ملاقات با فورد ماستنگ Mach-1 مدل 1973
خودرو بانک/ نسل اول فورد ماستنگ جدا از يکهتازي در زمينه ثبت و راهاندازي کلاس پونيکار، يکي از عجيبترين و متنوعترين خودروهاي آمريکايي است که تنها در اولين نسل توليدي خود چهار مدل طراحي کاملاً متفاوت را عرضه ميکند. اين تفاوت در طراحيها تا آنجايي بارز و متفاوت بودند که هريک از آنها ميتوانستند عنوان نسلي جداگانه از ماستنگ را به خود اختصاص دهند در حالي که همگي زير پرچم نسل اول ماستنگ روانه بازار شدند. در اين ميان متفاوتترين مدلهاي عرضه شده از نسل اول ماستنگ از ديدگاه طراحي ظاهري نمونههاي توليد 1971 تا 1973 بودند که به دليل تغيير سياست طراحي فورد در آن دوران طراحي بسيار متمايزي نسبت به ساير مدلهاي توليدي نسل اول دارند. نمونه مورد معرفي اين مقاله از خودروبانک يک دستگاه فورد ماستنگ نسل اول مدل 1973 از تريم مک-1 (Mach-1) است که مطابق با استانداردهاي روز توليد و با اعمال کمترين تغييرات غيرفابريک، بازسازي شده و با وسواس بسيار زياد از سوي مالک نگهداري ميشود. Mach-1 چيست؟ پيش از آن که به توصيف المانهاي بارز طراحي ماستنگ مورد بررسي اين مقاله بپردازيم ابتدا بهتر است نگاهي به تريم Mach-1 داشته باشيم که پيشتر نيز در مقالههاي ديگر خودروبانک به شکل مفصلتري به آن اشاره کرده بوديم. تريم مک-1 يا ماک-1 يک نام علمي به معناي "ماخِ يک/يک ماخ" سرعتي برابر با سرعت صوت معادل 1234 کيلومتر بر ساعت است که براي اولين با براي يکي از محصولات مفهومي فورد به کار گرفته شد. اين نام بعدها در سال 1969 براي اولينبار به عنوان يک پکيج عملکرد محور براي ماستنگ به کار رفت که از ديدگاه توان فني، قيمت نهايي و ارزش مالي در پس نمونههاي گران قيمتتر و توليد محدودتري چون شلبي و باس (Boss) ميايستند. با ارائه اين پکيج فني و ظاهري در دو سال 1969 و 1970، Mach-1 هاي توليد اين دو سال به عنوان مک-1 هاي نسل اول شناخته ميشوند. دومين نسل از پيکيج مک-1 بين سالهاي 1971 تا 1973 بر ماستنگهاي جديد رائه شد.پکيج Mach-1 تنها بر ماستنگهاي فستبک کوپه ارائه شد و در نمونههاي هاردتاپ کوپه و کانورتيبل به توليد نرسيد. براي آشنايي بيشتر با پکيج Mach-1 توصيه ميشود مقاله ملاقات با يکي از منحصربهفردترين فورد ماستنگهاي ايران با عنوان " الماس سياه فورد" در خودروبانک را از دست ندهيد. از نژادي متفاوت ماستنگ در گذر سالها از ابتداي عرضه (ميانههاي 1964) تا پايان 1970 از ديدگاه ظاهري بزرگ و بزرگتر شد تا اينکه با ورود به سال 1970 و اعمال تغييرات بسيار گسترده در ظاهر ماستنگ، نمونههاي 1971 تا 1973 پا به عرصه حيات گذاشتند. بر خلافه آنچه که عوام در ايران اين ماستنگها را با عنوان "ماستنگ گرند (Grand به معناي بزرگ)" ميشناسند، توليد ماستنگ گرند در حقيقت از سال 1969 آغاز شد و الزاماً وابسته به مدلهاي 71 تا 73 نيست. در گذر زمان رکورد فروش 1 ميليون دستگاهي فورد با مدل ماستنگ تنها در 18 ماهه اول عرضه اين محصول به بازار، ميزان فروش ماستنگ به شکل چشمگيري کاهش يافت که به عنوان فاکتوري بسيار موثر، نبايد نقش ورود رقيب قدرتمندي به نام شورولت کامارو را در اين ميان از بين برد. فورد تلاش بسيار کرد تا ميزان فروش اين پوني محبوب را تا جاي ممکن ارتقا دهد. يکي از اقدامات مهم انجام شده در اين راستا افزايش ابعاد خارجي خودرو و عرضه آن در فرمت کوپه با ريزهکاريهاي آپشنال و لوکسگرا (نظير استفاده گستردهتر از چوب در تريم داخلي) براي آن گروه از افرادي بود که در پي خودرو عملکرد محوري بودند که راحتي، آسايش و لوکسگرايي را فداي عملکرد و فرمانپذيري نکرده باشد. از اين رو ماستنگ گرند پا به عرضه حيات گذاشت. براي درک بهتر اين مهم که تغيير رويه در سبک طراحي ماستنگ از مدلهاي پيشين به مدلهاي 1970-1973 بايد بدانيد که مدلهاي توليدي اين سه سال، ابعاد خارجي به ترتيب برابر با 4923×1882×1288 ميليمتر قرار گرفته بر فاصله محورهاي 2770 ميليمتري دارند. اين ابعاد در مقايسه با مک-1 هاي مدل 1969، 110 ميليمتر افزايش طول، 22 ميليمتر افزايش عرض، 8 ميليمتر کاهش ارتفاع و فاصله محورهاي بدون تغيير را نشان ميدهد. شايد اين ابعاد از ديدگاه تئوري چندان قابل توجه به نظر نرسند اما اگر مدل 69-70 را به صورت هم زمان در کنار مدل 71-73 تماشا کنيد شاهد افزايش چشمگير ابعاد خارجي نمونههاي جديدتر ماستنگ (مخصوصاً در مقايسه با نمونههاي پيش از 1969) خواهيد شد که بر تاکيد فورد بر گرند بودن اين سري ماستنگها اشاره دارد. نماي ظاهري اتاق فستبک به همراه پوزهاي کشيدهتر از ماستنگهاي سابق، اين بزرگترين تغييري بود که در اين سري ماستنگها اعمال شد. همچنين به منظور همخواني با قوانين جديد تصادفات فدرال از سوي موسسه NHTSA و تغييراتي که در راستاي آن بر سپرهاي جلو و عقب ماستنگهاي 71-73 اعمال شد، در اين سري ماستنگها چراغهاي اسپرت داخلي (دو چراغ اضافه معروف ماستنگ در جلو پنجره) حذف شد و جاي خود را به چراغهاي کوچکتر راهنما داد که طراحي آنها بين مدلهاي 71-73 تفاوتهاي جزئي با يکديگر دارند. از اين رو ماستنگهاي 71-73 هرگز با طراحي چهار چراغ جلو به توليد نرسيدند. چراغهاي عقب براي اولين بار در تاريخ اين خودرو به شکل قابل توجهي از نماي سنتي شش خط ماستنگ فاصله گرفت و هر يک از خطوط جاي خود را به ستونهاي کوتاهتر و پهنتر دادند که به طور کل نماي انتهايي ديرينه ماستنگ را به شکل متفاوتي برهم ريخت. اين تغييرات ظاهري علاقمندان و منتقدان ويژه خود را در بازار جهاني به همراه دارد اما نمونههاي 71-73 را ميتوان به عنوان "ماستنگهاي متفاوت" در ميان سري ماستنگهاي نسل اول در دل جاي داد. به عقيده شخص نگارنده براي درک بهتر زيباييهاي ماستنگهاي 71-73 تنها کافي است از زوايايي مخصوص به آن نگاه کنيد تا زيبايي و گردنکشي خودرويي از کلاس پوني که به سمت و سوي کلاس ماسل ميل ميکند را به خوبي مشاهده کنيد. رنگآميزي دورنگ بدنه تريمهاي مک-1 در مدل 1973 با دو مدل ديگر 71 و 72 تفاوت دارد. در اين سال خطوط متضاد قرار گرفته بر دو طرف بدنه به جاي طراحي چوب گلف مانند، جاي خود را به يک مستطيل کشيده در طول خودرو دادند که با نوشته Mach1 در انتهاي آن تکميل شده بود و نوشته Mach1 تزئيني انتهاي خودرو نيز به صمت راست صندوق عقب (سمت شاگرد) منتقل شد. کاپوت طرح NACA مجهز به دو حفره ورودي Ram Air (وروديهاي هواي پرفشار و خنک به داخل پيشرانه) در سال 1973 بر اساس آپشن در برخي نمونهها تزئيني و در برخي ديگر نمونهها کاملاً واقعي و مجهز به پمپ وکيوم فعال بود که بر اساس ميزان فشار پاي راننده بر پدال گاز، دريچههاي ورودي هوا به کاربراتور را باز ميکرد تا پيشرانه در دور بالاتر تنفس بهتري داشته باشد. ريمهاي اسپرت آهني 15 اينچي معروف مگنوم 500 سفارش فورد با پهناي قابل توجه ضمن تکميل نماي انتهايي خودرو به زيبايي بر اندام رشد کرده اين ماستنگ پهن پيکر نقش ميبندد. سري ريمهاي مگنوم 500 (Magnum 500) رايجترين نمونه ريمهاي اسپرت استاندارد استفاده شده در ميان پوني و ماسلهاي آمريکايي دهه 70 ميلادي است که بر اساس سفارش خودروساز يا مدل مورد نظر با يکديگر تفاوتهاي بسيار جزئي دارند. اين ريمها بصورت استاندارد بر خودروهاي مختلفي از جمله داج چلنجر، داج چارجر، بيوئيک ريگال، بيوئيک ريوييرا، بيوئيک ايران (نسل سوم اسکايلارک) ، فورد ماستنگ، شورولت شول و ... به کار گرفته شده است. اين ريمهاي زيبا در ايران به ريمهاي B5 يا ريوييرايي معروف هستند چراکه در رايجترين نسخه، بر بيوئيک ايرانهاي تريم B5 (14 اينچ) و در محبوبترين نسخه (15 اينچ) بر بيوئيکهاي لوکس ريوييرا، لي سيبِر (لسابر/LeSaber) و ريگال به بازار عرضه شدند. نماي داخلي با کمترين تغييرات عمده ظاهري همچنان پذيراي دو نشانگر دوار و بزرگ دورسنج پيشرانه و سرعت لحظهاي است که در مرکز با نشانگر ميزان سوخت تکميل ميشود. ساير نشانگرها بر ميانه داشبورد بسيار مينيمال اين خودرو قرار گرفته است تا فضا را از حالت بسيار ساده خود خارج کند. رنگآميزي يک دست قهوهاي /مشکي نماي داخلي در کنار فرمان سه شاخ اسپرت سوراخدار مزين به لوگو ماستنگ بدون شک زيباترين قسمتهاي نماي داخلي اين خودرو به شمار ميآيد. مشخصات فني از ديدگاه فني ورود به دهه 70 ميلادي براي خودروسازان آمريکايي به معناي کاهش تراکم پيشرانه و توان خروجي و کم شدن تعداد آپشنهاي موتوري بود و اين موضوع براي ماستنگ نيز استثنائي قائل نشد. از اين رو چهار پيشرانه پيشنهادي براي ماستنگهاي 71-73 شامل چهار نمونه V8 به حجمهاي 4.9 ليتر (302 ويندزر)، 5.8 ليتري (351 کليولند)، 5.8 ليتري (351 کبرا جت) و 7 ليتري (428 کبرا جت/سوپر کبرا جت) بود. در اين سري از ماستنگهاي Mach-1 براي اولينبار از يک پيشرانه کمحجمتر از 5.8 ليتر استفاده شد که همان 302 Windsor V8 است. اما پيشرانه به کار رفته در ماستنگ مورد بررسي اين مقاله از خودروبانک به پيشرانه 351 Cleveland V8 از نوع پوش راد (16 سوپاپ) به حجم 5.8 ليتر با سيستم سوخترساني کاربراتور 2 دهانه (351C 2V) به قدرت 177 اسب بخار در دور 4000 و گشتاور 385 نيوتنمتر در دور 2000 مجهز است. با مقايسهاي مختصر ميان قدرت خروجي اين پيشرانه در نمونههاي عرضه شده در سال 1973 با نمونههاي توليد 1971، به راحتي ميتوان تاثير منفي استانداردهاي جديد آلايندگي و بحران سوختي در کنار افزايش قيمت چشمگير قيمت بيمه خودروهاي اسپرت را درک کرد. چرا که دقيقاً همين ستاپ پيشرانه در Mach-1 سال 1971 قادر به توليد 240 اسب بخار در دور 5400 و 475 نيوتنمتر گشتاور در دور 3400 بود. گيربکسهاي ارائه شده در آن دوران دو نمونه دستي 3 و 4 سرعت و سه نمونه اتوماتيک 3 سرعت را تشکيل ميداد که خودرو مورد بررسي ما به گيربکس 3 سرعت اتوماتيک با کد شناسايي C6 مجهز است که در مقايسه با برادر کوچکترش (C4) تاب و توان بالاتري براي تحمل گشتاورهاي بيشتر و فشارهاي سنگين شتابگيري سريع و اجراي حرکات نمايشي را دارد. اين کوپه اسپرت چهارنفره 2+2 وزني برابر با 1.6 تن دارد و تقسيم وزني در آن برابر با %58 جلو و %42 عقب است. از اين رو سيستم ترمز جلو از نوع ديسکي و در عقب از نوع کاسهاي انتخاب شده است. همچنين سيستم تعليق جلو از نوع مستقل جناغي تک با فنر لول و کمک هيدروليک و در عقب از نوع يکپارچه خشک فعال با فنرهاي شمش و کمکهاي هيدروليکي است. بر اساس اعداد و ارقام به دست آمده از تستهاي جادهاي مجله معتبر Road Test در همان سال شتاب 0 تا 100 کيلومتر بر ساعت اين خودرو در حدود 8.5 ثانيه، درگ 402 متر آن برابر با 16.2 ثانيه با سرعت 142 کيلومتر بر ساعت و حداکثر سرعت آن برابر با 220 کيلومتر بر ساعت عنوان شده است. در آن دوران صنعت خودروسازي آمريکا به آرامي وارد فاز منفور محيط زيستي و کم مصرفطلبي خود شد و کاهش ويژگيهاي عملکرد محور خودروهاي اسپرت اولين فاکتوري بود که از دسترس مردم خارج شد. سخن نهايي ماستنگ يک نام محبوب و ماندگار در صنعت خودرو است. خوشبختانه آمريکاييها با پيروي از سياستهاي درست در طي ساليان دراز موفق شدند صنعت خودروسازي خود را پس از دو دهه دوباره احيا کرده و نامهايي چون ماستنگ، چلنجر، چارجر و کامارو را دوباره زنده کنند. ماستنگهاي 1971 تا 1973 الزاما زيباترين و قدرتمندترين ماستنگهاي تاريخ به شمار نميروند اما بدون شک پيرو المانهاي جاودان طراحي ماستنگ ابتدايي به قلم توانمند گِيل هالدرمن به توليد رسيدهاند و از اين رو حتي با کاهش اجباري توان خروجي پيشرانهها و افت عملکرد آنها در برابر نمونههاي قديميتر همچنان متفاوت، محبوب و سرکش است. خوشبختانه تيراژ واردات ماستنگهاي 1971 تا 1973 به دليل نزديکي تاريخي با شرايط مساعد آن دوران ايران و روابط مطلوب ميان ايران و آمريکا، بسيار بيشتر از نمونههاي پيش از آن است. اين نسل ماستنگهاي مک 1 از ارزانترين نمونههاي ماستنگ در جهان به شمار ميآيند اما در ايران ارزش مادي و معنوي بسيار بالايي دارند هرچند که بيشتر قيمتهاي اعلام شده براي اين دست خودروها بيشتر خندهدار و رويايي است تا حقيقي، اما بازار اين خودروها به لطف برخي دلالها بسيار داغ شده است. لذت تملک يک دستگاه ماستنگ در غرش پيشرانه V8 آمريکايي، ظاهري جذاب و انگشت نشان رفته رهگذراني است که در خيابان شمارا نظاره ميکنند، به غير از آن هيچ چيز ديگري مخصوصاً مصرف سوخت براي يک مالک عاشق پيشه اهميت ندارد. اگر از ديدگاه تامين قطعات و هزينههاي نگهداري و مصرف سوخت نگرانيهاي خاص خود را داريد از خريد چنين خودروهايي منصرف شويد.