برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

شانس «فروشنده» برای دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان چقدر است؟

منبع
صبا
بروزرسانی
صبا/ نگاهي به آخرين فيلم فرهادي که رکورد پرفروش‌ترين اثر تاريخ سينماي ايران را به‌نام خود زد. درآستانه اتمام زمان نمايش فيلم «فروشنده» آخرين ساخته اصغر فرهادي و تصاحب رکورد‌هاي فروش بهترين فيلم غيرکمدي سال و نزديک شدن به رکورد فيلم «محمد رسوالله(ص)» ساخته مجيد مجيدي به‌عنوان پرفروش‌ترين فيلم تاريخ سينماي ايران، گماني‌زني‌ها و پيش‌بيني سايت‌ها و خبرگزارهاي سينمايي و هنري خارجي براي بهترين فيلم خارجي زبان اسکار بيش از پيش قوت گرفته و اکثر سايت‌هاي معتبر جهاني و بخش‌هاي هنري خبرگزاري‌ها از همين به بررسي شانس‌هاي موفقيت اسکار 2017 حالا اشاره مي‌کنند. در ادامه و ضمن موفقيت‌هاي اخير «فروشنده» در اکران‌هاي جهاني‌اش که آخرين آن‌ها جايزه هوگوي نقره‌اي فستيوال فيلم شيکاگو بوده، به بررسي و گزارش اين پيش‌بيني‌ها در مطبوعات و وب‌سايت‌هاي خارجي مي‌پردازيم: وب‌سايت معتبر ايندي‌واير که اخبار و گزارش‌هاي سينماي مستقل جهان را پوشش مي‌دهد، در گزارشي درباره رشته بهترين فيلم خارجي اسکار ۲۰۱۷، فيلم «فروشنده» اصغر فرهادي را در بين هشت فيلم پيشتاز اين رقابت قرار داد که بيشترين بخت را براي دريافت اسکار اين رشته دارند. در اين گزارش آمده، امسال درحالي ۸۵ کشور نمايندگان خود را به آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي آمريکا معرفي کردند که سال گذشته تعداد رقباي رشته بهترين فيلم خارجي (غيرانگليسي زبان) ۸۱ فيلم بود. به نوشته ايندي‌واير، امسال کشورهاي بسياري آثاري را معرفي کرده‌اند که در جشنواره‌اي بين‌المللي موفق بوده‌اند، اما برخي کشورها هم چنين نکرده‌اند. مثلا برزيل درحالي که انتظار مي‌رفت فيلم «برج دلو» را معرفي کند، اما به‌دليل درگير شدن سازنده اين فيلم در مسئله حمايت از رئيس‌جمهور برکنار شده، برزيل فيلم «راز کوچک» را معرفي کرد يا روسيه فيلم «بهشت» ساخته آندري کونچالفسکي را به‌عنوان نماينده خود در اين رقابت انتخاب کرد. در ادامه به فيلم‌هاي موفق در جشنواره کن ۲۰۱۶ اشاره شده که سهم زيادي در فهرست اسکار فيلم خارجي دارند؛ «او» ساخته پل ورهوفن نماينده فرانسه شده، کانادا فيلم «اين فقط پايان دنياست» را معرفي کرده، از ايران فيلم «فروشنده» اصغر فرهادي به آکادمي معرفي شده و آلمان و اسپانيا و شيلي هم به‌ترتيب فيلم‌هاي «توني اردمان» از مارن آده، «خوليتا» ساخته پدرو آلمادوار و «نرودا» به کارگرداني پابلو لارين را به اسکار فرستاده‌اند. نکته جالب آن است که کشورهاي بلژيک و کره جنوبي ترجيح دادند نمايندگان خود در جشنواره کن ۲۰۱۶ را معرفي نکنند و به اين ترتيب فيلم‌هاي «برادران داردن» و «پارک چان ووک» که در کن به نمايش درآمدند، در رقابت اسکار ۲۰۱۷ غايب‌اند. ايتاليا هم برنده جايزه خرس طلايي جشنواره برلين يعني مستند بلند «آتش در دريا» را به آکادمي اسکار معرفي کرده و نماينده مکزيک هم فيلم «بيابان» ساخته جوناس کوارن، نويسنده فيلمنامه فيلم تحسين شده «جاذبه» است. بنابر اين گزارش، هشت فيلم پيشتاز اين رقابت که بيشترين شانس را براي به خانه بردن اسکار بهترين فيلم خارجي دارند به‌ترتيب معرفي شده‌اند: «او» نماينده فرانسه، «از دور» نماينده ونزوئلا، «سرباز سوار» نماينده يونان، «آتش در دريا» نماينده ايتاليا، «خوليتا» نماينده اسپانيا، «نرودا» نماينده شيلي، «فروشنده» نماينده ايران و «توني اردمان» نماينده آلمان. در ادامه و بررسي جامع‌تر اين گزارش به چکيده‌اي از نظرات سه منتقد مشهور گاردين ورايتي و هايوود ريپورتر پرداخته‌ايم: دبورا يانگ، منتقد هاليوود ريپورتر: اصغر فرهادي که بعد از ساخت «گذشته» (The Past) در فرانسه به زادگاهش ايران بازگشته در فيلم جديدش با استفاده از يک تعرض شوک‌آور که عطش غير‌قابل کنترل همسر جوان براي انتقام را در پي داشته به کند‌و‌کاو نيمه تاريک روح ادامه مي‌دهد. در اين فيلم که فاقد پيچيدگي‌هاي اجتماعي حيرت‌انگيز «جدايي» (Separation: فيلم برنده جايزه اسکار) است، گره‌هاي داستان چندان پنهان نيستند و حس درام تصنعي باعث کسالت‌آور شدن بخش‌‌هايي از فيلم شده؛ اما از کنار همه اين‌ها مي‌توان به‌خاطر پايان بسيار عالي آن گذشت: يک پايان نفس‌گير و پر‌تنش براي مخاطب. تا اين‌جا ترديدي وجود ندارد که فرهادي سينماي نوين ايران را به کل متحول کرده است؛ آن را از مسير آزموده شده رئاليسم و درون‌انديشي که کارگرداناني مانند عباس کيارستمي و محسن مخملباف سرآمد آن هستند دور کرد و به فضاي دراماتيزه و تئاتر‌گونه تازه‌اي کشاند. در «فروشنده» (The Salesman) اين گرايش فرهادي به اوج مي‌رسد و حتي اجراي يک تئاتر را با داستاني در مورد لکه‌دار شدن شرافت و انتقام درمي‌آميزد. اگرچه يک‌بار ديگر، طبقات اجتماعي جامعه مدرن ايران و تاثير اين نوع اختلافات طبقاتي بر زندگي کاراکترها در اين فيلم نقش پررنگي دارند، اما ديگر به قدرت پويايي اجتماعي طبقه بالا- طبقه پايين يعني شرايط رئيس مرئوسي که در «جدايي» و پيش‌ترها هم در «چهارشنبه سوري» ديده مي‌شد، نيستند. در «فروشنده»، آنچه که بيشتر در معرض خطر قرار دارد ضعف رواني و خلاء اخلاقي کاراکترهاي اصلي، عماد (شهاب حسيني) و همسرش رعنا (ترانه عليدوستي) است که هنرپيشه هستند و جزئي از اريستوکراسي فرهنگي شهر تهران. اوون گليبرمن، منتقد ورايتي: يکي از بي‌شمار دليلي که آلفر هيچکاک از نظر عموم به‌عنوان بزرگترين فيلمساز تمام تاريخ شناخته مي‌شود، اين است که جوهر و تکنيک کار او بيشتر کارگردانان (شايد همه‌ ‌آن‌ها) را تحت‌تاثير قرار داده. البته هيچکاک خداي ابدي و ازلي هرکسي است که تريلر مي‌سازد. اما سايه‌ او روي سر فيلمسازان ديگري هم افتاده که به‌سختي مي‌شود آن‌ها را غيرهيچکاکي خواند. بهترين نمونه‌اش نويسنده و کارگردان کاربلد ايراني اصغر فرهادي است. فرهادي درام‌هايي درباره‌ اختلافات خانوادگي مي‌سازد و از پررنگ‌ کردن هرچيزي که درام‌ها عيانش مي‌کنند، سرباز مي‌زند. درام‌هايي مبتني بر مشاهده‌ دقيق، بدون دستکاري، مشخص و واقعي. هنوز هم وقتي که فيلمي از فرهادي را مي‌بيني، مثلا «جدايي نادر از سيمين»، «گذشته» يا همين فيلم جديدش «فروشنده»، تقريبا با استفاده از نوعي مهندسي معکوس به سمت موقعيتي کشيده مي‌شويد که ناتوراليسم کامل و محض بر آن حاکم است. تازه بعدش دستگيرتان مي‌شود که درون يک گردبارد گير افتاده‌ايد که هرکاري از دستش بربيايد انجام مي‌دهد تا ذات شخصيت‌هاي روي پرده‌ را زير‌ورو کند. شما با چيزي روبه‌رو مي‌شويد که فقط مي‌توان آن را تعليق ناميد و تکان‌دهنده هم هست. تعليقي که تمام و کمال برمبناي آن چيزي شکل مي‌گيرد که در دل و ذهن شخصيت‌ها مي‌گذرد. پيتر برادشو، منتقد گاردين: در درام جديد کارگردان «جدايي»، زوجي از طبقه متوسط ترک‌‌هايي در ديوار خانه‌شان مي‌بينند، چرخشي استادانه در نمايشنامه آرتور ميلر. حضور اصغر فرهادي در جشنواره کن جالب مي‌شود اگر درام «فروشنده» را لحظه‌اي براي انديشيدن در اين‌باره که آيا ژانري جديد درحال تولد در دنياي سينماست در نظر بگيريم: شوکي از جنس هانکه/آنتونيوني! چند آدم خوب و ازخودراضي طبقه متوسط به زندگيشان مشغولند که اتفاقي وحشتناک برايشان مي‌افتد، اتفاقي مرموز، ناشناخته و نحس که آرامششان را درهم شکسته و ترک‌‌هايي بر لاک زندگي هرروزينه‌شان مي‌اندازد و با خود فاش شدن شرم و گناه به همراه دارد. فيلم‌هاي درخشان فرهادي «جدايي» 2011 و «درباره الي» 2009 هرکدام اداي ديني به هانکه و آنتونيوني داشتند، از ديد من «فروشنده» از بسياري جهات شبيه «چهارشنبه سوري» 2006 است و در هردو بازيگر نقش اصلي زنشان ترانه عليدوستي فوق‌العاده است. «چهارشنبه سوري» هم همين ايده يک زندگي مختل شده را داشت که منجر به ناراحتي، تنش و تغيير فاحش مي‌شد و اين باعث مي‌شد که روابط آدم‌‌هايي که به آن مربوط بودند يا در آنجا زندگي مي‌کردند مشخص شود. «چهارشنبه سوري» هم پرهياهو‌تر و هم ظريف‌تر از «فروشنده» بود. با اين همه IQ محض فيلمسازي فرهادي اين فيلم را بسيارتماشايي کرده است. در صحنه‌اي عماد که خسته است در کلاس به‌خواب فرو مي‌رود و درحالي که در حال خرناس کردن است، بچه‌ها گستاخانه براي گرفتن سلفي دور او جمع مي‌شوند، تنها فيلمسازي با اعتماد‌به‌نفس و جسارت فرهادي مي‌تواند در فيلمش فضايي براي ذره‌اي کمدي به اين بي‌پروايي پيدا کند. «فروشنده» درامي خوش‌ساخت و ارزشمند است. علي معلم؛ تهيه کننده و سردبير مجله دنياي تصوير: فيلم «فروشنده» در ادامه آثار آقاي فرهادي و در سبک‌و‌سياق فيلم‌هاي قبلي ايشان فيلم قابل‌قبول، پذيرفتني و مناسبي است. در واقع اولين وظيفه هر فيلمي هم اين است که داستان جدايي تعريف کند و به‌نظرم موضوعي که براي «فروشنده» انتخاب شده به سليقه مخاطب ايراني نزديک خواهد بود و براي غالب افراد قابل‌حس و لمس است. «فروشنده» خوشبختانه در داستان‌گويي فيلم بسيار موفقي بود و تماشاگران را روي صندلي ميخکوب کرد. حالا مي‌شود با اطمينان گفت فرهادي بهترين داستان‌گوي سينماي معاصر ايران است. وي ادامه مي‌دهد: اصولا داستان‌گويي در سينما که از نظر برخي خيلي کار دشواري است توسط فرهادي به‌خاطر اين‌که نقاط عطف و شروع و پايان داستانش را مي فهمد و صحنه و هنرپيشه‌هايش را اداره مي‌کند در «فروشنده» به بهترين شکل اتفاق مي افتد. معلم همچنين با اشاره به ژانر «فروشنده» مي‌گويد: «فروشنده» يک نوع درام اجتماعي بازجويانه است که به‌نظرم براي تماشاگر خيلي جذاب خواهد بود. بازي هنرپيشه‌ها به‌خصوص شهاب حسيني و بقيه خيلي خوب بود. اين تهيه‌کننده مي‌افزايد: «فروشنده» ريتم خيلي مناسبي داشت و با اين‌که دو ساعت و پنج‌ دقيقه است اما تماشاگر را به‌راحتي جلو مي‌برد و آن‌ها را جذب مي‌کند. اين‌که مسئله گناه و قضاوت در کار فرهادي دوباره طرح شده از لحاظ ريتم داستاني و اجرا فيلم را شبيه به «درباره الي» مي کند و من «فروشنده» را هم‌پاي «درباره الي» پسنديدم. خوشبختانه اصغر فرهادي رو به‌جلو حرکت کرده و اين در سينماي ما خيلي نادر و کمياب است. موضوع فيلم انساني است و نمي‌دانم حرف‌هايي از اين جنس که اين فيلم تصويري مخدوش از جامعه ايران مي‌سازد را متوجه نمي‌شوم. در همه جاي دنيا اگر کسي چنين تعرضي به همسرش انجام شود، واکنش نشان مي‌دهد، اما وقتي به زنش علاقه‌مند است و او نمي‌خواهد درباره اين موضوع حرف بزند، دچار تناقض مي‌شود. در جدول زير امتياز مهمترين منتقدان و کارشناس هنري که در فستيوال کن و بعدتر فيلم را تماشا کردند به‌ترتيب امتياز و با ذکر نام نشريه در قسمت تصاوير آمده است. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد