برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
جذاب ترین هابرگزیده
سینما و چهره ها

سندروم سریال‌سازی فست‌فودی

منبع
جيم
بروزرسانی
سندروم سریال‌سازی فست‌فودی
جيم/ صنعت عرضه و تقاضا همان‌قدر که به افزايش توليد و ارضاي بيشتر ميل مصرف‌کننده در استفاده از محصولات با گوناگوني زياد براي سليقه‌هاي مختلف کمک مي‌کند؛ اين خطر را همراه خود دارد که افزايش کمي توليدات به کاهش کيفي محصولات منجر شود. اين مقدمه هر چند بي‌ربط با ادب و هنر اما مرتبط با صنعت ساخت و ساز محصولات فرهنگي در شبکه نمايش خانگي است. صنعتي که پس از موفقيت چشم‌گير چند سريال در شبکه نمايش خانوادگي و استقبال مردم به يک سندروم بين سريال‌سازان و حتي بعضي کارگردانان و بازيگران سينما تبديل شد تا خيلي‌ از بازيگران و کارگرداناني که به طور ويژه کارشان را در حوزه سينما دنبال مي‌کردند ترغيب به حضور در اين چرخه پولساز شوند و سوداي ساخت آثاري مثل «شهرزاد» يا «عاشقانه» را در سر داشته باشند. بي‌توجه به اين نکته که چرا اين سريال‌ها بين مردم تا حدي جا باز کردند که از سريال‌هاي روتين هرشبي رسانه‌اي به پرمخاطبي تلويزيون هم بيشتر جلب توجه کردند و شخصيت‌ها و تکيه کلام‌هاي آنان نقل محافل شدند و ميل براي ديدن قسمت‌هاي بعدي و گمانه‌زني‌ها براي اتفاقات پيش‌رو مهم‌ترين سرگرمي مخاطبان سريال شد. اما چرا اين سريال‌ها تا اين حد براي مردم جذاب بود؟ اولين و مهم‌ترين ويژگي اين سريال‌ها متن قوي و موقعيت‌هاي دراماتيک جذاب بود؛ هم شهرزاد و هم عاشقانه اين مهم را به خوبي فهميده‌ بودند که براي اين‌که مردم هر هفته براي يک سريال پول بدهند بايد يک درام قوي و جذاب سريال را پيش ببرد. نکته دوم خلق شخصيت‌هاي دوست‌داشتني بود که بيش از آن‌که متکي به متن باشند، مديون بازيگران باتجربه و پر سابقه‌اي است که بلد بودند براي جذاب شدن يک سريال، مردم بايد با يک شخصيت هم‌ذات پنداري کنند يا از او متنفر شوند يا او را عاشقانه دوست بدارند. نمونه بارز اين شخصيت‌ها، شهاب حسيني و ترانه عليدوستي در شهرزاد و هومن سيدي در سريال عاشقانه بودند. اما بعد از اين موفقيت‌ها ناگهان سيل سريال‌هايي روانه بازار شدند که به وضوح براي فروش وارد شبکه نمايش خانگي شده بودند و از دم دستي‌ترين سوژه‌ها و ساده‌ترين خط‌هاي درام براي جذابيت بيشتر استفاده ‌مي‌کردند. سريال «آشوب»، که البته فيلم سينمايي آن هم‌زمان با پخش سريال اکران شد (!) با روايتي ساده در موقعيتي کاملا شبيه به سريال شهرزاد و در همان سال‌ها مي‌خواست که به موفقيتي مشابه دست پيدا کند؛ اما داستان زندگي خواننده لاله‌زاري و درگيري‌هاي اجتماعي‌اش به انضمام يک داستان عاشقانه اصلا نتوانست به حوالي محبوبيت و فراگير شدن شهرزاد دست پيدا کند. عاشقانه هم از کپي شدن در امان نماند اما نه کپي سطحي و ساده‌اي مثل برداشت آشوب از شهرزاد؛ چون اين بار طرف مقابل نه يک هنرمند ساده که به کپي دم دستي از اثري ديگر رضايت دهد؛ که کارگردان جوان و کاربلدي به نام بهروز شعيبي است؛ کارگردان سريال «گلشيفته». گلشيفته سريالي است که با هوشي سرشار و با دست نزدن به ترکيب تيم برنده از مولفه‌هاي ثابت‌شده و موفق استفاده کرده؛ يک هومن سيدي شوخ و رند که وجوه سياه شخصيت‌ خاکستري‌اش پررنگ است اما اين منفي بودن او را نه تنها منفور نمي‌کند که به دوست‌داشتني‌ بودنش مي‌افزايد. چند داستان پيچيده که در کنار خط اصلي داستان دنبال مي‌شوند و يکي دو موضوع اجتماعي روز که براي مخاطب جذاب است، بن‌مايه به وجود آورنده اين سريال شده است. اما اين تجاري شدن سريال‌سازي و به وجود آمدن صنعت سريال بدنه که با فکر و پشتوانه معنوي اندک و به شيوه کاملا فست فودي ساخته مي‌شود؛ نه تنها به چرخش مالي در اين صنعت کمک نمي‌کند که به بي‌اعتمادي مردم و دور شدن از جو خوبي که در مجموعه شبکه نمايش خانگي به وجود آمده، منجر مي‌شود. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره