آیا خداحافظی با پراید در کاهش مصرف سوخت موثر است؟
خبرآنلاين/ عباس کاظمي مديرعامل سابق شرکت ملي پالايش و پخش فرآوردههاي نفتي در روزنامه ايران نوشت:هفته گذشته ساخت و خروج پرايد از خط توليد گروه خودروسازي سايپا طي مراسمي رسمي متوقف شد و اين خودروسازي محصولات جديدي را بهعنوان جايگزين پرايد معرفي کرد.
اتومبيلي که بيش از بيست سال در ايران با مدلهاي متفاوتي به بازار عرضه ميشد و نه بهخاطر کيفيت ساخت، بلکه بهدليل کوچک بودن آن، اتفاقاً مصرف سوخت کمتري به نسبت خودروهاي توليد داخل داشت.
اکنون اين خودرو به سبب ناايمن بودن و مشکلاتي از اين دست از مدار توليد خارج شده و خودروهايي قرار است جايگزين آن شود که احتمالاً مصرف سوخت بالاتري به نسبت پرايد خواهند داشت؛ اما مسأله اين است که اين خروج يک مدل خودرو از چرخه توليد داخل و جايگزيني مدلهاي ديگر نميتواند مسأله مصرف سوخت کشور را تغيير چنداني بدهد.
آنچه بيش از خروج يک مدل خودرو از خط توليد ميتواند به بهينهسازي مصرف سوخت کمک کند؛ در وهله نخست، خارج کردن ماشينهاي قديمي از ناوگان حملونقل کشور و جايگزيني ماشينهايي با مصرف بسيار پايينتر است.
تا زماني که به ازاي ورود خودروهاي جديد نتوانيم خودروهاي قديمي را از ناوگان خارج کنيم، نه تنها مصرف بنزين و نفت گاز کشور مديريت نخواهد شد، بلکه هر روز روندي افزايشي را طي خواهد کرد و چارهاي جز تأمين اين تقاضا که بخشي از آن به خاطر بالا بودن مصرف در خودروهاي قديمي و غيراستاندارد است، نخواهيم داشت.
شرايط امروز کشور اينگونه است که مدام به ناوگان حملونقل، خودرو اضافه ميشود و هيچ خروجي براي آن نيز ترسيم نشده است. حتي برنامهاي که در ساليان گذشته براي اين موضوع طراحي و اجرا شده بود؛ متوقف شده و ماشينهاي فرسوده با مصارفي 2 تا 3 برابري سوخت نسبت به استانداردهاي جهاني در ناوگان تردد دارند. بهطوري که ميبينيم تعداد خودروهاي ناوگان حملونقل کشور از 800 هزار دستگاه در ميانه دهه 50 به بيش از 21 ميليون دستگاه رسيده است و اين سيستم خروجي کمي دارد. اما در کنار اين خودروهاي فرسوده، بخشي از توليدات بيکيفيت خودروسازهاي داخلي شرايط را بدتر ميکند و ماشينهايي به چرخه وارد ميشود که مطابق با طراحي 60 سال پيش است و از همان ابتدا کشور را با معضل جديدي مواجه ميسازد. مانند خودروهاي سنگيني که يک خودروسازي کشور بر اساس استانداردهاي قديمي برند بنز توليد ميکند و طراحي آن متعلق به بعد از جنگ جهاني دوم است.
مسأله ديگر، بيتوجهي کشور به رژيمهاي جديد خودروسازي در جهان است. خودروسازي جهان اکنون به سمت خودروهاي کم مصرف و حتي بدون مصرف سوخت فسيلي در حال حرکت است. اکنون جاي خالي خودروهاي برقي و هيبريدي کاملاً ملموس است و بهنظر ميرسد که بايد بسرعت در اين مسير حرکت کرد تا بتوان به حل بحرانهايي نظير مصرف بالاي سوخت و آلودگيهاي گاه و بيگاه در کلانشهرها و حتي شهرهاي متوسط و کوچک کشور کمک کرد. لذا براي آنکه بتوانيم در زمينه بهبود کيفي سيستم حملونقل کشور، افزايش ايمني، کاهش مصرف سوخت و آلايندگي آن قدمي برداريم؛ بايد اقدماتي جدي انجام شود. نخست، ارتقاي کيفيت توليدات و به روز کردن طراحي آنها؛ دوم، خروج خودروهاي فرسوده از ناوگان؛ سوم، توجه به رژيم ماشينهاي برقي و هيبريدي؛ و همچنين، توسعه ناوگان حملونقل عمومي بويژه آنهايي که بر پايه انرژي برق کار ميکنند.
در کشورهاي توسعه يافته بيشتر خودروهايي که در تردد هستند، عمر کوتاه و حتي کمتر از 10 سال دارند. دولت با قوانين سفت و سخت و همينطور مشوقها و جريمهها، سيستمي را طراحي کرده است که معاينات فني با جديت تمام انجام ميشود و خودرويي که نتواند حد استاندارد را به دست بياورد، تعميرش گاهي بيش از خريد يک اتومبيل نو هزينه برميدارد. با سياستهايي اين چنين مالکان خودروهاي غيراستاندارد، ترجيح ميدهند که خودروي خود را از رده خارج کنند تا آنکه به تعميرش بپردازند. در اين راستا، به نظر ميرسد که در ايران يک تغيير رژيم لازم است و در اين رژيم بايد سيستمي طراحي شود که به خروج خودروهاي فرسوده بينجامد. هرچند که تحريمها يک مانع به شمار ميرود اما با راهکارهايي ميتوان براي ارتقاي کيفي توليدات، حرکت به سمت خودروهاي برقي و هيبريدي و توسعه ناوگان حملونقل عمومي بويژه از نوع برقي آن (مانند مترو) گام برداشت. بر اين اساس، حذف يک مدل اتومبيل از توليدات خودروسازيهاي داخلي مشکل کمي و کيفي خودروهاي فعال در سيستم و مصرف سوخت و آلودگي هوا را ريشه کن نخواهد کرد. بايد تمام رژيم را در اين زمينه تغيير داد.