در جايگاههاي خاصي توقف کنند تا باتريهايشان دوباره شارژ شوند. درنتيجه در هر کشوري امکان تأمين و ساخت زيرساختهاي لازم براي توسعه خودروهاي الکتريکي وجود ندارد. در دهههاي 70 و 80 ميلادي سوختهاي جديد ديگري براي خودروها عرضه شد. ازجمله اينها ميتوان به CNG و LPG اشاره کرد که در کشورهاي مختلف مورد استفاده قرار گرفتند اما بخاطر معايبي که داشتند در بسياري ديگر از کشورها نيز از آنان استقبال نشد. CNG و LPG که به ترتيب گازهاي فشرده طبيعي و گازهاي مايع نفتي هستند طي ساليان گذشته در ايران به دليل وجود منابع گسترده گاز طبيعي بيشتر مورد بهرهبرداري قرار گرفته و انرژيبخش بسياري از خودروها بودهاند. اين دو نسبت به بنزين آلايندگي کمتري دارند اما در مقايسه با فناوري هايبريد آلايندههاي بيشتري منتشر ميکنند. از طرفي CNG به گاز خشک معروف است و بهسرعت موجب فرسودگي و کاهش عمر قطعات پيشرانه ميشود. البته در ايران هم وجود مشکلات متعدد در خصوص تأمين و توزيع اين سوخت ها همچنان بهعنوان يک معضل مهم پابرجاست. اُکتان CNG از بنزين بالاتر است و بهتر مي سوزد، اما LPG نسبت به هردو اينها پربازدهتر است. البته LPG در کنار اين مزيت، معايب بزرگي هم دارد که ازجمله آن ميتوان به اين مورد اشاره کرد: مخزن LPG به دليل فشرده بودن آن وزن بيشتري نسبت به سوخت ديزل و بنزين دارد و فضاي بسيار زيادي را اشغال ميکند. از طرفي معايب CNG شامل نياز به احداث ايستگاههاي سوختگيري متعدد، فضاي محدود در خودروها براي نصب مخازن گاز، کاهش مسافت قابل پيمايش در مقايسه با بنزين، لزوم بهينهسازي و تقويت بخش هاي مختلف خودرو بخصوص اِکسل و سامانه تعليق بخاطر وزن بالاي مخزن و کاهش عمر قطعات پيشرانه نيز اصلا قابل چشمپوشي نيستند. در کنار همه اينها، خطر انفجار مخزن سوخت هم يکي از بزرگترين معايب هردو گزينه به شمار ميرود که متأسفانه تا کنون نيز بهدفعات رخ داده و خسارات زيادي به بار آورده است. درمجموع منطقي است که استفاده از اين گازها با توجه به معايب فراواني که دارند و نيز کاهش عمر قطعات خودرو و افت توان خروجي ناشي از آنها، خيلي مورد استقبال عموم واقع نشود. در دهه ۱۹۹۰ ميلادي تعداد خودروسازاني که سراغ توليد خودروهاي هايبريد و الکتريکي رفتند بسيار کم بود، اما دقيقاً در همين بازه زماني کمپاني تويوتا ژاپن اولين خودروي هايبريد توليد انبوه دنيا را با نام پريوس (Prius) روي خط توليد بُرد؛ خودرويي که سالهاست رکورد فروش را از آن خود کرده و بيشک طي دو دهه اخير تأثير بسزايي در کاهش مصرف سوخت و انرژي داشته است. دقيقاً به همين خاطر پريوس را ميتوان يک خودروي دوستدار طبيعت واقعي ناميد. از طرفي اگر سفر کوتاهي به کشورهاي اروپايي داشته باشيد خواهيد ديد که استقبال از انواع اتومبيلهاي هايبريد و پاک رشد چشمگيري پيدا کرده و در اين ميان تويوتا بيشترين سهم را به خود اختصاص داده است. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد