پوستر جشنواره فجر؛ الهام یا کپی؟
خراسان/ همهمان بارها اين جمله را که ادعا ميکند «هنر نزد ايرانيان است و بس!» شنيدهايم. فارغ از اينکه احتمالا ديگر ملل هم همين نظر را درباره خودشان دارند، گذشته باشکوه هنري ما ايرانيها، تاييد ميکند که ما هنرمندان خوبي بودهايم. اما آيا بهشکل عمومي، همچنان هنرمندان خوبي هستيم؟ آيا کجسليقگيهاي سالهاي اخير هنرمندان، طراحان، مديران و مسئولانمان در زمينههاي مختلف، هشداري نيست مبني بر اين که از قضا قرار نيست هنر، بدون تلاش و خلاقيت، تا ابد نزد ايرانيان بماند؟ متاسفانه در بازار پررونق آثار هنري و تبليغاتي جهان که طراحي و ارائه هر محتوايي، با تحقيق و مطالعه و حساسيت و ريزبينيِ فراوان همراه است، اين حجم از بيسليقگي ملي که انگار ريشه در يکجور بيحوصلگي دارد، همواره در هر مناسبتي تکرار ميشود و اين را به ذهن متبادر ميکند که انگار ظرافت و زيبايي هنر، اهميتش را نزد ايرانيان از دست داده! امروز يک پوستر دمدستي، ديروز تيشرتِ ناقص هواداران ورزشملي و روزهاي قبل، طراحي نامتناسب لباس ورزشکاران در مهمترين رويداد ورزشي جهان؛ المپيک. هرچند مرور اين کوتاهيها و بيسليقگيها تلخ است اما امروز به بهانه رونمايي پوسترِ خالي از خلاقيت جشنواره فجر امسال، گذري داريم بر گلدرشتترين اتفاقات مشابه سالهاي اخير تا اين يادآوري، حداقل کمک کند اين بيسليقگيها يادمان بماند و تکرار نشود. پوستر جشنواره فجر سال 96؛ الهام يا کپي؟ ماجرا چي بود؟ هر سال، حوالي اواخر آذر و اوايل ديماه، از پوستر جشنواره فيلمفجــر با حضور جمعي از اهالي سينما رونمايي ميشود. طبق همين روال، چند روز قبل مديران سينمايي از پوستر سيوششمين جشنواره فيلم فجر رونمايي کردند اما فکرش را هم نميکردند قرار است به اين زودي حاشيههاي جشنواره فيلم فجر امسال کليد بخورد. اساس پوستر امسال هم مانند دوره هاي گذشته، نقش ثابت «سيمرغ» است که به صورت مدرن طراحي شده و حميدرضا بيدقي، دانشآموخته گرافيک از دانشگاه هنر و فوقليسانس انيميشن از دانشکده سينماتئاتر دانشگاه هنر، طراح آن است. کجاي کار ميلنگيد؟ پوستري که پيشبيني ميشد با توجه به حواشي پوسترهاي چند سال گذشته، با دقت و کيفيت بالاتري طراحي شود، تنها چند ساعت بعد از رونمايي، سوژه جنجال رسانهها و کاربران فضاي مجازي شد. برخي چهرهها و رسانهها مدعي شدند اين پوستر که طرحي شفاف از يک سيمرغ است، با الگوگرفتن از سادهترين طرحهاي آماده فتوشاپي که با يک جست و جوي ساده در گوگل در دسترس است، طراحي شده و در تاييد ادعايشان، تصويري را که کليت و بهخصوص بالهاي سيمرغِ پوستر از آن کپي شده است رو کردند. با اين شواهد، به نظر ميآيد متاسفانه دقت و وقت و خلاقيت کافي به منظور طراحي و ارائه يک پوستر آبرومند براي مهمترين رويداد سينمايي کشورمان، صرف نشده! چه کسي، چه پاسخي به انتقادات داد؟ حميدرضا بيدقي، طراح اين پوستر که سابقه طراحي پوستر چندين دوره جشنواره فيلم فجر را هم دارد در گفتوگو با «فرهيختگان» با اشاره به اين که طراحي پوستر جشنواره فيلم فجر همواره محل چالش طراحان است، گفت: «من پنج دوره براي جشنواره فيلم فجر پوستر طراحي کردم؛ سه دوره پوسترهاي اصلي و دو دوره پوسترهاي جنبي. ميدانم که طراحي اين پوستر چه چالش بزرگي است؛ براي همين هم طراحان مختلف در اين قصه ورود نميکنند و برايشان کار سختي است. چون اين پوستر بهشدت زير ذرهبين است و علاوهبر آن، دستاويزي براي تسويهحسابهاي جناحي در سينماست. هر کاري بکنيد باز هم مورد نقد قرار ميگيريد، دورههاي مختلف جشنواره را بررسي کنيد؛ تمام پوسترهاي دورههاي مختلف و حتي يکي از بهترين پوسترهاي جشنواره که طراحي آن کار خود من بود و با 30 پرنده کار شده و شکل جديدي از طراحي بود، بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت و کوبيده شد. براي همين کوبيده شدن دوباره اين پوستر مسئله جديدي نيست. زماني که ميخواستم اين پوستر را طراحي کنم، بعد از صحبت با مسئولان جشنواره بنا شد با يک نگاه جديد روي سمبل جشنواره کار کنيم. اتودهاي زيادي زديم. اتود «آب» را پيشنهاد دادم. آن ها هم قبول کردند. برخي تصور ميکنند که بايد ميآمديم هزينههاي زيادي ميکرديم تا از قطرات آب که به هوا پرتاب ميشود، عکاسي کنيم. اگر اين کار را هم ميکرديم باعث ميشد عدهاي بگويند چقدر هزينهها زياد شده است و چرا در گوگل جست و جو نکرديد. به هرحال طراح با گذاشتن مجموعه اي از عناصر کنار هم، کارش را انجام ميدهد. مثل کاري که يک معمار انجام ميدهد و با گذاشتن سيمان و آهن خانه ميسازد. حالا يک نفر بيايد و بگويد سيماني که شما در خانهتان استفاده کرديد، ما هم استفاده کرديم. خب اين درست نيست، چون ما با آن سيمان و آجر، شکل جديدي ساختيم. اين اظهاراتي که درباره طراحي پوستر ميشـــود، مغـرضـــانه اســـت.» پوستر جشنواره فجر سال 94؛ بدون تاريخ، بدون امضا ماجرا چي بود؟ ماجرا به ديماه سال 1394 و مراسم رونمايي پوستر سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر برميگردد. پوستري که به طرحي از مرحوم «خسرو شکيبايي» بازيگر سينماي ايران مزين شده بود. تصويري از شکيبايي، با پيراهني منقش به طرحهاي اسليمي و شال سفيد و دستهاي گره شده بر سينه که با نگاهي ژرف، به دوربين نگاه ميکرد. کجاي کار ميلنگيد؟ در حين رونمايي از پوستر، دبير جشنواره، «محمد برزگر» را طراح پوستر و «بزرگمهر حسينپور» را نقاش اين اثر خواند. چيزي نگذشت که بزرگمهر حسينپور با ادبياتي تند در شبکههاي اجتماعي به اين موضوع انتقاد کرد. او گفت «طراح و نقاش اصلي اين پوستر من هستم و اين که نام مجيد برزگر که فقط سفارشدهنده کار بوده، به عنوان طراح پوستر اعلام شده، ناشي از سواد کم يا شيطنت دبير اين جشنواره است.» حسينپور به عکاس پوستر نيز رحم نکرد. او اظهار کرد اميرعابديني، عکاس عکس شکيبايي، در روند خلق اين اثر حضور نداشته و نسبت به ايستادن اين عکاس کنار پوستر در هنگام رونمايي، انتقاد کرد. اما ماجراي اين پوستر جنجالي، به اين اتفاقات محدود نشد. گاف بزرگ پوستر در تاريخي بود که روي آن درج شدهبود. روي پوستر بهجاي سال 2016 نوشته شده بود 2015 و تاريخ شمسي آن هم اشتباه بود. همچنين افرادِ زيادي به شکلِ آناتومي خسرو شکيبايي معترض بودند و آن را دور از واقعيت دانستند. اين اشتباهات در نسخه بعدي پوستر اصلاح شد. چه کسي، چه پاسخي به انتقادات داد؟ پس از اين حواشي، روابط عمومي جشنواره در پاسخي توضيح داد که بردنِ نام برزگر به عنوان طراح، به اينخاطر بوده که مسئوليتِ به سرانجام رساندن پوستر، به مجيد برزگر داده شده بود. از طرفي حسينپور در گفتوگو با رسانهها اظهار کرد: «طراح اين پوستر منم؛ آن تم شيدايي و عاشقانه آقاي شکيبايي با شال و حالت ايستادن را من درآوردم؛ موهاي سپيدش را از فيلم بانو برداشته ام و آن نگاه فلسفي را از هامون ايده گرفتم. خواستم مجموعه اي باشد از تمام آقاي شکيبايي و تمام اينها با اتودهاي فراوانِ من شکل گرفت.» هرچند رسانهايکردن اين موضوع توسط بزرگمهر هم واکنشهايي در پي داشت. روزنامه قانون در گزارشي نوشت: «دليل ايندست اتفاقات اين است که در ايران براي اجراي يک کار هنري، مدير هنري وجود ندارد». از طرفي علياکبر عبدالعليزاده، روزنامهنگار و فعال هنري هم رفتار حسين پور را يک رفتارِ ژورناليستي و جنجالي خواند و ادعا کرد اين گرافيست در زماني کوتاه و با نرمافزار و به سبک مطبوعاتي، طرح پوستر را اجرا کردهاست! طرح پيراهن تيم ملي فوتبال؛ سرنوشت پرماجراي يوزپلنگ ايراني ماجرا چي بود؟ قصه نقش بستن طرح کمرنگي از «يوزپلنگ ايراني» که يک گونه جانوري کمياب، ارزشمند و در معرض انقراض ايران است بر پيراهن تيمملي فوتبال کشورمان، به سال 1392، پيش از حضور در بازيهاي جامجهاني 2014 برزيل برميگردد. تصويرِ نهچندان واقعگرايي از يک يوز ايراني، در سمت راست اين پيراهن درج شده بود. اين طرح قرار بود توجه ايران و دنيا را به مسئله مهم انقراض گونههاي گياهي و جانوري ايران، از جمله يوز ايراني جلب کند. کجاي کار ميلنگيـد؟ در نگاه اول، تصوير نهچندان دلچسب يوزپلنگ که از يک سايت فروش طرحهاي گرافيکي به صورت آماده خريداري شده و هيچ کار خاصي برايش انجام نشده بود، انتقاد بسياري از علاقه مندان و هواداران فوتبال را در پي داشت. کيفيت پايين پيراهن که بعد از يک بار پوشيدن کوتاه ميشد و جمله معروف کفاشيان که به بازيکنان گفته بود به دليل کمبود پيراهن، بعد از بازي، پيراهن خود را به حريفان اهدا نکنند هم به تمسخر و انتقادات افزود. بعدتر، مدتي به دلايل مبهم، يوزپلنگ از روي پيراهن مليپوشان فوتبال کشورمان حذف شد و شاگردان کيروش با لباسهاي ساده سفيدرنگ مقابل حريفان به ميدان رفتند، تا اين که بالاخره خبر رسيد دليل حذف يوزپلنگِ بختبرگشته از پيراهنها، تاثير درج اين عکس بر سيستم خنککنندگي لباس است و در توليدات جديد، به طور حتم مکان عکس اين حيوان تغيير مي کند و يوزپلنگ روي سرشانهها يا بازوي لباس جديد جهش خواهد کرد. با گذشت چند ماه از جامجهاني و در يک تورنمنت معتبر ديگر، پيراهن تيم ملي کشورمان بار ديگر حاشيهساز شد و کنفدراسيون فوتبال آسيا از طرح پيراهن تيمملي در بازيهاي جامملتهاي آسيا ايراد گرفت و تيم کشورمان را پنج هزار دلار جريمه کرد. بنا بر ادعاي مسئولان کنفدراسيون، طرح پيراهن ايران در بازي با بحرين با آن چه مسئولان فدراسيون ايران، پيش از جام جهاني براي تاييد به AFC ارسال کرده بودند متفاوت و تصوير يوزپلنگ، زيادي پررنگ بود! چه کسي، چه پاسخي به انتقادات داد؟ انتقاد مردم و چهرههايي مثل محمدعلي اينانلو که مدعي بود اين تصوير، تصوير پلنگ است و نه يوزپلنگ ايراني، به جايي رسيد که مسئولان به روي خودشان آوردند و دست به کار شدند و طرح جديتر و قابلقبولتري از يوزپلنگ ايراني که با قوانين فيفا هم منطبق بود، براي درج روي پيراهن مليپوشان فوتبالمان در نظر گرفتند. تيشرت جنجالي هواداران تيم ملي وزنهبرداري؛ اشتباه عجيب و توجيهات عجيبتر ماجرا چي بود؟ روزهايي که گذشت، تيم ملي وزنهبرداري کشورمان براي انجام مسابقات جهاني در آمريکا به سر ميبُرد و در اين ميان، کميته ملي المپيک براي تماشاگران ايرانيِ حاضر در سالن، به تهيه لباسي متحدالشکل به منظور تشويق ورزشکاران کشورمان اقدام کرد. ولي اشتباه عجيب طراحان اين لباس که يک تيشرت سفيد ساده با تصويري از نقشه ايران بود، حاشيه هاي فراواني به دنبال داشت. کجاي کار ميلنگيد؟ باور کنيد يا نه، در طرح نقشه ايرانِ نقش بسته روي اين تيشرت، استان خوزستان و درياي خزر وجود نداشت! با اين همه، صفحه رسمي کميته المپيک در اينستاگرام، از اين تيشرت با کپشن: «طرح تيشرت هواداران ايراني، براي تشويق پولادمردان در مسابقات وزنهبرداري قهرماني جهان آمريکا» رونمايي کرد! موضوعي که واکنش وسيع کاربران و رسانه ها را در پي داشت و توئيتها و يادداشتهاي متعجب و خشمگينِ بسياري با اين سوال که: واقعا چطور هيچ کدام از مسئولان، متوجه اين گافِ عجيب نشدند؟ منتشر شد. چه کسي، چه پاسخي به انتقادات داد؟ چيزي نگذشت که اکانت رسمي کميته المپيک در اينستاگرام، توضيحي درباره اشتباه عجيب در طراحي اين تيشرت، منتشر کرد: «به گزارش المپيک ايران، صبح امروز عکسي از طرح تيشرت هواداران ايراني مسابقات وزنهبرداري قهرماني جهان در آمريکا منتشر شد که نقشه ايران روي آن نقش بسته بود و توسط رايزن فرهنگي دفتر حفاظت از منافع جمهوري اسلامي ايران در آمريکا و با هدف سامان دهي ايرانيان علاقه مند به اين رشته، طراحي و به تعداد ۵۰۰ عدد آماده شده است. با انتشار اين عکس و مشخص شدن ايراداتي در طرح، موضوع سريعا به اين دفتر در آمريکا اعلام شد تا براي اصلاح طرح روي تيشرتها اقدام شود. کميته ملي المپيک، هيچ نقشي در طراحي اين تيشرت نداشته و تنها در راستاي اطلاع رساني مسابقات وزنه برداري قهرماني جهان و پوشش فعاليتهاي دفتر حافظ منافع، اين خبر را منتشر کرده است. دفتر حافظ منافع کشورمان در توضيحي که به کميته ملي المپيک داد، گفت: ايرادات مربوط به طراحي اصلاح و تيشرت هايي با طراحي صحيح بين تماشاگران ايراني در آمريکا توزيع خواهد شد.» و در ادامه، مهدي عاطفت، سرپرست دفتر حفاظت منافع ايران در واشنگتن، توپ را در زمين معترضان انداخت و دستبالا را گرفت و در گفتوگو با ايرنا، مدعي شد: «جنجال براي طرح اوليه تيشرت تماشاچيان مسابقات جهاني وزنه برداري، گل به خودي در کشور متخاصم بود که بدون توجه به شرايط و چگونگي آن در رسانه ها بازتاب يافت. اين طرح نهايي نبود و چاپ خانه، طرح اوليه را براي نماينده ما ارسال کرد که در بازبيني مشخص شد نقشه داراي ايراد است و به چاپ خانه منتقل شد که براي اصلاح آن اقدام کند. اما در اين بين، يکي از همراهان تيم درخواست مي کند طرح اوليه از طريق تلگرام براي او ارسال شود، او هم اين طرح را براي دوستان ديگر ارسال مي کند و به اين ترتيب، جنجال رسانه اي براي موضوعي که نهايي نبود، رخ مي دهد»!!! لباس کاروان المپيک کشورمان در ريو 2016؛ قهرمان المپيک بيسليقگي! ماجرا چي بود؟ مرداد ماه 95، وقتي چيزي به اعزام کاروان کشورمان به المپيک ريو و شروع اين دسته رقابتها نمانده بود، از لباسهاي طراحي شده براي حضور ورزشکاران در مراسم افتتاحيه المپيک و گرمکنهاي ورزشي براي حضور در ميدان رقابتها، رونمايي شد. لباس هايي با طراحي بد، رنگ بندي عجيب و بي ربط، بر تن مانکنهايي قراضه که لباس بر تنشان زار مي زد! کجاي کار ميلنگيد؟ لباس ورزشي يک کشور در مراسم افتتاحيه، آن هم براي مسابقات بسيار مهمي به نام المپيک، يک فرصت بي نظير است تا ويتريني از فرهنگ و تاريخ غني يک کشور باشد. در شرايطي که همه کشورها تلاش مي کنند بهترين و زيباترين لباس ها را از لحاظ طراحي و رنگ در اين روز بر تن کنند، با رونمايي از لباسِ تيم ملي ايران در آستانه المپيک ريو، به نظر مي رسيد اين فرصت از ايران گرفته شده است. مدل و فرم و برشِ کار، هيچ ربطي به فرهنگ ايراني-اسلاميِ ما نداشت. در حاشيه کت و مانتوها از طرح هاي بته جقه استفاده شده بود، اما همين طرح ها هم آن قدر ضعيف و نچسب و ناهماهنگ با کليتِ کار بود که اصلا بيانگر حال و هواي هنر و سنت ايراني نبود. رنگ ها خفه و مُرده و بي روح بود و هيچ ربطي به فضاي شاد، پرانرژي و پرتحرک دنياي ورزش و المپيک نداشت. هيچ کجاي لباس ها از رنگ و نماد پرچم ايران استفاده نشده و با يک نگاهِ سرسري هم مي شد ديد که جيب هاي مانتوها، تا به تاست و فاصله آن ها، کم و زياد است و دوخت لباس، زمخت و نامرتب است و لباس ها حتي يک اتوي مناسب هم نشدند؛ به همه اين ها اضافه کنيد ارائه بسيار ضعيف کار، روي تنِ دو مانکنِ کج و معوج. در حالي که شکل معمول ارائه لباس هاي خاص، روي تن مانکنِ زنده است. چه کسي، چه پاسخي به انتقادات داد؟ همانروزها عبداللهي، مدير روابط عمومي کميته المپيک در پاسخ به انتقادات گفت: «براي لباس هاي عمومي و گرمکن، فراخواني به انجمن طراحان لباس و پارچه ايران ارسال شد و يک طرح به عنوان طرح منتخب براي توليد به دست توليد کننده رسيد و در انتخاب توليد کننده مذاکراتي با شرکت هاي مختلف داشتيم و به دنبال اين بوديم هزينه تهيه لباس را متحمل نشويم. در نهايت با «لينينگ»، يک شرکت چيني، قرارداد منعقد کرديم و هيچ هزينه اي از طرف ما پرداخت نشد. حتي ما هزينه گمرک را پرداخت نکرديم. اين شرکت چهار ميليارد و 200 ميليون تومان هزينه کرد که شامل تهيه البسه، گمرک و اياب و ذهاب است. لباسهاي رژه کاروان المپيک را اما کميته فرهنگي تشکيلات، تحت نظر کيومرث هاشمي انتخاب کرده است.» و در ادامه، طراح لباس هاي رژه کاروان، خانم مهناز آرمين در گفت وگو با مشرق گفت: «من سه سال در استانبول ترکيه مشغول آموزش طراحي لباس و مدلينگ بودهام و از سوابق حرفهايام ميتوانم به طراحي لباس جام جهاني برزيل و استراليا اشاره کنم.» هر چند در نهايت، انتقادها به حدي وسيع شد که مديران کميته ملي المپيک را به تدبير واداشت و با سفارش مجدد طراحي لباسها، اين بار به يک طراح معتبر و خوشنام، جلوي يک بيسليقگيِ تاريخي گرفته شد! با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد