انتقاد کیهان از برنامههای ضیاء و رشیدپور؛ استفاده از اسپانسر به چه قیمتی؟
کيهان/ وجود برخي از برنامههاي خاص اجتماعي و خانواده محور در سيماي جمهوري اسلامي ايران بسيار کار پسنديده و مخاطبپذيري است که قشرهاي مختلف مردم کشورمان خواهان پخش چنين برنامههايي از رسانه ملي بوده و هستند. اما گاهي شاهد شبيهسازي برنامه يک شبکه در شبکه ديگر هستيم. اتفاقي که ممکن است مخاطب، آن را بياحترامي به خود قلمداد کند، با ديدن شبيهسازي يک برنامه، اعتمادش از آن شبکه از دست بدهد. برنامههاي زندهاي چون «ماه عسل» و «حالا خورشيد» شبکه سه سيما و همچنين برنامه «فرمول يک» شبکه يک سيما از جمله برنامههاي ويژه خانوادگي و اجتماعي با حال وهواي مردمي هستند که هر کدامشان محتوا و فضاي خاص خود را دارند. حتما کساني که اين برنامهها را توليد ميکنند کاملا به فضاسازي و آيتمهاي آن آشنايي کامل دارند و هرگز دوست ندارند که برنامههاي آنها براي مردم کليشهاي و تکراري باشد و به خاطر همين موضوع احتمالا تلاش ميکنند تا تفاوت عمدهاي بين برنامههاي آنها با ديگر برنامههاي اجتماعي شبکهها ديده شود و بر تازه بودن موضوع برنامه هم تاکيد دارند. اما اخيرا در پخش زنده شبکههاي سه و يک سيما در برنامه «حالا خورشيد» و «فرمول يک» شاهد همان مشکل شبيهسازي هستيم که يک محتوا در دو برنامه تکرار ميشود. به طور مثال، ميهماني که در برنامه «حالا خورشيد» حضور پيدا کرده بود با همان حال و هوا در برنامه «فرمول يک» هم حاضرشد و در واقع تکرار در تکرار شد. البته اين يک مصداق بود و در ديگر برنامههاي گفتوگو محور هم شاهد اتفاقات مشابهي هستيم. مثل مسابقههاي تلويزيوني که اکثر اين نوع برنامهها کاملا شبيه هم توليد واجرا ميشوند و هيچگونه خلاقيت و ابتکاري درآنها به چشم نميخورد. اخيرا هم در شبکههاي مختلف صداوسيما از چهرههاي معروف سينما، تئاتر و تلويزيون و هنرپيشهها براي اجراي مسابقههاي تلويزيوني بهره برده ميشود که متاسفانه همه آنها شبيه به هم اين مسابقهها را اجرا ميکنند و تازگي خاصي براي مخاطبان ندارد. يکي از معضلات حال حاضر صداوسيما موضوع بودجه برنامهسازي است که با توجه به اين مورد مهم نياز مبرم به استفاده از حاميان مالي و اسپانسرهاست که حالا آنها وارد اين عرصه شدهاند و به نوعي دربرنامه سازي حضوري پررنگ وموثر دارند. البته به نظر ميرسد حمايت و پشتيباني از برنامهها از سوي اسپانسرها و حاميان مالي از کيفيت برنامهها بکاهد و بايد اذعان کرد که کيفيت فداي کميت ميشود و عليرغم تلاشهاي فراوان دستاندرکاران و به ويژه مجريان برنامهها درخصوص حفظ کيفيت برنامه اما متاسفانه دربرخي از موارد شاهد مشکلات اين چنيني در محتواي اين برنامهها هستيم که به آن برنامه لطمه وارد ميکند. شباهت برخي از سوژهها و موضوعات در چند برنامه از شبکههاي مختلف يقينا مخاطب را سردرگم ميکند و برنامه دستخوش ريزش مخاطب ميشود. سوژههاي تکراري و شبيه به هم، داستان آدمهايي که داراي يک قصه هستند و بازگويي آنها در سه يا چهار برنامه تلويزيوني با يک محتوا براي بيننده تلويزيون کسالتآور است و ميطلبد که مسئولان و مديران رسانه ملي که در توليد برنامههاي سيما دست دارند در اين خصوص دقت بيشتري کنند و حساسيت نشان دهند. کيفيت و محتواي خوب برنامهها يقينا ميتواند در برنامهسازي فاخر در صداوسيما کمک کند و به ارزش کيفي شبکهها بيافزايد. بهتر است که هر برنامهاي با هويت و شناسنامه خاص خود در سيما توليد و پخش شود و از شبيه سازي و تکرار برنامهها خودداري به عمل آيد. اگرچه امروز صداوسيما براي ساخت يک برنامه ميبايست از حاميان مالي سود ببرد اما به چه قيمتي؟ ما حق نداريم که به هرقيمتي برنامه بيمحتوا و تکراري را به مخاطب عرضه کنيم. بينندگان و مخاطبان برنامهها انسانهاي فرهيخته با فرهنگ و آگاهي هستند که مرتب برنامههاي شبکههاي صداوسيما را زير نظر دارند و با کوچکتريناشتباه از سوي دستاندرکاران برنامههاي شبکهها يقينا مطالبهگر حق خود از رسانه ملي خواهند بود. مسئولان و مديران برنامهساز شبکهها بايد بدانند که آن سوي تلويزيون يقينا مردم ما همان کارشناساني هستند که کارشان را رصد ميکنند و بايد تلاش کنند که کالاي فرهنگيشان به طور مطلوب به مخاطب ارائه شود.