مهدی میامی: نقشهای خاکستری بیشتر دیده میشود
جام جم/ مهدي ميامي، بازيگر با سابقه سينما، تئاتر و تلويزيون داراي ليسانس بازيگري و کارگرداني از دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است. بازي در تئاتر را از سال 1342 و حضور جلوي دوربين را با فيلم کوتاه «زندگي بهتر» به کارگرداني اسدا... نيکنژاد آغاز کرد و در دهه 60 و 70 در تلويزيون در سريالهاي مختلفي در قالب نقشهاي متفاوت مثبت و منفي به ايفاي نقش پرداخته است. ميامي يک تئاتري با سابقه و از مؤسسان گروه تتاتر کوچ است. اوبا کارگردانهايي چون علي رفيعي، قطبالدين صادقي، حسن فتحي، رسول صدرعاملي، پوران درخشنده، محمد بزرگنيا، محمدعلي سجادي، رسول ملاقليپور و ايرج قادري همکاريهاي موفقي داشته و کارنامه خوبي در سينماي ايران دارد. او استاد ايفاي نقشهاي خاکستري و چندوجهي است. نقش «چراغعلي» ملاک مستبد و خودراي سريال شهريار، نقش «غلامي»، معتاد بدطينت سريال ستايش يا مرد دلال عتيقه در سريال «فوق سري» نشان از توانايي بازيگري ميامي دارد. يکي از نقشهاي متفاوت شما در تلويزيون، بازي در سريال شهريار کمال تبريزي است... سريال شهريار اثري فاخر و درجه يک درباره زندگي استاد شهريار بود و با حضور کمال تبريزي يکي از بهترين سريالهاي اتو بيوگرافي در تلويزيون ساخته شد و به نظرم تبريزي شمايل درستي از اين شاعر بزرگ و رخدادهاي زندگيش ارائه کرد. من در اين سريال در قالب يک نقش منفي بازي کردم. چراغعلي که يک آدم بيسواد، سطحي و زورگو است و تحت شرايط آن روزگار تبديل به آدم با نفوذ و ثروتمندي شده با شهريار دچار چالش ميشود و از او کينه به دل ميگيرد. يکي از نکات مثبت و قوت ساختههاي مهدي فخيمزاده در بحث شخصيتپردازي است و اغلب شخصيتها ويژگيهاي خاکستري دارند و بد يا خوب مطلق نيستند. درست مثل نقشي (رسولي) که شما در ساختمان 85 بازي کرديد... خوبي کارگردانهايي چون مهدي فخيمزاده اين است که تمرينات طولاني مدتي قبل از کليد زدن آثارش دارد و بازيگر را وا ميدارد با نقشش کلنجار برود و آن را بالا و پايين کند. من هم نقشهاي منفي و مثبت زيادي بازي کردهام، اما در بين مردم بيشتر با نقشهاي منفي و خاکستريام شناخته ميشوم. زيرا اين نقشها بيشتر ديده ميشود. ترجيح ميدهم نقشهاي منفي که بازي ميکنم ويژگيهايي را به آنها الصاق کنم که از منفي بودن صرف فاصله بگيرد. رسولي سريال ساختمان 85 هم براي کارهايش استدلال دارد... همينطور است و انگاري ما يک آدم در دور و اطرافمان ميبينيم که بسته به شرايط و موقعيت زندگيش رفتارهاي مثبت و منفي از خودش بروز ميدهد. بنابراين اعمالش قابل باور و ملموس هستند. تمام شخصيتهايي که در سريالهاي مهدي فخيمزاده وجود دارند داراي مابهازا هستند. در چند سريال مهدي فخيمزاده نقشهاي خوب و متفاوتي بازي کردهايد... مهدي فخيمزاده تئاتر خوانده و در کارهاي بزرگي بازي کرده و نظم و انضباطي را که از تئاتر آموخته با خودش به کارهاي تلويزيوني و سينمايش آورده است. فخيمزاده سريالهاي ارزشمندي براي تلويزيون در حوزه کارهاي تاريخي و پليسي ساخته است. او کارگرداني جدي است. فخيمزاده دوست دارد در کارهايش همه چيز درست و سر جاي خودش باشد و معتقد است بايد از بازيگران حرفهاي در کارهايش استفاده کند و بازيگر حرفهاي يکسري خصلتها را بايد داشته باشد. بهطور مثال شب در منزل بايد ديالوگهايش را حفظ کرده باشد و صبح سر صحنه با آمادگي کامل بيايد. بازيگر حرفهاي بايد مواظب فيزيکش باشد که در پروسه طولانيمدت توليد يکسريال چاق و لاغر نشود. براي من کار با فخيمزاده لذتبخش و مطبوع و خوشايند است. در سريال ستايش تلاش کرديد نقش غلامي را از منفي بودن صرف دور کنيد... در اين سريال حتي علي رغم پليد و منفي بودن اين شخصيت رگههايي از انسانيت را به نقش تزريق کردم و هيچ شخصيت منفي نميگويد بياييد من را ببينيد که چه شخصيت منفي و بدي هستم. اگر اينگونه باشد مسخره و تصنعي ميشود. در همين سريال ستايش، غلامي بابت کارهاي بدش استدلال دارد و خودش را محق ميداند که چون فلاني از راه نامشروع پول به دست آورده، اشکالي ندارد من بخشي از اين پول را با دوز و کلک به دست بياورم و کارش را توجيه ميکند. سالهاست با محمدعلي سجادي رفاقت داريد و در اغلب آثارش بازي کردهايد… رفاقت ديرينهاي با محمدعلي سجادي از گذشتههاي دور دارم و در اين بحث رفيق بازي جنبه مثبتي دارد. در تمام دنيا چنين رويهاي وجود دارد و خيلي از کارگردان ـ بازيگران نامي و درجه يک سالها با يکديگر همکاري مشترک داشتهاند و از اين همکاري هم رضايت دارند. زيرا به زبان مشترک و تفاهم کامل رسيدهاند. جان فورد و جان وين ـ مارتين اسکورسيزي و رابرت دنيرو از نمونههاي مشهور چنين همکاري درست و خوب بين کارگردان ـ بازيگر در يک پروسه طولانيمدت هستند. در تئاتر چيزي به نام گروه وجود دارد که سالها در کنار هم کار ميکنند. در سينما و تلويزيون هم در قالب همکاري بلندمدت اين گروه به نوعي ديگر شکل ميگيرد. به چه دليل کمتر در کارهاي تاريخي بازي داشتهايد؟ در چند سريال تاريخي مثل ولايت عشق، شهريار و حجربن عدي بازي کرده ام. براي بازي در سريال مختار به توافقات اوليه رسيده بودم و چون بازيام با کارهاي ديگري تداخل پيدا ميکرد، نتوانستم با داود مير باقري همکاري داشته باشم. من عاشق کارهاي سخت در سرما و گرما و گريم سنگين هستم. بنابراين از بازي در کارهاي تاريخي ابايي ندارم. در ولايت عشق روزانه سه ساعت گريم ميشدم و بسيار از اين وضعيت لذت ميبردم. در سريال مدار صفر درجه حسن فتحي گريمم آنقدر سنگين بود که چشمم کاملا بسته نميشد و مدام دستيار گريمور مجبور بود هر نيم ساعت يکبار در چشمم قطره بريزد. خيلي از همنسلان شما اين گلايه را دارند که در سالهاي اخير به واسطه شرايطي که در سينما به وجود آمده کمتر مجال بازي کردن به دست ميآورند... مهمترين بحث درباره اين پرسش کمبود بودجه در سينما و تلويزيون است که توليدات سالانه کاهش يافته، اما خدا را شکر مدتي است ساخت سريال دوباره رونق گرفته است. بيشتر به کداميک از نقشهايتان علاقه داريد؟ در تلويزيون به نقشهايم در سريال ستايش و شهريار و در سينما هم به کارهايي مثل گزل علاقه بيشتري دارم. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar