6 نکته درباره فراز و فرود کارنامه زندهیاد سیدضیاءالدین دری
خراسان/ متولد بيست و نهمين روز تير سال 1332 بود. در اروپا مشغول تحصيل دررشته علوم ارتباطات بود و بعد از انقلاب درس را نيمه کاره رها کرد و به ايران برگشت. بعد از بازگشت به ايران، به سراغ کارگرداني رفت. سيدضياءالدين دري اولين تجربه فيلم سازياش را با کارگرداني فيلم سينمايي « صاعقه» در سال 1363 تجربه کرد. يک تجربه ناخوشايند که او را 11 سال از پرده نقرهاي دور کرد و به قاب تلويزيون نزديک. او در سال 69 سريال «کمند خاطرات» را با همکاري دو کارگردان ديگر ساخت و به اين ترتيب اولين کارگرداني او در تلويزيون با سريالي رقم خورد که سير تکامل انقلاب از سال 1318 تا سال 1357 را در قالب يک خانواده ايراني نشان ميداد. او فعاليتش را در دهه هفتاد با ساخت سريال محبوب «کيف انگليسي» و چهار فيلم سينمايي ادامه داد و در نيمه دهه هشتاد دو فيلم سينمايي به نامهاي «عشق ممنوع» و «من و دبورا» را در لبنان جلوي دوربين برد که هيچ وقت اکران نشدند. سريال « کلاه پهلوي» آخرين ساخته اين کارگردان فقيد سينماي ايران است. در ادامه به بخشهايي از زندگي او اشاره ميکنيم که کمتر از آن ها گفته شده است. 1-کارنامه پر و پيمان تاريخي ضياءالدين دري برخلاف روزهاي سخت سينمايياش، روزهاي بهتري را در تلويزيون تجربه کرد. او سه سريال تلويزيوني را کارگرداني کرد که محوريت هر سه آنها، تاريخ معاصر است. دري، در سريال «کمند خاطرات» به سراغ اتفاقهاي سال 1318 تا سال1357 رفت، در «کيف انگليسي» اتفاقات دهه 20 را روايت کرد و در «کلاه پهلوي» از 12 سال آخر دوره پهلوي اول گفت که اوج داستان آن سريال مربوط به سال 1308 تا شهريور ماه 1320 است. کارهاي تاريخي او زمان زيادي از او گرفت به طوري که براي ساخت دو سريال اخيرش در دهه هفتاد و هشتاد، 10 سال از زندگي خود را صرف کرد. دري نويسندگي اغلب کارهاي خود را به عهده داشت و رمان «کلاه پهلوي» را نيز در 33 سالگي نوشت. رماني که بيست سال بعد از نگارشش، دستمايهاي براي فيلم نامه سريال «کلاه پهلوي» شد. 2-کاشف بازيگرهاي ناشناخته سريالهاي ضياءالدين دري بر اساس ماهيت تاريخي، جزو سريالهاي پربازيگر است. او در کشف چهرههاي بازيگري دستي بر آتش داشت و در دوران کارگردانياش، بازيگران فراواني را به دنياي سينما و تلويزيون معرفي کرد. کوروش تهامي در فيلم سينمايي «سينما سينماست» و «اميرعلي دانايي» و «بهاره کيان افشار» در سريال «کلاه پهلوي» سه تن از مهمترين چهرههايي هستند که با کشف سيدضياءالدين دري به دنياي بازيگري معرفي شدند و حال جزو بازيگرهاي تواناي سينما و تلويزيون محسوب ميشوند. 3-وسواس در انتخاب بازيگر نقش اول نکته ديگري که در ساختههاي دري به چشم ميآيد، نام بازيگران انتخابي اوست. «کيف انگليسي» تنها سريال تلويزيوني است که توانست ليلا حاتمي و علي مصفا را در قاب تلويزيون بنشاند. اين زوج به جز اين تجربه در هيچ سريال تلويزيوني ديگري حضور نداشتند و حضور آنها به عنوان نقشهاي اول اين سريال يکي از دلايل موفقيت آن بعد از پخش بود. بدون ترديد قصه پرپيچوخم «کيف انگليسي» نوشته خود کارگردان، مهمترين دليلي بود که ستارهها بازي در آن را پذيرفتند. 4-کارگرداني «کلاه پهلوي» و آغاز مشکلها اگر خاطرتان باشد، سريال «کلاه پهلوي» که آخرين ساخته سيدضياءالدين دري است، درگير حاشيههاي زيادي شد. در زمان توليد، هر چند ماه يک بار به دليل اعمال اصلاحيات جديد، ساخت سريال متوقف مي شد، آن هم در زماني که 600 دقيقه از سريال فيلم برداري شده بود. دري معتقد بود حذف سه قسمت اول «کلاه پهلوي» که يک روايت عشقي بر آن حاکم بود، يکي از بزرگ ترين لطمههاي واردشده به اين سريال بود. سريال در زمان پخش نيز از حواشي در امان نماند. برخي رسانهها مدعي شدند که گريم و طراحي لباس برخي شخصيتهاي زن، نامتعارف بوده است. در حالي که دري براي پيشگيري از حاشيهها، بخشي از سکانسهاي دونفره شخصيتهاي آقا و خانم را به صورت جداگانه ضبط کرده بود. 5-سرنوشت بي سرانجام «سنجرخان» «سنجرخان» نام آخرين اثري است که دري به تازگي در ديدار با استاندار کردستان از ساخت آن خبر داده بود. يک سريال تاريخي که قرار بود با حضور 600 بازيگر ساخته شود و در مراحل پاياني نگارش قرار داشت. دري ميخواست اين سريال را به زبان فارسي توليد و همزمان آن را با دوبله و زيرنويس کُردي آماده و از يک هنرمند بينالمللي کُرد هم براي ساخت موسيقي آن استفاده کند. «سنجرخان» يکي از قهرمانهاي مردمدار کُرد بوده که در زمان اشغال ايران توسط روس و انگليس به مقابله با آنها پرداخت. حال با درگذشت ضياءالدين دري سرنوشت «سنجرخان» هم نامعلوم است و بايد ديد کسي ميتواند جاي خالي او را در اين پروژه سنگين تاريخي پر کند يا خير. 6-دل پر کارگردان از نامهربانيها هيچ کس بهتر از خود اين فيلمساز، نميتواند از سختيها و حاشيههايي که برايش ساخته شد بگويد. اين بخش را به نقل از خود اين کارگردان فقيد بخوانيد که به بيان حاشيهها در زمان ساخت «کلاه پهلوي» ميپردازد: «رسانهاي انتقاد کرده بود که چرا لباس خانم گوهر خيرانديش اين قدر تنگ است. ايشان کمي چاق شده بود و ما همان لباس قديمي را بر تن ايشان ميکرديم. سال 85 لباس دوخته شده بود و مثلاً سال 88 ايشان جلوي دوربين رفته بود، آن هم در يک نماي لانگشات. بعد آقايان هم يادشان ميرود که پول چه جوري ميدهند، با چه وضعي ميدهند و تهيهکننده در چه فشارهايي قرار دارد. ما را صدا و براي همين جريمه کردند. گفتم اولاً من متوجه نشدم چون آن طوري نگاه نميکنم. گفتم اگر خيلي بد بود خب چرا سانسور نکرديد. من قصد داشتم زندگي هويدا را بسازم اما اجازه ندادند. راستش دردسرهاي ساخت فيلم سياسي شما را از کار منزجر ميکند. شما فکر ميکنيد «معماي شاه» را اجازه ميدادند کسي به غير از ورزي بسازد؟ چون هر کس ديگري بود اين کار ساخته نميشد. «کلاه پهلوي» براي من کلي دردسر ايجاد کرد، يکي از تبعاتش اين بود که چهار سال کار نکردم.» اکرم انتصاري