«همه دختران من»، نمایشی سطحی که اشتباه به فجر آمده است
فارس/ «همه دختران من» از شهر ساوه در جشنواره بينالمللي تئاتر فجر اولين اجراي خود را تجربه کرد که حضور چنين نمايش سطحي در جشنواره تنها نشان از آن دارد که برگزار کنندگان به دنبال پر کردن جدول خود در اين دوره از جشنواره بودند. نمايش «همه دختران من» با بازي جواد روستايي، مرضيه مقيمي، الهه نادري، سميرا هاشمي، داوود فتحالهي و ناصر شاه مرادي روز جمعه اول بهمن در تالار سايه مجموعه تئاتر شهر در قالب مسابقه مرور تئاتر ايران روي صحنه رفت. طبق گفته کارگردان اين اثر ساوه پس از 30 سال در جشنواره تئاتر فجر حضور يافته است. نويسنده اين نمايش جواد روستايي، محمد قاسمي و کارگردان آن جواد روستايي است. «همه دختران من» مروري بر موقعيت زنها در جامعه ايراني از گذشته تا به امروز بوده است. در اين نمايش، داستان زندگي سه زن که در سه دوره تاريخي حضور داشته اند روايت ميشود که قرباني خشونتهاي طايفهاي و اجتماعي شدهاند. اين اثر نمايشي 4 اپيزود دارد. اپيزود ابتدايي در ارتباط با زني است در دوره قاجار که مردي به دنبال سوء استفاده جنسي از اوست. زني پاک دامن از طبقه متوسط به پايين جامعه و مردي نادان که از درباريان بوده و نيت شومي نسبت به او در سر دارد. در نهايت زن براي حفظ نجابتش کشته ميشود. اپيزود دوم از آنجايي شروع ميشود که زني با صورت خوني در قابي قرار دارد و در قاب ديگر مردي چاقو به دست ايستاده است. از ديالوگهاي آنها متوجه ميشويم که خواهر و برادر هستند . دختر باوجود نارضايتي خانواده، عاشق پسري شده است. او براي رسيدن به پسر با او فرار کرده حالا پس از گذشت چند سال پدرش فوت کرده است. برادر ديگرش به دليل خجالت کشيدن از همسايهها محل زندگي خود را ترک گفته و مادر نيز دق مرگ شده است. حالا برادر کوچکتر به وصيت پدر عمل کرده و خواهرش را پيدا کرده تا او را از بين ببرد. اين اپيزود هم تماما حق را به زن داده و مردها را افرادي ياغي و زورگو نشان داده است. اپيزود سوم نيز زمان جنگ و بعد از انقلاب را نمايش ميدهد. داستان با يک فلاش بک (برگشت به عقب) شروع ميشود. دختر و پسري در پارک روي تاپ در حال صحبت و دلبري از هم هستند. پسر از دلتنگيهايش براي او ميگويد و اينکه چگونه زماني که در جبهه حضور دارد زمان برايش ميگذرد. دختر هم در حرفهاي خود به اين ميرسد که چگونه توسط چند مرد زنپوش داخل ماشين به بيابان برده شده و توسط آنها مورد آزار قرار گرفته و در نهايت کشته شده است. از آن پس با تمهيدي، معلوم ميشود که همه اينها در ذهن مرد بوده است. مرد رزمنده اي که حالا در جنگ چشمهايش را از دست داده است. در اپيزود کوتاه پاياني صحنه کم نور و تاريکي را شاهد هستيم که فقط بهواسطه چراغهايي، از زانو به پايين بازيگران زن و کفشهاي پاشنه بلند و امروزي آنها ديده ميشود. زنهايي که دچار تغيير شدهاند و ديالوگهايي ميگويند که گويا ميتوانند ديگر ابراز نظر کنند و بر خي از ديالوگها هم نشاندهنده اين است که شرايط با توجه به تغيير ظاهري زنها در مرور زمان تفاوتي نداشته است. مردهاي زن ستيز در نمايشي سطحي اين زن ستيزي از کجا نشأت ميگيرد؟! تعريفهاي مختلفي از فمنيست وجود دارد اما نميتوان با هر تعريفي، اين نمايش را فمينيستي دانست. آنقدر اثر به لحاظ بار مفهومي و فرمي در ابتدايي ترين سطح از تئاتر قرار ميگيرد که نميتوان در مورد آن حرفهاي فرا متني زد. اگرچه نمايشي با اين موضوع تلاش داشته وارد فضاي فرامتني شود اما ناکام مانده است. اثري ما قبل نقد در جشنوارةهاي بينالمللي چه ميکند!؟ سياهنمايي چگونه شکل ميگيرد؟! وقتي صاحب اثر چيزي غير از واقعيات را به نمايش ميگذارد و يا فقط برخي از اتفاقات رخ داده را نمايش ميدهد قطعاً قلب واقعيت صورت گرفته اين نکته ميتواند با بيان مثبت يک رخداد که خارج از اندازهايش است نيز اتفاق بيفتد. «همه دختران من» نام يک نمايشي است که نسبت آن را با اثر نميتوان به راحتي درک کرد صرفاً حضور چند زن که که همواره مورد ظلم بوده اند نسبتي با نام نمايش برقرار نميکند. روستايي به عنوان کارگردان ابتداييترين و سطحي ترين مسير را براي بيان زن ستيزي به نمايش گذاشته است، اما بايد پرسيد چرا اين نمايش به سمت قلب واقعيت رفته است. يکي از دلايل اصلي اين موضوع تلاش اغراق آميز براي به نمايش گذاشتن صحنههايي از ظلم به زنان است و موضوعات و اتفاقات ريشهيابي نشده است در ارتباط با زنان نمايش که خود نيز داراي مشکل رفتاري هستند و تصميمهاي اشتباهشان آنها را به فضاي پر خطر برده پرداخت نشده است. بيان مسائل به شکل سطحي و و بيان نکردن اين نکته که در آن زمان ها زنان ديگري بودند که آزادانه رفتار ميکردند شکلي از جامعه ايراني را به تصوير ميکشد که درست نيست. بازيهاي بازيگران در بيشتر مواقع نمايشي و سطحي بوده و اپيزودها به لحاظ نگارش متن، کارگرداني و بازيگري در يک مسير نيستند. اداهايي (شمايلي از رفتار آدم ها در دورههاي مختلف) از سوي بازيگران مخاطب را به ياد افرادي مياندازد که مثلا در دوره قاجار و يا قبل انقلاب زندگي ميکردند. اين تنها کافي است! عدم شناخت و نبود توان کافي براي پرداختن به سوژه اي که دانش و توان بالايي لازم دارد موجب شده است تا اين نمايش کيفيت و عمق لازم را نداشته باشد. گرچه بايد پذيرفت به دليل مشکلات موجود در شهرستانها سطح کيفي آثار با پايتخت در موارد زيادي بسيار متفاوت است، اما حضور چنين نمايشي نشان از پس رفت تئاتر در سطح شهرستانها دارد. اصولا اگرچه جشنوارهها نميتوانند برآورد دقيقي از يک رويداد فرهنگي هنري در سطح کلي به ما ارائه دهند اما در حوزه تئاتر به دليل محدود بودن آثار و اجراي اغلب آنها در طول سال ميتوان برآوردي نسبي از جشنواره تئاتر به دست آورد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد