بازیگر سریال «لژیونر»: فرح و فروغ دو روی یک سکه
جام جم/ ساغر عزيزي را مخاطبان تلويزيون با نقش فرح ديبا در سريال معماي شاه ميشناسند، اما او علاوه بر تعداد زيادي تئاتر، در مجموعههايي مانند سالهاي مشروطه، تبريز در مه، يلدا و شهر دقيانوس نيز بازي کرده و البته اين شبها با نقش فروغ در سريال لژيونر حضور دارد. عزيزي در نقش فروغ، بازي طنز اما ظريفي ارائه ميکند که ضمن ارائه تصويري تازه از اين بازيگر و ايجاد تنوع، بسياري از ضعفهاي موجود در شخصيتپردازي و قصهپردازي فيلمنامه لژيونر را تحت تاثير قرار داده و از نقاط قوت اين سريال به حساب ميآيد. درباره اين نقش و حضور در يک اثر کمدي، گفتوگويي با اين بازيگر داشتهايم. بازي در يک سريال طنز، آن هم بعد از بازي در نقشي مانند فرح ديبا، تغيير بزرگي است. چطور اين اتفاق افتاد؟ مدتي بود، ناخواسته نقش ملکهها به من پيشنهاد ميشد. چند سال قبل نقش عزتالدوله، زن اميرکبير و دختر شاه قاجار را در سالهاي مشروطه بازي کردم. در سريال تبريز در مه نيز به همين ترتيب و حتي اين اواخر در تئاتر چند بار نقش ملکه را بازي کردم. ديگر اين وضعيت را دوست نداشتم. براي همين صبر کردم و دو سال و هفت ماه جلوي دوربين نرفتم تا وقتي که در مينيسريال تلاطم به کارگرداني وحيد بيطرفان، نقش زني را برعهده گرفتم که بعد از فوت همسرش با رختشويي فرزندانش را بزرگ ميکند و بعد از آن هم در لژيونر بازي کردم. در تلويزيون نقش طنز بازي نکردهايد. آقاي آبپرور از شما نقش طنز ديده بودند؟ آقاي آبپرور تاکنون چند تئاتر از من ديده و البته قرار بود، نقشي به نام فريدا را بازي کنم که در ادامه وارد سريال ميشود. روز فيلمبرداري نميدانم چه اتفاقي افتاد که بازيگر نقش فروغ نيامد و هر دو طرف با کمال احترام، قرارداد را فسخ کردند. بناچار از من پرسيدند فردا ميآيي نقش فروغ را بازي کني؟ تصور کنيد قرار بود من نقش فريدا را بازي کنم، اما گفتند فروغ را بازي کن که يک زن خانهدار، سنتي، پولدار و البته بسيار زرنگ است که عنان شوهرش را هم به دست گرفته. و شما هم قبول کرديد؟ به اعتماد آقاي آبپرور و گروه توليد، رفتم و اصلا پشيمان نيستم. من بازيگر تئاتر هستم و بازيگري را اينطوري ياد گرفتم که اول متن داشته باشم، بنشينم براساس متن، شخصيتي را که قرار است بازي کنم خوب بشناسم، برايش بيوگرافي طراحي کنم، ابعاد متفاوت آن را شناسايي کنم، آنقدر نقش را زير و رو کنم تا خوب بفهمم و بعد بتوانم آنرا درست به نمايش بگذارم. جسارت اين را که وارد سناريوها يا نمايشنامههاي ناکامل بشوم، ندارم اما رفتار و آرامشي که آقاي آبپرور هنگام کار داشتند، نشان ميداد که کارش را بلد است. خوشبختانه تجربه خيلي خوبي شد و من حسابي کيف کردم. احساس ميکنم فريدا زني شبيه همان ملکههايي است که قبلا بارها بازي کرده بوديد! آفرين! دقيقا. پس چقدر خوب که فروغ را بازي کرديد. البته ممکن است مخاطب متوجه نشود که شما همان بازيگر نقش فرح هستيد! بازخوردي در اين زمينه گرفتهايد؟ بله. من بيشترين بازخوردها را در اينستاگرام ميگيرم و آنجا همه مرا ميشناسند که دارند دنبالم ميکنند. نظرات اين افراد درباره تفاوت بين نقش فرح و فروغ برايم بسيار لذتبخش است. ميخوانم و لذت ميبرم. در قسمت اول سريال بازي طنزي نداشتيد. آيا از جايي به اين نتيجه رسيديد که اين نقش را طنز بازي کنيد؟ همينطور است. وارد پروژهاي شده بودم که فيلمنامه به مرور در حال نوشتن بود. قرار بود نقش يک زن سنتي خانهدار را بازي کنم که يک دختر دم بخت دارد و بر اساس توضيحات آقاي آبپرور هم خانواده توفيق و هم خانواده بهمن را مديريت ميکند. در ميان تمام شخصيتها که درگير و گرفتار هستند و لنگ ميزنند، فروغ قرار است نختسبيح باشد. خوشبختانه من مادر يک دختر 21 ساله هستم. با آقاي شريفينيا در سريال يلدا همبازي بودم و اطلاعات اوليه را براي بازي در اين نقش در اختيار داشتم. بنابراين کار خيلي سختي نداشتم. من نقاشي ميکشم و به نظرم هارموني تاثير قابل توجهي در ايجاد حس زيبايي دارد. شايد مخاطب متوجه آن نشود، اما تاثيرش را حس خواهد کرد! ديدم سريال طنز است و در آن نقش زني را بازي ميکنم که خيلي از من دور است، انگشترهاي بزرگ طلا به انگشت دارد، لباسهاي پر زرق و برق ميپوشد و طوري رفتار ميکند که اصلا از نظر من بهعنوان ساغر عزيزي پسنديده نيست! دلم ميخواست اين شخصيت به دل تماشاچي بنشيند و دافعه ايجاد نکند. بنابراين بايد طنازيهاي ريزي در اين شخصيت ميگنجاندم که دخالتها، وراجيها و سياستهايش زير لايههاي شيرين طنز پنهان شود. لهجه ملايمي هم برايش در نظر گرفتم و سعي کردم فروغ، شيرين و دوستداشتني باشد. خيلي خطر کرديد. نگران نبوديد؟ بازيگر اگر شانس داشته باشد که انتخابهاي متفاوتي بکند، هر نقشي را که به او بدهند، ميتواند بازي کند، بخصوص اگر ابزارهايش را که بدن و بيانش هستند خوب بشناسد؛ درست مانند يک نقاش که هر جا بوم و رنگ در اختيارش باشد، ميتواند هر نقشي را بکشد. با همه اينها به دليل مشکلاتي که در اجراي پروژه وجود داشت، به آقاي آبپرور گفتم، من خيلي نگرانم اما ايشان گفت: فروغ من درآمده است! من از استادم خانم گلاب آدينه ياد گرفتهام که بازيگر بايد در خدمت اثر باشد و کارگردان از او رضايت داشته باشد. ميدانم در درجه اول بايد براي کارگردان بازي کرد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد