نماد آخرین خبر

اتفاقات کنسرت «محمدرضا گلزار» به روایت یک منتقد

منبع
برترين ها
بروزرسانی
اتفاقات کنسرت «محمدرضا گلزار» به روایت یک منتقد
برترين ها/ «15 سال پيش به عنوان گيتاريست گروه آريان روي اين استيج بودم و حالا براي اولين بار به عنوان خواننده روي همان استيج ايستاده ام». اين جمله اي است که محمدرضا گلزار در انتهاي کنسرتش به حاضرين در سالن مي گويد. ظهر روز جمعه به دعوت دو خواننده اي که مهمان ويژه رضا گلزار در کنسرتش هستند، به اجراي او در سالن ميلاد نمايشگاه بين المللي دعوت مي شوم. دعوتي که در ابتدا رد مي کنم و استدلالم هم اين است که محمدرضا گلزار خواننده اي حرفه اي نيست و ترجيحم اين است که به رونمايي آلبوم پالت و اجراي زنده شان در سالن پرديس چارسو بروم. اما به هر تريبت شمّ خبرنگاري باعث مي شود که بعد از اتمام زودهنگام اجراي گروه پالت تصميم بگيرم تا سري هم به آن سوي شهر بزنم و از چند و چون اجراي زنده محمدرضا گلزار باخبر شوم. همه چيز در ابتدا برايم بيشتر به يک شوخي شباهت دارد. بازيگر ديگري که قصد دارد مثل خيل ديگر بازيگران اين روزهاي سينماي ايران، گريزي به خوانندگي بزند تا شايد در اين حوزه هم برايش فرجي حاصل شود. محمدرضا گلزار اما از اين اتهام مبرا است. آن قدر شهرت و محبوبيت و ثروت دارد که دنبال نان اضافه نباشد. پس چه چيز باعث شده که او اين روزها تصميم بر اين گرفته تا خوانندگي را هم تست کند؟ از در وارد مي شوم، اولين نکته اي که توجه ام را جلب مي کند عدم حضور سينمايي ها در «وي آي پي» کنسرت گلزار است. مهمانان ويژه کنسرت محمدرضا در سانس دوم، ياسر داووديان، آرمين زارعي (تو اِي اي، اِم)، بابک جهانبخش، اشوان، سعيد اس جي (کارگردان موزيک ويدئو)، فريد صعودي (مدل) و تعدادي از آشنايان خود او هستند. گلزار زيادي در «وي آي پي» سر و کله اش پيدا نمي شود. هر از گاهي مي آيد، با مهمانانش خوش و بش مي کند، عکس مي گيرد و مي رود تا دوباره چند دقيقه بعد پيدايش شود و همين کارها را تکرار کند. رفتارش گرم و صميمانه است و لباسهايش آن قدر ساده است که شک مي کني که آيا واقعا قرار است او با همين لباس هايي که تنش است اجاره کند يا نه؟ اما در هر صورت حقيقتي در نگاهش وجود دارد و آن هم اين است که او به خوبي مي داند که محمدرضا گلزار است. بعد از شام نوبت اجراي سانس دوم مي شود و بدون استرس خاصي، سالن وي آي پي را با يک «يا علي» ترک مي کند و روي استيج مي رود. قطعه اول را خوب اجرا نمي کند، اما از قطعه دوم به بعد ماجرا فرق مي کند. شايد نتوانيم او را در زمره خواننده هاي حرفه اي بدانيم، اما حقيقت اين است که او چيزي کمتر از ديگر خواننده هاي پرطرفدار اين روزها ندارد و مي توان گفت که با احتساب اينکه اولين اجراي شخصي و زنده اش را تجربه مي کند پرفورمنس قابل قبولي از خود به نمايش مي گذارد که قطعا در آينده بهتر از اين نيز خواهدشد. نورپردازي سالن متفاوت از ديگر اجراهاي برگزار شده در همين سالن است و استفاده از ال سي دي هاي زيادي که روي استيج کار گذاشته شده، مخاطب را در همان لحظه اول متوجه مي کند که اين يک کنسرت واقعي در تهران است. تصاوير استفاده شده در اجرا با آهنگ هاي گلزار هارموني خوبي را به وجود آورده و استقبال بيش از حد مردم هم شور و هيجان خاصي به سالن داده. تمام تصوراتم از گلزار و اجرايش به هم مي ريزد. کنسرتي که در ابتدا آن را شوخي قلمداد مي کنم، حالا جدي شده و با حضورم در سالن برايم ثابت مي شود که اين اجرا با تمام کم و کاستي هاي صداي گلزار، قطعا يکي از بهترين اجراهايي است که در تهران روي صحنه رفته. نکته جالبي که در استيج گرداني او به چشم مي خورد، تسلط بر اجرا با تمام زوايايش است. گلزار مهمانانش را خوب معرفي مي کند. از اينکه بگويد فن آرمين زارعي و بابک جهانبخش است ابايي ندارد و حق دوستانش را تمام و کمال ادا مي کند. ارتباطش با تماشاچيان هم قوي است. مستقيما با مخاطباني که با صدايي رساتر از ديگر حاضرين سالن به او ابراز محبت مي کنند ارتباط مي گيرد و ديالوگ رد و بدل مي کند. گاهي خاطره هايش را بين آهنگ ها تعريف مي کند. خاطرات بامزه اي که در سال هاي شهرتش برايش پيش آمده. از طرفداراني که به بهانه عکس گرفتن جيبش را زدند تا خاطراتش با مرتضي پاشايي. در ميان اجرا وقتي بعداز دو بار معرفي آرمين زارعي، تماشاچيان ساکت نمي شوند و مجددا اسم «آرمين تو اي اف ام» را صدا مي زنند، گلزار براي بار سوم او را از صندلي اش بلند مي کندو به شوخي مي گويد: «آرمين دفعه ديگر دعوتت نمي کنم.» رضا گلزار و بندي که تحت عنوان «ريزار» معروف شده، اجراي نسبتا حرفه اي را از خود به نمايش مي گذارند. گروه هماهنگي خوبي دارد و خود گلزار هم به غير از يک بار که يک مصرع از ترانه اش را يادش مي رود، نکته منفي ديگري ندارد. يکي ديگر از آس هايي که محمدرضا در اجرايش رو مي کند، نوازندگي چند ساز مختلف است. او در ميانه اجرا با شوخي و خنده و نوازندگان گروهش را از پشت سازهايشان بلند مي کند تا قدرت نوازندگي اش را به رخ بکشد. يک بار پشت درام مي نشيند و يک بار هم با پرکاشن سر مردم را گرم مي کند. گيتار بيس و گيتار الکتريک هم دستش مي گيرد تا به همه ثابت کند که حتي اگر خواننده پرفکتي نباشد، قطعا نوازنده خوبي است و موسيقي را خوب مي شناسد. اجراي گلزار رو به اتمام است و حالا بايد قطعه پاياني اش را اجرا کند. جلوي استيج مي آيد و مي گويد: «15سال پيش به عنوان گيتاريست گروه آريان روي اين استيج بودم و حالا براي اولين بار به عنوان خواننده روي همان استيج ايستاده ام.» اين را مي گويد تا در پس ذهنش چيز ديگري را بخواني. جواب سوالي که از ابتداي کنسرت در ذهن مانده را حالا مي گيرم. گلزار 15 سال پيش، پسري که با لباس چرم سياه در کنسرت گروه آريان گيتار ريتم مي زند و نگاهش به دوربين حاکي از خامي و بي تجربگي بود، حالا بعد از فراز و نشيب هاي زيادي که پيموده روي همان استيج ايستاده و خيلي بهتر از آريايي هايي که آن سال ها شهرت شان چشم خيلي ها را کور مي کرد، استيجش را با تسلط و اعتماد به نفس خاصي مي گرداند. اعتماد به نفسي که شايد تنها بايد محمدرضا گلزار باشيم تا حسش کنيم. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد