نماد آخرین خبر

ملاقات با CMC A10 Superba در تهران؛ جان سخت‌ترین آمریکایی

منبع
خودرو بانک
بروزرسانی

خودرو بانک/ در طي تاريخ دور و دراز صنعت خودروسازي جهاني، محصولات آمريکايي همواره به دو فاکتور قدرت و دوام مشهور بودند. اين دو خصوصيت تنها يک ادعاي ميهن‌پرستانه و تعصبي آمريکايي نيست بلکه يانکي‌ها در تک‌تک محصولات توليدي خود اين خصوصيات بارز را بارها به نمايش گذاشتند. از پيروزي‌هاي مکرر در مسابقات دشوار اتوموبيلراني استقامت نظير مسابقات استقامت 24 ساعته لومان، 24 ساعت سيبرينگ، ايندي 500 و ... گرفته تا حفظ اصالت، قدرت و دوام در خيابان‌هاي پهن و باريک از آمريکا تا ايران.

اما اگر قرار باشد به دنبال سرسخت‌ترين، با دوام‌ترين، سخت جان‌ترين و جاودان‌ترين خودرو جهان بگرديم، قطعاً به ليست بلند بالايي بر نخواهيم خورد. به عبارت بهتر شايد خودروهايي که به چنيني ليستي راه يابند از تعداد انگشت‌هاي يک دست نيز کمتر باشند. اما سوال اينجا است که رده اول چنيني ليست خيالي به چه خودرويي تعلق دارد؟

آنچه در ادامه اين مقاله از خودروبانک مي‌خوانيد، آشنايي با بادوام‌ترين و سرسخت‌ترين خودرو در تاريخ صنعت اتوموبيل‌سازي جهان از ساخته‌هاي با دوام آمريکايي است که در ايران بسيار نادر و ناشناخته است. مقاله پيش رو سعي دارد به معرفي و بررسي جامع اما مختصر CMC A10 Superba (Checker A10 Superba/چِکِر A10 سوپربا) مدل 1958 بپردازد. توضيح دقيق مشخصات و مخصوصاً تاريخچه اين خودروساز پرآوازه به اندازه‌اي پيچيده و دشوار است که مي‌تواند موضوع کافي براي چندين مقاله مجزا را فراهم کند اما به دليل عدم وجود اطلاعات دقيق از مدل‌هاي متنوع چکر و و عدم هماهنگي منابع خارجي در فضاي آنلاين و همچنين جلوگيري از زياده‌گويي و خروج از مبحث اصلي تلاش بسيار شده است تا اين مقاله به خلاصه‌ترين و کامل‌ترين شکل ممکن يکي از برترين، بادوام‌ترين و جاودانه‌ترين خودروهاي معمولي تاريخ صنعت خودروسازي جهان، يعني چکر A10 Superba را پوشش دهد.

آغاز جهاني با CMC
شرکت CMC مخفف حروف "Checker Motor Corporation" به معناي شرکت خودروسازي چِکِر، در سال 1922 (98 سال پيش) از سوي موريس مارکين و با ادغام دو شرکت "اتاق سازي مارکين" و "کامِنوِلث موتورز" (Commonwealth Motors) تاسيس شد که تخصص آن توليد خودروهاي سرويس عمومي نظير آمبولانس، ليموزين، خودروهاي فرودگاهي، ماشين پليس و البته تبحر متمرکز شده بر تاکسي‌ها بود که به صورت انحصاري از سوي "شرکت تاکسيراني چکر" (Checker Taxi/چکر تاکسي) در تيراژ گسترده در سراسر آمريکا به کار گرفته مي‌شد.

واژه چِکِر (Checker) دقيقا به چيدمان و رنگ‌آميزي متضاد سفيد و مشکي يکي در ميان، درست همانند صفحه شطرنج گفته مي‌شود که از ابتداي آغاز خودروهاي تاکسي در آغاز قرن نوزدهم ميلادي از سوي شرکت CMC به عنوان نماد انحصاري تاکسي‌هاي اين شرکت استفاده شد. با فراگير شدن تاکسي‌هاي چکر در سراسر آمريکا با اين طرح و رنگ، اين نماد رسمي و انحصاري شرکتي به آرامي به بخشي از فرهنگ جهاني بدل شد و تقريباً در سراسر جهان (از جمله ايران) در بازه گسترده‌اي از زمان، خودروهاي تاکسي همگي با رنگ‌آميزي شطرنجي سياه و سفيد از خودروهاي سرويس عمومي ديگر متمايز مي‌شدند.

تاکسي‌هاي توليد CMC در تيراژ بسيار گسترده با تکيه بر دوام، کيفيت، راحتي و عدم نياز به رسيدگي مکرر، توانستند شرکت چکر تاکسي را به بزرگ‌ترين و قدرتمندترين شرکت تاکسيراني جهان بدل کنند که به دليل سابقه طولاني در ارائه خدمات مردمي در شهر نيويورک، چکر تاکسي به بخشي از نماد فرهنگي شهر نيويورک (و برخي ديگر از شهرهاي آمريکا) بدل شد.

يک پايان غم‌انگيز
شرکت CMC تا سال 1982 به صورت پيوسته به مدت 60 سال به توليد خودروهاي سرويس عمومي و مخصوصاً تاکسي مشغول بود. اما در اين ميان تعداد نسبتاً محدودي از تاکسي‌هاي توليدي اين شرکت به عنوان خودروهاي عمومي به فروش رسيد که تعداد آن‌ها در برابر تيراژ بسيار بالاي تاکسي‌هاي توليدي، بسيار کم و نسبتاً نادر است. آخرين طراحي نوين تاکسي هاي چکر در سال 1958 به بازار معرفي شد که تا سال 1982 ميلادي با کمترين اعمال تغييرات ظاهري چيزي در حدود 25 سال بر خط توليد قرار داشت. هرچند CMC در پي جايگزيني اين محصول قديمي با نمونه‌اي جديد برآمد اما هزينه‌هاي تحقيق و توسعه براي اين شرکت بسيار گزاف برآورد و در نتيجه پروژه جديد نيامده کنسل شد. از سوي ديگر شرکت‌هاي عظيم خودروسازي چون فورد و جنرال موتورز به دليل داشتن تيراژ بسيار بالاتر توليد، به خريداران عمده خود نظير شرکت‌هاي تاکسيراني تخفيف‌هاي عمده فروشي بسيار خوبي ارائه مي‌دادند که CMC قادر به رقابت با آن‌ها نبود. از اين رو رفته رفته بازار تاکسيراني آمريکا با خودروهايي چون شورولت کاپريس و فورد کراون پر شد و CMC به ناچار به فرايند خودروسازي خود پايان داد.

اما اين شرکت به شکل کامل از صنعت خودروسازي خارج نشد. پس از توقف توليد انواع خودرو در شرکت CMC، اين کمپاني به يک مجموعه قطعه‌ساز بزرگ قراردادي براي سه غول آمريکايي (جنرال موتورز، فورد و کرايسلر) بدل شد و تا سال 2009 به توليد قطعات بدنه انواع خودروسازان آمريکايي مخصوصاً جنرال موتورز مشغول بود.

متاسفانه با بروز بحران اقتصادي سال 2009، اين سومين بحران اقتصادي (يکي در سال 1971 و ديگري در سال 1979) بود که CMC با آن مواجه شد. با کاهش شديد توليد گروه‌هاي خودروسازي آمريکايي، حجم توليد قطعات CMC با افت شديد مواجه شد و در نتيجه ضرر انباشته بسيار، مديرعامل وقت کمپاني CMC، ديويد مارکين، فرزند موريس مارکين (بنيانگذار شرکت CMC) مجبور به پذيرش ورشکستگي شد. او در مصاحبه‌اي در سال 2010 با نيويورک تايمز عنوان کرد: "ديگر تمام شد. خانواده مارکين از بسته شدن هميشگي اين شرکت سوگوار است اما اين اتفاق اجتناب‌ناپذير بود."

A9 و A10، آخرين تيرهاي CMC
مدل A9 شرکت CMC (يا همان چکر A9) اولين بار در سال 1958 و در راستاي تغيير قوانين فدرال براي تاکسيراني و محدوديت‌هاي اعمال شده براي اين دست خودروها، کاملاً بر اساس مدل قديمي‌تر A8 اما اين بار بر فاصله محورهاي کوتاه شده 3000 ميلي‌متري از کلاس سدان‌هاي سايز متوسط بنا شد که ابعاد خارجي برابر با 5067×1917×15.93 ميلي‌متر را رقم مي‌زند. طراحي نماي خارجي A9 با تغيير به دو چراغ گرد دوبل و جلو پنجره بزرگ کرومي ظاهري رايج به خودروهاي دهه 50 ميلادي به خود گرفت. اين خودرو غير از نسخه سدان ويژه تاکسيراني در نسخه استيشن واگن و دو تريم عمومي ديگر با نام‌هاي سوپربا (Superba) و ماراتُن (Marathon) نيز به توليد رسيد که نمونه‌هاي فروش عمومي با کد متفاوت A10 شناسايي مي‌شدند. تفاوت ميان تريم‌هاي سوپربا و ماراتن تنها در برخي المان‌هاي تزئيناتي داخلي و خارجي بين تريم‌ها است اما نمونه‌هاي تاکسيراني از همه ساده‌تر و نمونه ماراتن نسخه آپشن‌دار و گران قيمت‌تر توليدات غير تاکسيراني به شمار مي‌آمدند.

اما موضوع جالب توجه در طراحي نماي خارجي چکر A10 Superba همان سياست ديرينه CMC در ارائه بهترين تاکسي‌ها بود که باعث ماندگاري اين برند در بازار دشوار آمريکا شد. ظاهر بدنه در مدل A10 با تغيير در گلگيرها، ورق هاي جلو خودرو و برخي المان‌هاي جزئي ديگر تغيير يافته بود اما ماهيت اصلي که چکر از ابتداي توليد تاکسي‌ها رعايت کرده بود نيز در مدل‌هاي A9 و A10 به همان خوبي رعايت شده بود. سياست طراحي تاکسي‌هاي ساخت CMC موجب شد تا طراحان اين شرکت به منظور نيل به اهداف از پيش تعيين شده خود برخي تمايزهاي فني ايجاد کنند. به همين دليل درهاي خودرو به شکل عجيبي بزرگ طراحي شده‌اند تا ورود و خروج سرنشينان راحت‌تر از خودروهاي معمولي انجام شود. صندلي سرنشينان عقب به عمق ستون C وارد شده و ديواره منتهي به ستون C دو طرف صندلي را در بر مي‌گيرد تا تکيه سرنشينان به ستون C باشد و نه به درهاي خودرو چرا که درهاي خودرو با پايين دادن دستگيره باز و با بالا دادن آن قفل مي‌شوند و خبري از سيستم قفل مجزا در آن نيست. با اين کار فضاي نشيمن سرنشينان عقب تا اندازه‌اي گسترش يافته است که بر اساس سنت ديرينه چکر همانند مدل‌هاي بزرگ‌تر و قديمي‌تر خود، 2 صندلي تاشو اضافه بين صندلي عقب و جلو اضافه کرده است تا ظرفيت سرنشينان را در سفرهاي کوتاه مدت از 6 به 8 نفر افزايش دهد.

اما هيچ يک از اين تغييرات خللي در آسايش و فضاي پاي سرنشينان جلو ايجاد نکرده است. دليل آن است که پيشرانه و گيربکس که همانند هميشه به صورت طولي در پشت يکديگر قرار داشتند به سمت محفظه کاپوت جلو رانده شدند تا فايروال (Fire Wall/ورق بين محفظه کاپوت و داخل اتاق خودرو، پشت داشبرد) با کمترين برجستگي مواجه شود. به عبارت بهتر با جلوتر نصب شدن پيشرانه و گيربکس، اتاق خودرو کمي بالاتر بر شاسي سوار شده و هيچ يک از ادوات فني به داخل اتاق راه نيافته‌اند. به همين دليل فضاي پاي سرنشينان جلو بسيار باز و نسبتاً تخت است. کف خودرو از جلو تا انتهاي خودرو تقريباً مسطح و فاقد تونل گيربکس و گاردان است که سوار و پياده شدن سرنشينان را بسيار ساده‌تر مي‌کند. ساير ويژگي‌هاي نماي داخلي درست همانند يک خودرو اقتصادي و ارزان قيمت طراحي شده است تا هم براي استفاده در تيراژ بسيار بالاي شرکت تاکسيراني مناسب باشد هم براي خانواده‌هاي پرجمعيت و کم درآمد.

انتهاي استقامت
زماني که صحبت از ويژگي‌هاي فني چکر A10 Superba به ميان مي‌آيد لازم است که يک بار ديگر تاکيد کنيم که تخصص CMC ساخت و توليد انواع تاکسي در طي نزديک به 60 سال بود. در شعار تبليغاتي چکر A10 در زمان تبليغ از آن به عنوان "خودرو 200 هزار مايلي" ياد شده بود. دليل اين شعار تبليغاتي ادعاي محکم CMC مبني بر دوام بي‌نظير و غيرقابل باور مدل A10 تا بازه کيلومتري 320 هزار کيلومتري آن هم در دوراني بود که هيچ خودروساز ديگري جرات نداشت حتي کمي بيشتر بر بازه گارانتي محصولات خود بي‌افزايد. تنها کمي بعد مشخص شد که اين ادعا بسيار بزرگ از سوي چکر مبني برتوان حرکتي بدون هيچ رسيدگي خاص و تنها با تکيه بر قطعات و مواد مصرفي چون بنزين، روغن و لنت ترمز تا بازه بيش از 300 هزار کيلومتر، فقط يک ادعا پوچ و توخالي نبوده است. اگر خودرويي از ناوگان تاکسيراني سربلند بيرون آيد پس بدون شک خودرو بادوامي است.

طراحي کلي مدل A9 و A10 در مدل‌هاي فيس‌ليفت شده نيز دنبال شد که با کد جديد A11 (ويژه تاکسيراني) و A12 (ويژه فروش عمومي) نيز تکرار شد و چکر تاکسي‌هاي موجود در بازار آمريکا تا پايان دهه 90 ميلادي (نزديک هشت سال پس از توقف توليد آخرين مدل) همچنان رايج‌ترين خودروهاي به کار رفته به عنوان تاکسي در کل آمريکا بودند. اين مهم خود مهر بزرگ و محکمي بر اعتبار و دوام بي‌مانند محصولات CMC بود اما اين همه دوام از کجا حاصل شد؟

زماني که چکر را به ديده مهندسي و طراحي بررسي مي‌کنيد تقريباً جايي در ساختار اين خودرو وجود ندارد که مورد دستکاري، بازطراحي و ارتقاء فني قرار نگرفته باشد. شاسي به عنوان ستون فقرات و اصلي‌ترين رکن يک خودرو در خودروهاي قديمي اين کلاس، معمولاً يا از نوع X هستند يا از نوع H معروف به شاسي نردباني. اما شاسي A10 ترکيبي از يک شاسي H مانند تقويت شده با يک نيم شاسي دروني X شکل است. به عبارت بهتر، شاسي چکر A10 به اندازه‌اي قلدر، مستحکم و قدرتمند طراحي شده است که مي‌توان آن را مستقيماً در يک کاميونت سايز متوسط به عنوان يک خودرو باربري استفاده کرد.

تا سال 1965، دو پيشرانه شش سيلندر خطي کانتيننتال براي A10 قابل سفارش بود که نسخه مورد استفاده در تاکسي‌هاي A9 نمونه کم‌قدرت‌تر 6-226 Super Hurricane به حجم 3.7 ليتر از نوع سرتخت (L-Head) با ضريب تراکم 7.3:1 (7.3 به 1) به قدرت 80 اسب بخار در دور 3100 بود که با وجود توان بسيار کم خود دوام خيره‌کننده‌اي در استفاده‌هاي سنگين تاکسيراني از خود نشان داده بود. اما نسخه قدرتمندتر و مدرن‌تر پوش راد (OHV) با ضريب تراکم 8:1 (8 به 1) نيز قابل سفارش بود که توان توليد 125 اسب بخار در دور 4000 را داشت. هر دو پيشرانه با دقت بالا و قطعات با کيفيت و آلياژهاي تغيير يافته ساخته شده بودند تا دوام پيشرانه از نمونه‌هاي رايج آن دوران بالاتر باشد. دو گيربکس تقويت شده (Heavy Duty) 3 سرعت دستي و 3 سرعت اتوماتيک (اوور درايو آپشنال) براي A10 قابل سفارش بود که شيفتر اهرم هردو بر روي گلويي فرمان قرار داشت. گيربکس 3 سرعت دستي وارنر تنها در دنده‌هاي دو و سه از نوع سينکرومش و دنده زاويه‌دار بود اما دنده يک و عقب همانند گيربکس‌هاي بسيار قديمي‌تر از نوع تخت و غير سينکرومش بود تا هزينه نهايي توليد کاهش يابد. سفارش نمونه اتوماتيک يا نمونه مجهز به اوور درايو نيز منوط به پرداخت هزينه اضافي مي‌شد.

در راستاي انتقال نيرو به محور عقب، ميل گاردان از نوع دو تکه با حائل مياني از نوع بالبرينگ‌دار در وسط شاسي انتخاب شده بود که ضمن افزايش عمر مفيد گاردان از لرزه‌هاي وارده بر اتاق نيز مي‌کاهد. محور نيمه شناور عقب A10 به ديفرانسيل ضريب استاندارد 3.73:1 مجهز بود اما دو ضريب سنگين تر 4.09 و 4.55 نيز براي کاربردهاي خاص و نسخه استيشن واگن به منظور حمل بار بيشتر قابل سفارش بود.

با ورود به دهه 70 ميلادي، CMC براي محصولات جديدتر خود به سراغ پيشرانه‌هاي V8 قدرتمندتر 327 و 350 (5.4 و 5.7 ليتر) و گيربکس اتوماتيک TH400 همگي از ساخته‌هاي جنرال موتورز رفت تا خود را با تغييرات روز و توان رو به افزايش رقبا همگام نگه دارد.

سيستم تعليق محور جلو از نوع جناغي دوبل مستقل (سيستمي نسبتاً گران قيمت و توانمند در آن دوران) به همراه کمک‌هاي هيدروليکي دو طرفه (کمک‌هايي که هم به هنگام جمع شدن و هم به هنگام باز شدن ايجاد مقاومت هيدروليکي مي‌کنند تا از تنش‌ها و ضربات ناگهاني وارده بر خودرو کم کنند) و ميل موج گير بود. در بخش انتهايي خودرو به منظور افزايش عمر خودرو و کاهش تعداد سرويس‌هاي مورد نياز، از ساده‌ترين و بادوام‌ترين نوع سيستم تعليق يعني فنرهاي شمش و کمک‌هاي هيدروليکي دو طرفه استفاده شد که به تعداد 5، 6 يا 7 لايه (وا بسته به نوع يا تريم خودرو) به منظور نرم يا سفت بودن سيستم تعليق قابل سفارش بود. اتاق نسبتاً بزرگ خودرو در بيش از ده نقطه به شاسي متصل مي‌شد که احتمال بروز لرزه و لقي در اتاق در دراز مدت را کاهش مي‌داد.

مالک A10 مي‌توانست با پرداخت بهاي اضافي سيستم‌هاي تقويت شده آپشنالي چون سيستم هيدروليک فرمان، ترمزهاي بوستردار، گيربکس اتوماتيک، صندلي برقي راننده، صندلي‌هاي اضافه دو سرنشين عقب و تايرهاي سايز بزرگ‌تري را براي خودرو خود دريافت کند. با کمي دقت مي‌توان دريافت هيچ نقطه‌اي از چکر A10 باقي نماند که مهندسان اين شرکت آن را تقويت و دستکاري نکرده باشند. از اين رو امروزه تعداد بسيار زيادي از چکرهاي باقي مانده به سادگي مرز ميليون‌ها مايل را از سر گذرانده‌اند و همچنان بسياري از آن‌ها بدون بروز کوچک‌ترين مشکلي به زندگي خود ادامه مي‌دهند.

چکر در ايران
تنها بين سال‌هاي 1958 تا 1962 که طولاني‌ترين بازه توليد براي يک مدل چکر بود، بيش از 20 هزار دستگاه مدل A9 به توليد رسيد. CMC از ديدگاه تيراژ توليد تاکسيراني در آمريکا بي‌رقيب بود اما محصولات ارزان قيمت و نه‌چندان جذاب اين برند در ميان مردم با اقبال چندان خوبي مواجه نشد و تنها تعداد کمي از محصولات توليدي چکر از نوع فروش مردمي بودند. با نزديک شدن به پايان دهه 1990 ميلادي و عدم توانايي اين شرکت در ادامه توليد محصول جديد و البته نيت دولت وقت براي نوسازي ناوگان تاکسيراني ايالات متحده آمريکا، تقريباً تمامي چکر تاکسي‌ها روانه اوراقي‌ها و فرايند بازيافت شدند.

با وجود آن تيراژ توليد بسيار بالا، امروزه تعداد بسيار محدودي از محصولات چکر در خود آمريکا يافت مي‌شوند و اين تعداد در ايران بر اساس ادعاي مالک خودرو مورد بررسي تنها محدود به دو دستگاه، يک نمونه 4 در سدان و يک نمونه 6 در (9 نفره) مي‌شد که نمونه شش در، سال‌ها پيش در فرايند اسقاط از ميان رفت. حدود دو تا سه سال پيش، نمونه مورد بررسي اين مقاله طبق گفته‌هاي مالک بودجه‌اي نزديک به 600 ميليون تومان را طلب کرده است تا به شکل ظاهري امروزي آن بازسازي شود.

محصولات چکر به خودي خود خودروهاي ارزشمند و گران قيمتي نيستند. آنچه از چکر A10 Superba يک خودرو ارزشمند مي‌سازد تاريخچه پربار، سابقه طولاني مدت 88 ساله فعاليت شرکت CMC در کنار ويژگي‌هاي خاص مهندسي و صد البته خصوصيات فرهنگي اين خودرو در کنار تاثيرگذاري عميق بر بخشي از تاريخ ايالات متحده آمريکا است. وجود چنين خودرو تاريخ‌سازي در کشورمان و در اين سلامت ظاهري و فني بسيار جاي خوشحالي و شعف دارد.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره