نماد آخرین خبر

نگاهی به سریال «رویای گنجشک‌ها» پخش شده از شبکه‌ آی‌فیلم

منبع
جام جم
بروزرسانی
نگاهی به سریال «رویای گنجشک‌ها» پخش شده از شبکه‌ آی‌فیلم
جام جم/ گنجشک‌ها موجودات عجيب و در عين حال معصومي هستند. وقتي تا همين چند سال پيش در شهرها و در بين ما زندگي مي‌کردند، بودند انسان‌هاي مهرباني که با ريختن خرده نان و ارزن به فکرشان بودند، ولي انگار چند سالي است اين پرندگان زيبا همزمان با هجوم آهن و سيمان به همه جا، به جايي دور و نامعلوم رفته‌اند و حالا مهرباني آدم‌ها ديگر جايي براي متجلي شدن ندارد. مجموعه تلويزيوني «روياي گنجشک‌ها» به کارگرداني راما قويدل و تهيه‌کنندگي رضا جودي که سال 1391 از شبکه دو توليد و پخش شد، داستان همين مهرباني‌هاست. مهرباني‌هاي بي‌دريغي که معامله‌اي است با خداي متعال تا روزگار خاکستري انسان‌ها قدري لطيف شود. اين مجموعه در زمان پخش خود، بي‌سر و صدا توانست مخاطبان خاص خود را داشته باشد که البته با تمهيداتي مي‌توانست مخاطبان بيشتري داشته باشد. اين اثر به صورت کلاسيک مي‌تواند از چند زاويه مورد بررسي قرار گيرد که در اين نوشتار به آن خواهيم پرداخت و البته از مهم‌ترين دليل اهميت اين مجموعه شروع مي‌شود. جغرافياي داستان روياي گنجشک‌ها از آن دسته سريال‌هايي است که بر مبناي جغرافيايي غير از تهران توليد شده که موضوع بسيار مهمي است، زيرا اين سال‌ها سينما و تلويزيون به شکل واضحي بيشتر داستان‌هاي خود را در بستر تهران و پايتخت روايت مي‌کنند و اين‌گونه سريال‌ها مي‌توانند اين فضا را عوض کنند. بچه‌هاي مدرسه همت ساخته رضا ميرکريمي در دهه 70 و گل پامچال ساخته محمد‌علي طالبي در دهه 60 از جدي‌ترين آثار تلويزيون در حوزه کودک و نوجوان و در فضاي شمال کشور است. تمام داستان اين سريال هم در گيلان و فضاي زيبا و بي‌نظير آن مي‌گذرد و به همين دليل بيننده مي‌تواند داستان را با جذابيت بيشتري دنبال کند. اما بايد توجه داشت لزوما فضاي زيبا نمي‌تواند باعث جذابيت يک قصه شود همان‌طور که متاسفانه اين روزها از لوکيشن شمال کشور در سينماي ايران براي داستان‌هاي روشنفکرانه و کاملا بي‌ربط استفاده مي‌شود. اين تغيير جغرافيا به همراه رنگ‌آميزي متفاوت فضا و همين‌طور تغيير لحن و گويش، داستان را کاملا بومي مي‌کند و اين نکته باعث مي‌شود آدم‌ها و خانه‌ها داراي شناسنامه مشخص باشند و از فضايي بدون هويت فاصله بگيرند. البته ذکر اين نکته ضروري است که نگاه بسياري از فيلمسازان به شهرستان‌ها و بخصوص شمال کشور و مشهد مقدس نگاهي توريستي است که با تغيير لوکيشن خللي در قصه به‌وجود نمي‌آيد، اما در سريال روياي گنجشک‌ها خوشبختانه منطقه روايت قصه داراي هويتي مشخص است و نمي‌توان آن را تغيير داد. فرهاد پورسعيدي نويسنده اين سريال که خود ساکن گيلان است دليل اصلي اين مساله است. او در اين سال‌ها فيلمنامه‌هاي بسياري براي معرفي فرهنگ و زندگي مردمان شمال کشور نوشته که از آن جمله مي‌توان به فيل ماهي يا بولگا به کارگرداني مهدي جعفري و در مورد ماهيان خاوياري اشاره کرد. اين نويسندگان مظلوم و عمدتا ساکن شهرستان نقش بسيار مهمي در توسعه و پرورش داستان‌هاي بومي و فرهنگ فولکلور ايران دارند و اي کاش مجموعه تلويزيون به آنها بهاي بيشتري بدهد. داستان روياي گنجشک‌ها داستان صميمانه و البته پر چالشي دارد. بچه‌هاي يک مرکز نگهداري کودکان بي‌سرپرست بعد از بسته شدن و تخليه ساختمان به دليل واگذاري، به پيرمردي خير پناه مي‌برند که بهتر از آب روان است و بي‌اندازه مهربان و اوست که تصميم مي‌گيرد تمام زندگي‌اش را وقف اين بچه‌ها کند. البته در اين ميان دختر پيرمرد و يکي از اهالي محل سعي دارند او را منصرف کنند تا بتوانند از ميراث او استفاده کنند، اما رابطه پيرمرد مهربان و بچه‌ها آن‌قدر عميق است که او مقاومت مي‌کند و در مقابل مشکلات اداري و طمع اطرافيانش کوتاه نمي‌آيد. اين خط اصلي با خرده داستان‌هاي فراوان کنارش باعث مي‌شود هر قسمت به شکلي مستقل علاوه بر اين خط اصلي دراماتيک، قصه بچه‌هاي اين خانه را هم دنبال کنيم. اين قصه‌هاي فرعي عمدتا قصه‌هايي تلخ و غم‌انگيز درباره بچه‌هايي است که هر کدام به دليل يک معضل اجتماعي مانند اعتياد پدر يا بزهکاري آنها بي‌سرپرست يا بد سرپرست شده‌اند. اين بچه‌هاي بي‌گناه و دوست‌داشتني به کمک کارکنان اين خانه و آقا جان مهربانشان بايد با سرنوشت غم‌انگيزشان مبارزه کنند. نکته مهم در قصه البته اين است که فضاي اين پرورشگاه روستايي با آن چيز که ما از اين مکان و قوانين خشک آن سراغ داريم تفاوت دارد و بيشتر خانه‌اي گرم و سرپناهي براي اين کودکان است. روياي گنجشک‌ها قصه دوست داشتني دارد که البته مي‌توانست در کارگرداني منسجم‌تر شود. راما قويدل راما قويدل فرزند کارگرداني است که فيلم «ترن» يکي از زيباترين و بهترين فيلم‌هاي سينماي ايران با موضوع انقلاب اسلامي و مبارزات مردمي در سال 1357 را ساخته است. مرحوم امير قويدل در همان اثر جاودانه‌اش نمونه خوبي از سينماي جاده‌اي و البته قصه‌گو را براي آيندگان به يادگار گذشته است. راما قويدل در اين سال‌ها با چند مجموعه تلويزيوني مانند عمليات 125، قسمت‌هايي از شايد براي شما اتفاق بيفتد، تله‌فيلم در همين نزديکي و دو فيلم سينمايي تبديل به فيلمسازي حرفه‌اي شده است که در روياي گنجشک‌ها اگر چه دريافت متفاوتي از قصه دارد، اما با بازيگران حرفه‌اي و البته فضا‌سازي مناسب قصه را تا حد ممکن بدون لکنت روايت مي‌کند و شخصيت‌هاي اثرش را باور‌پذير ارائه مي‌دهد. راما قويدل در سال‌هاي گذشته در چند پروژه به‌عنوان کارگردان يکي از فصل‌هاي اين مجموعه‌ها به‌عنوان کارگردان حضور پيدا کرده و از اين جهت روياي گنجشک‌ها از آن دسته آثاري است که مي‌توان عيار کارگرداني قويدل را به صورت مستقل سنجيد که نکته واضح در آن تفاوت ماهيتي متن و کارگرداني و دريافت‌هاي متفاوت نويسنده و فيلمساز از يک قصه است. استفاده از فرهنگ بومي يکي از ويژگي‌هاي اين اثر استفاده از موسيقي محلي گيلان در سريال است که بخصوص در تيتراژ ابتدايي و انتهايي استفاده خوبي از آن شده است. اين بهره‌برداري صرفا محدود به موسيقي نيست و تا جايي که براي همگان قابل فهم باشد از غذاهاي محلي يا حتي بعضي از اصطلاحات اين خطه استفاده شده و البته ماهيگيري، صيادي و کشاورزي که شغل اهالي منطقه است و در سکانس‌هايي هر چند کوتاه به اين مشاغل سخت و البته شريف هم پرداخته شده است. روياي گنجشک‌ها سريال شريفي است که با وجود نواقصي در برخي از قسمت‌ها در توليد و اجرا داراي پارامتر‌هاي مثبتي است و شايد مي‌شد با هدفگذاري متفاوت به لحاظ بودجه و درجه توليد آن را ارتقا داد، اما نکته مهم در ساخت اين سريال، ورود تلويزيون به موضوعي بسيار غم‌انگيز و جدي است. بچه‌هايي که بدون هر گونه گناهي از داشتن پدر و مادر و زندگي عادي محرومند و البته اين وظيفه تک‌تک ماست تا با نگاهي جدي به اطرافمان به کمک آنها بياييم تا همانند آقا جان مهربان قصه، بچه‌ها تمام اميد و آرزويشان بودن در خانه ما باشد. گنجشک‌ها بي‌سر و صدا و قانعند و کاش يادمان باشد خرده ناني و اندک محبتي در کنار سفره‌هايمان براي آنها داشته باشيم که در آخر هيچ چيز جز عشق باقي نمي‌ماند. بازيگران بي‌ترديد آرزوي هر فيلمسازي در ايران حضور استاد علي نصيريان به عنوان بازيگر در اثرش است و راما قويدل اين شانس بزرگ را داشته که از ايشان استفاده کند و البته بقيه بازيگران اين سريال همچون آزيتا حاجيان، کورش تهامي، سام درخشاني، فرهاد بشارتي و گلاره عباسي هم از بازيگران مطرح تلويزيون و سينما هستند که نقش‌هايشان را بخوبي ايفا کرده‌اند. غافلگيري اين سريال دو بازيگر گيلاني و برخاسته از استعداد بازيگري در شمال کشور يعني کريم قرباني و ساقي زينتي هستند که به عقيده نگارنده هنوز به جايگاه واقعي خود در بازيگري نرسيده‌اند. کريم قرباني در اين مجموعه بسيار حرفه‌اي و توانا ايفاي نقش مي‌کند و با شوخي‌هايش لبخند را به لب بيننده مي‌نشاند. اين مجموعه بازيگران سريال در کنار بچه‌هاي نابازيگر بخوبي فضا را منتقل ‌کرده و گويي سال‌هاست واقعا در کنار هم زندگي مي‌کنند و باز ياد آوري مجدد نقش استاد علي نصيريان که در سکانس‌هاي حضورش سرشار از انرژي و صميميت در اجراست. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد