برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
جذاب ترین هابرگزیده
سینما و چهره ها

نگاهی به 20 فیلم برتر سال جهان از «سرزمین لالا» تا «فروشنده»

منبع
باني فيلم
بروزرسانی
نگاهی به 20 فیلم برتر سال جهان از «سرزمین لالا» تا «فروشنده»
باني فيلم/ اگر بخواهيم ۲۰ فيلم برتر سال سپري شده را انتخاب کنيم، کاري شيرين ولي زمان بر را پيش رو داريم. زمان بر از آن رو که تعداد فيلم هاي خوب صاحب کيفيت برتر و يا متوسط هايي که بينندگاني زياد اما ارزشي معمولي داشتند، زياد بود و بدين خاطر بررسي بيشتر لازم مي آمد و شيرين از آن نظر که فيلم هايي چون «چهره هاي پنهاني»، «مهتاب» و «حصارها» که متمرکز بر مشکلات سياهپوستان هستند و «لالا.لند» که موزيکالي با دامنه شمول فراوان و بدون تمرکز بر يک نژاد خاص است و همچنين فيلم جنگي «Hacksaw Ridge» و درام اجتماعي «منچستر کنار دريا» کارهايي انکار ناپذيرند و بي گمان به جمع بهترين ها راه مي يابند و اذهان را خوش و شيرين تر مي سازند. امسال مي توان فيلم هايي از سينماي کشورهاي دانمارک (سرزمين من) و سوئد (مردي به نام اووه) و يک کارتون متفاوت از کشور سوييس (زندگي من به عنوان يک زوکيني) و البته «فروشنده» را هم که بر اعتبار سينماي ايران افزود، در جمع بهترين ها ديد و همين طور فيلم فضايي «رسيدن» (ورود) را که همپا با «مريخي» فيلم موفق سال پيش ريدلي اسکات تاکيدي تازه بر اين حقيقت است که فيلم هاي ساينس فيکشن شکل گرفته در ساير کهکشان ها شايد چند سالي از يادها بروند اما هميشه براي بازگشت به جمع زبده ها و ايستادن در جلوي صف بهترين ها آمادگي دارند. ۲۰ فيلم برتر سال رو به اتمام چنين عناويني دارند. «رسيدن» (ورود) *ژانر: فضايي و دراماتيک *محصول: کمپاني هاي پارامونت و لاوا بي ير فيلمز *سناريست:‌ اريک هايسرر *کارگردان: دنيس ويله نوو *طول مدت: ۱۱۶ دقيقه *هزينه توليد: ۴۷ ميليون دلار *ميزان فروش: ۲۳۵ ميليون دلار *بازيگران: ايمي آدامز، جره مي رنر، فارست ويتي کر، مايکل استال بارگ، تزي ما و مارک اوبراين *موضوع: ورود سفينه هايي از ساير کرات و فرودشان در ۱۲ منطقه مختلف جهان فضايي سرشار از وحشت و مرگ را بر جهان حاکم مي سازد اما سازمان فضايي ناسا براي حل مشکل رو به يک متخصص زبان ها و فرهنگ هاي مختلف که زني به نام دکتر لوييز بنکس (ايمي آدامز) است، مي آورد و مي کوشد با موجودات فضايي ارتباط برقرار و از مقاصد آنها براي ورود به زمين که ظاهراً اهداف پليدي هم نيست، سر در بياورد. بنکس در اين راه از کمک هاي يک کارشناس ديگر به نام ايان دانلي (جره مي رنر) هم بهره مند مي شود و در نهايت فضايي هايي را مي بيند که هر کدام ۷ پا دارند و بيشتر با زبان اشاره ها و سمبل ها سخن مي گويند. اين يک اداي احترام به تمام فيلم هاي فضايي در بردارنده چنين تم هايي و به ويژه «برخوردهاي نزديک از نوع سوم» محصول ۱۹۷۷ و ساخته استيون اسپيلبرگ است. «حصارها» *ژانر: درام اجتماعي *محصول: کمپاني هاي برون کري اتيو، مارکو مديا و پارامونت *سناريست: اگوست ويلسون *کارگردان: دنزل واشينگتن *طول مدت: ۱۳۹ دقيقه *هزينه توليد: ۲۵ ميليون دلار *ميزان فروش: ۱۰۴ ميليون دلار *بازيگران: دنزل واشينگتن، ويولا ديويس، استيفن هندرسون، جووان اده يو، راسل هورنزبي، ميکلتي ويليامسون و سانيا سيدني *موضوع: در دهه ۱۹۵۰ در شهر پيتبورگ آمريکا تروي مکسون (دنزل واشينگتن) همراه با همسرش رز (ويولا ديويس) و پسرشان کوري (جووان آده پو) زندگي محدودي را پشت سر مي گذارد و راه امرار معاش اش جمع آوري پس ماندهاي شهري و واگذاري آن به کارخانه هايي است که مي خواهند با اين اندوخته ها از نو متاع هاي توليدي شان را شکل دهند. اما برادر بزرگتر تروي که گابريل (ميکلتي ويليامسون) نام دارد، بر اثر شرکت در جنگ جهاني دوم دچار ضربه روحي و مبتلا به بيماري رواني شده است و اين مسئله و همچنين گذشته پر خدشه تروي که حتي با سرقت اموال عمومي همراه بوده و سربر آوردن پسرش که محصول ازدواج قبلي وي به شمار مي آيد، زندگي فعلي وي را به سرعت رو به اضمحلال مي برد. با همت بزرگ دنزل واشينگتن که هم بازيگر نقش اول و هم کارگردان فيلم است، «حصارها» بعد از سالها اجراي موفقيت آميز در صحنه تئاتر تبديل به اولين ورسيون عمده و مهم سينمايي از روي اين داستان مبتني بر تبعيض نژادي و تلاش و تخطي شده است. «Hacksaw Ridge» *ژانر: جنگي و دراماتيک *محصول: کمپاني هاي پاندمونيوم، پرموت و سامت اينتر نشنال *سناريست ها: اندرو نايت و رابرت شنکان *کارگردان: مل گيبسون *طول مدت: ۱۳۹ دقيقه *هزينه توليد: ۴۰ ميليون دلار *ميزان فروش: ۲۱۲ ميليون دلار *بازيگران: اندرو گارفيلد، سم وورتينگتون، لوک بريسي، تره زا پالمر، هوگو ويوينگ، راشل گريفيت و وينس ون *موضوع: يک سرباز ارتش آمريکا به نام رزموند داس (اندرو گارفيلد) که بر اثر تعليمات مذهبي اش از استفاده از سلاح رويگردان است و در بخش پزشکي ارتش فعاليت مي کند، در گرماگرم جنگ جهاني دوم پس از به دام افتادن تعداد زيادي از افراد جوخه اي که در آن عضويت دارد، با ناديده گرفتن فرامين صادره در منطقه مي ماند و به نجات اين افراد بر مي خيزد. داستان به ما مي گويد نفرت داس از سلاح و مبارزه از حادثه اي نشات مي گيرد که در کودکي وي روي داد و کم مانده بود که به مرگ برادر کوچک او هال منجر شود و با اين حال در هنگامه جنگ جهاني و با مشارکت پدر و برادرانش در اين رويداد او نيز به سمت جبهه و اقدامي کشيده مي شود که شرحش آمد. اين فيلم نقطه و وسيله بازگشت مل گيبسون کارگردان آن به هرم هنر سينما پس از ۱۰ سال دوري از آن و افتادن وي به دام هاي حاشيه اي و جدل هاي رسانه اي به شمار مي آيد و ثابت مي کند که او همچنان استاد هنر سينما است.
«حتي اگر سنگ ببارد» *ژانر: جنايي و نئو وسترن *محصول: کمپاني هاي ادلات، ال بي آي و سي.بي.اس فيلمز *سناريست: تيلور شريدان *کارگردان: ديويد مکنزي *طول مدت: ۱۰۲ دقيقه *هزينه توليد: ۱۲ ميليون دلار *ميزان درآمد: ۹/۵۱ ميليون دلار *بازيگران: جف بريجز، کريس پاين، بن فاستر و جيل بيرمنگام *موضوع: در غرب تگزاس توبي هاوارد (کريس پاين) و برادرش تانر (بن فاستر) که پيشينه کيفري دارد، اقدام به دستبردهايي از بانک هاي شهر تگزاس در ساعات اوليه صبح مي کنند تا با پول حاصله مزرعه خانوادگي شان را که در آستانه از دست رفتن است، براي خود حفظ کنند. با اين که سرقت ها به درستي و دقت طراحي و اجرا شده اند، اما طبايع خشن و ريسک هاي غير ضروري تانر، توبي را نگران و راههاي پيگيري قضيه را به روي دو پليس رنجر در تگزاس با نام هاي مارکوس هميلتون (جف بريجز) و البرتو پارکر (جيل بيرمنگام) مي گشايد و در اين ميان هميلتون که نزديک به بازنشستگي است، به سرعت سارقان را شناسايي و زمينه رويارويي را فراهم مي کند. يکي از شگفتي هاي سال سينماي جهان و فيلمي که هيچکس روي آن حساب نمي کرد اما به لطف قصه پردازي خوب و استفاده درست از عنصر حادثه و احتمال و برخورد تبديل به فيلمي شده که مي تواند همگان را تا پايان به دنبال خود بکشاند. «چهره هاي پنهاني» *ژانر: درام تاريخي *محصول: کمپاني هاي فاکس، چرنين و لوانتين فيلمز *سناريست ها: تئودور ملفي و آليسون شرودر *کارگردان: تئودور ملفي *طول مدت: ۱۲۷ دقيقه *هزينه توليد: ۲۵ ميليون دلار *ميزان درآمد: ۱۵۵ ميليون دلار *بازيگران: تاراجي پي هنسون، اوکتاويا اسپنسر، يانلي مونايي، کوين کاستنر و کرستن دانست *موضوع: سه زن کارشناس امور فضايي که سياهپوست هستند و در ارتباط با سازمان ناسا کار مي کنند، در پي افزايش فعاليت هاي اين نهاد مجبور به تلاشي مضاعف مي شوند تا ناسا در رقابتي که با سازمان فضايي روسيه بر سر دستاوردها و فتوحات فضايي دارد، عقب نيفتد. با اين حال در سال ۱۹۶۱ که ماجراهاي تبعيض نژادي در آمريکا در اوج خود قرار دارد، مسوولان ناسا سعي مي کنند چهره هاي اصلي و مهره هاي موثر اين نهاد را همچنان نفرات سفيد پوست جلوه بدهند و اين زنان به موازات عنوان فيلم چهره هايي پنهاني هستند که کارهاي مهم مي کنند اما ديده نمي شوند. اين امر درگيري هايي را بين اين سه زن که کاترين گوبل (تاراجي پي هنسون)، دوروتي وان (اوکتاريا اسپنسر) و مري جکسون (يانل مونايي) نام دارند، با سران ناسا و مديران واحدهاي کاري آنان موجب مي شود و در اين ميان گوبل يک سردمدار سرسخت اما نه چندان موفق است. موارد متعدد تبعيض نژادي در اين فيلم به بهترين شکل به معرض نمايش نهاده شده و اوج تجلي آن در مبارزه اي است که ال هريسون (کوين کاستنر) در مبارزه با اين موارد در محل اعضاي اين گروه به راه مي اندازد و فرجام آن راهيابي کاترين گوبل به گروهي است که قرار است براي تحقيقات لازم به فضا اعزام شوند و در اين امر ويوي من ميچل (کرستن دانست) هم که مشاور ناسا است سهمي آشکار دارد. «لالالند» *ژانر: موزيکال *محصول: کمپاني هاي بلک ليبل مديا، تيک فيلمز و ساميت اينترتين منت *سناريست و کارگردان: ديمي ين چازه له *طول مدت: ۱۲۸ دقيقه *هزينه توليد: ۳۰ ميليون دلار *ميزان درآمد: ۲۸۱ ميليون دلار *بازيگران: اما استون، رايان گاسلينگ، جان لجند، رزماري دو ويت، فين ويت راک، جسيکا روت، سونويا فيرونو، کالي هرناندز، جي.کي. سيمونز. *موضوع: يک موزيسين و يک بازيگر رو به پيشرفت به طور تصادفي ملاقات مي کنند و پس از پي بردن به عقايد يکديگر اقدام به همکاري در زمينه هاي هنري نموده و به تفاهم هاي لازم در اين زمينه مي رسند. عنوان فيلم هم اشاره اي به لس انجلس، شهر محل وقوع رخدادها است و هم حکايت از گرايش به روياها و دوري از واقعيت و ورود به زندگي ها و عرصه هايي دارند که براي هنرمندان امري عادي به شمار مي آيد. بين ميا (اما استون) و سباستين (رايان گاسلينگ) چند ماه بعد ديدار تصادفي ديگري در يک مهماني هنري تازه شکل مي گيرد و اين مکاني است که سباستين در حال اجراي موسيقي براي مهمانان است. پي آمد اين ديدار مجدد حضور بيشتر سباستين در محله تهيه فيلم جديد ميا است و در نهايت اين موزيسين زن بر اساس توصيه سباستين آوايي را مي سرايد که موجب موفقيت او در کارهاي هنري اش مي شود و به اهدافش مي رسد. اين که «لالا.لند» در تمامي ۷ شاخه اي که نامزد گلدن گلوب شد به آن دست يافت و با کسب ۶ جايزه اسکار افتخاراتش را کامل کرد، نشان مي دهد چقدر در بين اهالي سينما موفق جلوه کرده و به ژانر موزيکال اعتباري تازه و فزون تر بخشيده است.
«شير» *ژانر: درام اجتماعي *محصول: کمپاني هاي سيسا فيلمز، اکواريوس، اسکرين استراليا و وين اشتاين *سناريست: لوک ديويس *کارگردان: گارت ديويس *طول مدت: ۱۱۸ دقيقه *هزينه توليد: ۱۲ ميليون دلار *ميزان درآمد: ۷/۵۸ ميليون دلار *بازيگران: دو پاتل، روني مارا، ديويد ونهام، نيکول کيدمن، ابيشک بهاراتي، ديويان لادوا، پريانکا بوسي و ديپتي ناوال. *موضوع: سارو (دو پاتل) که پسري نوجوان است، برادر بزرگش گودو (ابيشک بهاراتي) را تا نزديکي محل کارش همراهي مي کند و در ايستگاه قطار منتظر مي ماند که وي در پايان ساعات کارش بر گردد و با هم به خانه بروند. پس از اين که گودو بر نمي گردد، سارو که کلافه شده است، سوار بر اولين قطاري مي شود که از راه مي رسد ولي طي مسير خوابش مي برد. وقتي چشم باز مي کند متوجه مي شود در قطار جا مانده و هيچکس در آن نيست و او گم شده است. پس از تقلاي فراوان او خود را در کلکته مي يابد که شهري در دوردست است و با محل زندگي وي و مبدا حرکت او فاصله اي چشمگير دارد. کار وي به استقرار در يک يتيم خانه مي کشد ولي چندي بعد يک زوج استراليايي سارو را به فرزند خواندگي مي پذيرند. بيست سال بعد از آن تاريخ سارو که يک مرد برازنده شده و در ملبورن مشغول آموزش مديريت هتلداري است. از طريق زني به نام سو و جستجو در اينترنت سرانجام خانه مادري اش را مي يابد و با سر به آنجا که شهري به نام کاندوا در هند است مي شتابد ولي آنجا در مي يابد که برادرش گودو سالهاست که در يک سانحه قطار مرده است و درست در همان روزي که او را به ظاهر در ايستگاه قطار رها کرده و ناپديد شده بود. «مهتاب» *ژانر:‌ درام اجتماعي *محصول کمپاني هاي Plan B و پاستل پروداکشنز *سناريست و کارگردان: بري جنکينز *طول مدت: ۱۱۱ دقيقه *هزينه توليد: ۵ ميليون دلار *ميزان درآمد: ۴۹ ميليون دلار *بازيگران: تري وانته رودز، آندره هولند، يانل مونايي، الکس هيبرت، اشتون ساندرز، يارل جروم، نائومي هريس و ماهر شالا علي *موضوع: چيرون (الکس هيبرت) يک نوجوان خجالتي و انزوا طلب است که به سبب اندام کوچک و شخصيت آرام خود لقب کوچولو را يدک مي کشد و شخصيت او در تضاد کامل با خوان (ماهر شالا علي) است که به فروش مواد مخدر اشتغال دارد و در نتيجه وقتي خوان وي را يک روز به خانه اش دعوت مي کند، چيرون ابتدا احساس غريبگي مي کند و حتي وقتي او به آرامي مي پذيرد که در اين محيط حرف هاي دلش را بزند، خوان پاي او نمي ماند و حتي وقتي تظاهر به آموختن چيزهاي تازه و جالب به او مي کند، چيرون نمي تواند به او اعتماد کند. خوان حتي به رفتار مادر چيرون که پائولا (نائومي هريس) نام دارد و از تلاطم هاي روحي رنج مي برد، ايراد مي گيرد و همين مسئله چيرون را بيش از حد عاصي مي کند. با اين اوصاف روال رنج هاي فردي و اجتماعي چيرون در سالهاي بعدي هم ادامه مي يابد و مرگ خوان نيز پايان بخش اين روند نيست و در سفري مکاشفه اي و استعاره اي که بري جنکينز کارگردان فيلم براي اين کاراکتر در نظر گرفته، ما او را در ميانسالي نيز در همان حالت سرگشتگي و زير سايه مهتاب ولي در تاريکي مي بينيم. موضوع پر دامنه و پر احساسي که آکادمي علوم سينمايي و هنرهاي تصويري را وا داشت تا اسکار بهترين فيلم سال را به «مهتاب» بدهد و اتحاديه نشريات خارجي مستقر در هاليوود را نيز مجاب ساخت تا جايزه گلدن گلوب بهترين فيلم دراماتيک سال را نصيب اين فيلم و بري جنکينز کند. «منچستر کنار دريا» *ژانر: درام خانوادگي *محصول: کمپاني هاي کي پريود مديا، بي. استوري و رود سايد اترکشنز *سناريست و کارگردان: کنت لونرگان *طول مدت: ۱۳۷ دقيقه *هزينه توليد: ۵/۸ ميليون دلار *ميزان درآمد: ۱۱۸ ميليون دلار *بازيگران: کيسي افلک، ميشل ويليامز، کايل چندلر، گره چن مول و لوکاس هجز *موضوع: لي چندلر (کيسي افلک) با خبر مي شود که برادرش جو دچار حمله قلبي شده اما وقتي به بيمارستان مي رسد بسيار دير شده و کار از کار گذشته و جو از دست رفته است. آنجا است که لي چندلر در مي يابد چقدر از آن جمع دور و با آنها بيگانه است. او براي رساندن خبر مرگ جو به پسر وي پاتريک راهي شهر منچستر انگليس که محل اسکان و زندگي پاتريک است، مي شود ولي در کمال شگفتي متوجه مي شود که جو قبل از مرگش او را براي نگهداري از پسرش در صورت تحقق واقعه اي مرگ آفرين براي خود برگزيده است. او تصميم مي گيرد که اين مسووليت را متقبل شود زيرا در غير اينصورت مسووليت حضانت وي به مادرش اليز مي رسد که زني معتاد به مشروبات الکلي است. او مي خواهد پاتريک را به رغم ريشه دار بودنش در منچستر به شهر بوستون در ايالت ماساچوست آمريکا که خودش در آن زندگي مي کند، ببرد اما بروز مشکلاتي در امر دفن پيکر جو و تاخير در اين مورد لي را وادار مي کند که تا اطلاع ثانوي در منچستر بماند و همين مسئله او را وارد مسائل و مشکلات تازه اي مي کند. بازي کيسي افلک در رل لي چندلر به قدري پخته و تاثيرگذار است که جوايز اسکار و گلدن گلوب بهترين بازيگر سال را نصيب وي کرد و کمتر کسي در اين مورد مي تواند شکايت و يا چانه زني کند.
«سالي» *ژانر: درام تاريخي و واقعي *محصول: کمپاني هاي ويليج رودشو، فلش لايت فيلمز و برادران وارنر *سناريست: تاد کومارنيکي *کارگردان: کلينت ايست وود *طول مدت: ۹۶ دقيقه *هزينه توليد: ۶۰ ميليون دلار *ميزان درآمد: ۲۵۶ ميليون دلار *بازيگران: تام هنکس، آرون آکهارت، لورا ليني، آنا گان، مايک اومالي، اتوم ريسر و جيمي شريدان *موضوع: در ۱۵ ژانويه ۲۰۰۹ دو خلبان آمريکايي به نام هاي چلسي سالي سالن برگر و جف اسکايلز يک هواپيماي مسافرتي را از مبدا فرودگاه لاگارديا به مقصد فرودگاه بين المللي شارلوت داگلاس در کشورشان به حرکت در مي آورند اما در ارتفاع ۸۵۰ متر از سطح زمين هواپيما با گروهي بزرگ از پرندگان مهاجر که در حال سفر هستند برخورد مي کند و در اين واقعه هر دو موتور هواپيما از کار مي افتد. از آنجا که هر دو خلبان به اين نتيجه مي رسند که امکان رسيدن به نزديکترين فرودگاههاي اطراف آنجا را ندارند، سالن برگر تصميم مي گيرد هواپيماي ضربه خورده و مخدوش را روي رودخانه مشهور هادسون به موازات شهر نيويورک فرود بياورد و چنين نيز مي کند و کل سرنشينان صحيح و سالم به زمين مي رسند و به همين سبب رسانه ها در يک چشم به هم زدن از سالي يک قهرمان ملي مي سازند. با اين حال مقام هاي مسوول مدعي مي شوند که يکي از موتورهاي هواپيما برخلاف ادعاهاي سالي درست کار مي کرده و بنابراين او مي توانسته بدون ريسک فرود آوردن هواپيما روي رودخانه آن را به لاگارديا بازگرداند و يا به تتربورو که نزديکترين فرودگاه به هواپيما بوده، برود و در آنجا فرود آيد. سالن برگر که در صورت اثبات اين ادعا برکنار و بدنام مي شود، در دادگاهي که به اين موضوع رسيدگي مي کند، خلاف اين را به اثبات مي رساند و مشخص مي شود که او درست عمل کرده است. اين فيلم بجز بازي قوي تام هنکس که آکادمي اسکار آن را ناديده گرفت، سندي بر پويا و موفق ماندن کلينت ايست وود در عرصه کارگرداني و فيلمسازي حتي به رغم ۸۶ ساله شدن وي است. «تانا» *ژانر: درام خانوادگي *سناريست ها: مارتين باتلر و جان کالي *کارگردان: مارتين باتلر *زبان: ناوال (گويش بومي در استراليا) *بودجه ساخت: ۵/۴ ميليون دلار *طول مدت: ۱۰۰ دقيقه *بازيگران: ماريا واوا و مونگائو دين *موضوع: ازدواج يک مرد و زن جوان در جزيره تانا واقع در پاسيفيک جنوبي در اقيانوسيه که خلاف ميل والدين هر دوي آنهاست و به تبع آن مشکلاتي را براي اين زوج و اطرافيانشان ايجاد مي کند. اين يک فيلم استراليايي واقعاً بومي و کاملاً متمرکز بر زندگي و مشکلات قوم هاي کوچک اين کشور است. *جوايز: بهترين فيلم سال از ديدگاه اتحاديه منتقدان سياهپوست سينماي آمريکا، برترين موسيقي متن در ششمين دوره جوايز «اکتا» و جايزه بهترين فيلم از نگاه مردم در هفتاد و دومين دوره فستيوال ونيز «اين فقط پايان جهان است» *ژانر: درام خانوادگي *سناريست و کارگردان: زاوي ير دولان *زبان: فرانسوي *بودجه ساخت: ۱/۸ ميليون دلار *درآمد: ۵/۲۴ ميليون دلار *طول مدت: ۹۷ دقيقه *بازيگران: ناتالي بلي، ونسان کاسل، ماريون کوتيلارد، ليا سيدو و گاسپارد اوليل *موضوع: لوييس، نويسنده اي که مبتلا به يک بيماري سخت شده پس از ۱۲ سال دوري از خانواده خود به جمع آنها باز مي گردد و مرگ قريب الوقوع خود را به آنها اعلام مي دارد و گردهمايي ناآرام و سخت و سرشار از ترديدها و تنش اعضاي خاندانش گرد او شکل مي گيرد. اين فيلم کانادايي در اروپا نيز بازار داغي در سال رو به پايان داشت. *جوايز: برنده جوايز گراندپري و اکو منيکال در فستيوال کن ۲۰۱۶، فاتح جايزه برترين فيلم هنري در فستيوال بين المللي هامبورگ. «سرزمين من» *ژانر: درام جنگي *سناريست و کارگردان: مارتين زندوليت *زبان: دانمارکي و آلماني *بودجه ساخت: ۳۵ ميليون کرون دانمارک *درآمد: ۹/۲ ميليون دلار *طول مدت: ۱۰۰ دقيقه *بازيگران: رولند مولر، ميکل فالزگارد، لورا برو، لوييس هافمن، جوئل باسمن، اسکار بوکلمن و اميل بلتون *موضوع: فيلم براساس رويدادي واقعي و پيرامون گسيل اجباري دو هزار سرباز آلماني به خاک دانمارک به قصد کشف و اطفاي صدها بمب و ميني است که در زمان جنگ جهاني دوم در اين کشور کارگذاري کرده بودند. در اين قضايا و در انفجارهاي حاصله بيش از نيمي از آنها کشته يا به شدت مجروح و معلول شدند. انستيتوي فيلم دانمارک اين فيلم را نشانه اي از تکامل طلبي و ايده آل جويي مردم اين کشور در درازاي تاريخ توصيف کرده است. *جوايز: برنده جوايز بهترين بازيگر مرد نقش اول، برترين بازيگر مرد نقش دوم و بهترين فيلم دانمارکي در جوايز موسوم به بوديل. «توني اردمن» *ژانر: کمدي- درام *سناريست و کارگردان: مارن آده *زبان: آلماني، انگليسي و رومانيايي *بودجه ساخت: ۲/۳ ميليون دلار *درآمد: ۳۳ ميليون دلار *طول مدت: ۱۶۲ دقيقه *بازيگران: پيتر سيمونيس چک، ساندرا هولر، مايکل وينتربورن، توماس لويبل، تريستان پوتر، هاده ويچ مينيس، لوسي راسل، اينگريد بيسو، ولاد ايوانوف و و ويکتوريا کاسياس *موضوع: يک معلم موسيقي به نام وينفريد کانرادي که رفتارهاي عجيبي دارد و دائماً تغيير قيافه مي دهد، براي ديدن مجدد دخترش پس از سالها دوري از وي به روماني سفر مي کند و آنجا نيز به همان رفتارهاي عجيب ادامه مي دهد و خودش را به شکل آدم هاي درمانده و کارتن خواب در مي آورد و اين مسئله او و دخترش را که يک شغل سنگين و رنگين در شهر بخارست دارد، به دردسرهاي عجيبي مي اندازد. اين فيلم را فخر سينماي آلمان در سال ۲۰۱۶ توصيف کرده اند و گمان مي رفت اسکار برترين فيلم «خارجي» (غيرانگليسي زبان) سال را ببرد اما آکادمي اسکار «فروشنده» از ايران را برتر دانست. *جوايز: بهترين فيلم و برترين سناريو در جشنواره بروکسل، جايزه FipResci در فستيوال کن ۲۰۱۶، بهترين فيلم «خارجي» سال در مجمع منتقدين نيويورک، بهترين کارگردان و برترين بازيگر زن در فستيوال تورنتو، برترين فيلم «خارجي» در فستيوال ونکوور و هر ۵ جايزه اصلي در جوايز سال سينماي اروپا شامل بهترين فيلم، برترين کارگرداني، بهترين سناريو، برترين هنرپيشه مرد و بهترين هنرپيشه زن. «فروشنده» *ژانر: درام خانوادگي *تهيه کنندگان: الکساندر مالت گاي و اصغر فرهادي *سناريست و کارگردان: اصغر فرهادي *مديرفيلمبرداري: حسين جعفريان *تدوينگر: هايده صفي ياري *موسيقي متن: ستار اورکي *زبان: فارسي *طول مدت: ۱۲۵ دقيقه *بازيگران: شهاب حسيني، ترانه عليدوستي، بابک کريمي، فريد سجادي حسيني، مينا ساداتي، مارال بني آدم، مهدي کوشکي، عماد امامي، شيرين آقاکاشي و مجتبي پيرزاده. *موضوع: داستان زندگي يک زوج جوان و هنرمند و مشکلاتي که پس از مستقر شدن در خانه اي که پيشتر يک زن صاحب روابط نامناسب اجتماعي در آن زندگي مي کرد، برايشان پيش مي آيد و آنها و بويژه عماد (شهاب حسيني) را به سوي يک انتقام نصف و نيمه سوق مي دهد. يک فيلم موشکافانه و جامعه نگرانه تازه از اصغر فرهادي که پيشتر با «درباره الي» و «جدايي نادر از سيمين» نيز ثابت کرده بود در اين زمينه ها استاد است. *جوايز: بهترين سناريو و برترين بازيگر مرد در فستيوال کن ۲۰۱۶، جايزه ويژه هيأت ژوري جشنواره شيکاگو ۲۰۱۶، برترين فيلم از نگاه مردم در فستيوال بمبئي، برترين فيلم بين المللي در جشنواره مونيخ، بهترين فيلم خارجي از ديد مجمع ملي منتقدان آمريکا، بهترين فيلم در فستيوال وايادوليد اسپانيا، برترين فيلم خارجي در جوايز ساته لايتز و البته اسکار برترين فيلم «خارجي» (غيرانگليسي زبان) سال. «انتخاب پادشاه» *ژانر: سياسي- جنگي *سناريست ها: هارالد روزن لو اگ و يان تريگ وي رويني لند *کارگردان: اريک پاپ *زبان: نروژي، دانمارکي و آلماني *بودجه ساخت: ۵/۶ ميليون دلار *درآمد: ۹/۱۸ ميليون دلار *طول مدت: ۱۳۳ دقيقه *بازيگران: يسپر کريستنسن، اندرس باسمو کريستيانسن، تووا نووتني، کاتارينا شاتلر، کارل مارکوويچ، جولي ين کولر و رولف کريستين لارسن *موضوع: فيلم پيرامون تصميم هاکان پنجم پادشاه سابق نروژ درباره استمرار بخشيدن به جنگ با سربازان آلمان نازي بر سر مالکيت کشورش و يا واگذاري نروژ به ارتش ژرمن ها در زمان جنگ جهاني است که در نهايت پادشاه تصميم به ادامه ستيز مي گيرد که پي آمد به خطر افتادن جان خود او و ساير سران ارشد نروژ و پيوستن رسمي نروژ به متفقين و نيروهايي است که در آن زمان با نازي هاي جنايتکار روبرو شدند. يک فيلم کاملاً نروژي و متکي بر تاريخ اين کشور. *جوايز: کسب چهار جايزه اصلي در جوايز سالانه سينماي نروژ و انتخاب شدن به عنوان دومين فيلم برتر جشنواره فيلم استکهلم سوئد ۲۰۱۶٫ «بهشت» *ژانر: درام اجتماعي و تاريخي *سناريست ها: اله نا کيسه لوا و آندري کونچالوفسکي *کارگردان: آندري کونچالوفسکي *زبان: روسي و آلماني *بودجه ساخت: ۵/۱۲ ميليون دلار *درآمد: ۳۱ ميليون دلار *طول مدت: ۱۳۰ دقيقه *بازيگران: يوليا ويسو تسکايا، کريستين کلاوس، فيليپ دوکسنه، پيتر کروت، جاکوب ديل، ويکتور سوکوروکوف و ورا وورون کووا *موضوع: تشريح ارتباط و مراودات يک زنداني روسي حاضر در يکي از بازداشتگاههاي آلمان نازي در زمان جنگ جهاني دوم با يکي از افسران ژرمن که از مديران زندان و ماموران امنيتي آلمان است. اين دوستي به رغم اريستوکرات بودن زنداني و ضد تجمل بودن افسر ژرمن، زندگي در آن زندان را براي اين فرد اسير شده راحت تر مي سازد. براي آندري کونچالوفسکي معروف و روسي، اين يک فقط بازگشت عالي و کلاسيک به بام سينماي جهان است. *جوايز: جايزه شير نقره اي بهترين کارگرداني براي آندري کونچالوفسکي در جشنواره ونيز ۲۰۱۶، کسب ۳ جايزه شامل بهترين فيلم در جوايز بهترين هاي سال سينماي روسيه. «مردي به نام اووه» *ژانر: درام اجتماعي *سناريست و کارگردان: هانس هولم *زبان: سوئدي *بودجه ساخت: ۷ ميليون دلار *درآمد: ۳۸ ميليون دلار *طول مدت: ۱۱۶ دقيقه *بازيگران: رولف لاسگارد، باهار پارس، فيليپ برگ، ايدا انگ وول، توبياس المبورگ، کلاوس ويلمرگارد، چاتارينا لارسون، بورجي لوندبرگ و استفان گوديسکي *موضوع: اووه ۵۹ ساله، مرد کاملاً جدا افتاده و منزوي در محله زيست خود (در گوشه اي از استکهلم) و نسبت به همه بدبين و حتي در انديشه خودکشي است تا اينکه روزي مستقر شدن يک خانواده مهاجر آسيايي در همسايگي او و آشنايي آنها با وي، رموز دوستي و محبت را به اووه مي آموزد و زندگي او را دگرگون مي کند. *جوايز: کسب جايزه بهترين فيلم از ديدگاه مردم در جشنواره کابورگ ۲۰۱۶ و نيل به جوايز بهترين بازيگر مرد و برترين گريم در فستيوال گولدباگ ۲۰۱۶٫ «زندگي من به عنوان يک زوکيني» *ژانر: کارتون- خانوادگي *سناريست ها: سلين اسکياما، کلود باراس و جرمانو زولو *کارگردان: کلود باراس *زبان: سوييسي و فرانسوي *بودجه ساخت: ۸ ميليون دلار *درآمد: ۳۲ ميليون دلار *طول مدت: ۶۶ دقيقه *موضوع: اتفاقات اين فيلم سوييسي در يک يتيمخانه و بين بچه هايي مي گذرد که هر چند با غذاي منظم آنجا و رخت و لباس تميز روزگار مي گذرانند، کمبود محبت و فقدان پدر و مادر را با تمام وجود حس مي کنند و در عين حال هرگز از بازيگوشي و نگاه مثبت به زندگي دست برنمي دارند. *جوايز: انتخاب به عنوان بهترين فيلم کارتوني در جوايز سالانه سينماي اروپا و انتخاب به عنوان بهترين فيلم از نگاه مردم در جشنواره فيلم هاي انيميشن آنه سي. «الي» (او) *ژانر: درام اجتماعي *سناريست: ديويد برک *کارگردان: پل ورهوفن *زبان: فرانسوي *بودجه ساخت: ۱/۹ ميليون دلار *درآمد: ۴۲ ميليون دلار *طول مدت: ۱۳۰ دقيقه *بازيگران: ايزابل هوپر، لوران لافيت، آن کاسيني، چارلز برلينگ، ويرجيني افيرا، جوديت ماگري، کريستين برکل، يوناس بلوکوئت و آليس ايساز *موضوع: در اولين فيلم بلند پل ورهوفن هلندي پس از «کتاب سياه» که در سال ۲۰۰۶ عرضه شد و نخستين فيلم او به زبان فرانسوي، ايزابل هوپر رل ميشل لوبلان، رييس يک کمپاني موفق بازي هاي ويديويي را ايفا مي کند که روزي در خانه اش مورد تعرض يک مرد ناشناس که کلاه اسکي بر سر دارد، قرار مي گيرد اما از آنجا که وي و خاندانش پرونده هاي قضايي متعدد و مواردي از خطاهاي آشکار در پيشينه خود دارند ترجيح مي دهد سکوت اختيار کند و ماجرا را به گوش پليس نرساند. ارتباط او با اطرافيان و همکاران و حتي مادرش نيز به گونه اي نيست که شرايط آرامي را براي وي رقم بزند و واقعه تلخ روي داده در خانه اش ميشل را بيش از پيش از اطرافيانش رويگردان مي کند و دريافت فيلمي روي موبايلش درباره تعرض يک مرد به زني همانند وي اين نکته را مشخص مي کند که ناامني وي در همين جا پايان نيافته و مشکلات و برخوردهاي تازه اي براي او در پيش است. *جوايز: برنده جايزه گلدن گلوب بهترين فيلم «خارجي» (غيرانگليسي زبان) سال و کانديداي اسکار همين شاخه، برنده چهار جايزه سزار (اسکار سينماي فرانسه). ايزابل هوپر ۶۴ ساله هم با ارائه نمايشي که بهترين بازي عمر هنري ۴۵ ساله وي توصيف شده، جايزه گلدن گلوب بهترين هنرپيشه دراماتيک زن سال را برد و مجمع هاي پرنفوذ منتقدان نيويورک و لس آنجلس هم هوپر را بهترين بازيگر زن سال (۲۰۱۶) معرفي کردند. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد