پسران علیه پدران و مردانگی علیه زنانگی در فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده»
ايسکا نيوز/ به کارنامه هومن سيدي در مقام کارگردان که نگاه مي کنيم از آفريقا که اولين فيلم اوست بگيريد تا اعترافات ذهن خطرناک و خشم و هياهو جملگي مبتني بر نوعي تجربه گرايي در سوژه و روايت هستند. سيدي از به تکرار افتادن گريزان است و همين باعث شده که حاصل کار او هر بار ويژگي هاي متفاوتي با آثار قبلي اش داشته باشد. در همين راستا مغزهاي کوچک زنگ زده تجربه اخير هومن سيدي اثري است با پوسته اي چشم گير و جذاب. روايتي نيمه گنگستري از حاشيه نشينان که جايشان در سينماي آپارتماني ايران بدجور خالي است. سينماي ما بيش از هر چيز به مسائل طبقه متوسط جامعه توجه نشان مي دهد. طبقه اي تازه جان گرفته که در مسير مدرنيزاسيون و در گير و دار سنت و مدرنيته به چالش هايي مثل مهاجرت، خيانت و انزوا برخورده است. حال آنکه حاشيه نشينان و ساکنان حلبي آبادها که کلان روايت رسمي سعي در حذف شان دارد غايبان اصلي سينما/رسانه جامعه مايند. چه اينکه تصور ميشود آنها تصوير شهر را کدر و نازيبا مي کنند. پس بهترين راه ناديده گرفتن آنان است و کنار زدن شان. گويي حتي وجود خارجي ندارند. از اين منظر مغزهاي کوچک زنگ زده اثري قابل تحسين است. هومن سيدي کوشيده با توصيف هولناک زندگي اين طيف مخاطب را به چالش بکشد. در اين فيلم با روايتي مهيب روبروييم که مملو از خون و اعتياد و خشونت و انتقام است. پسراني که پي پدران شان مي گردند و مثل بره هايي سرگردان به دامن چوپان پناه مي آورند. چوپان به مثابه گرگ. و اين آغاز انحطاط و تباهي است. سرنوشتي محتوم و راهي بيبازگشت. مغزهاي کوچک زنگ زده بر دوگانه هاي گوناگوني استوار است. پدران در برابر پسران، مردانگي در برابر زنانگي و ميل به قدرت و غلبه و عقده هايي که سر باز مي کنند. شاهين با بازي نويد محمدزاده توسط شکور که فرهاد اصلاني نقشش را بازي مي کند ناديده گرفته ميشود و وقتي قدرت به دست شاهين مي افتد مي کوشد انتقام گيري کند. آغاز و پايان فيلم با نريشن نويد محمدزاده شکل مي گيرد. با اين تفاوت که جاي شکور و شهروز برادر کوچکتر در آخر با هم عوض مي شود ولي چوپان کماکان باقي است و اين سيکل معيوب همچنان ادامه خواهد يافت. گويي بر اين تکرار در تکرار پاياني نمي بينيم. ديگر اينکه فيلم در روايت کلاسيک است. قصه از لحظه اول با تصاويري که جغرافياي قصه را به ما نشان مي دهد راه مي افتد و بعد ماجراي چاقو خوردن شهروز برادر کوچک خانواده و سکانس هاي ديگر که همگي مستقلا و سپس در کنار همديگر درام فيلم را به خوبي شکل مي دهند. علاوه بر اين همه خرده روايت ها و ماجراهاي فرعي در راستاي پيشبرد پلات فيلم عمل مي کنند و کارکرد دراماتيک و شخصيت پردازانه دارند. آخرين ساخته هومن سيدي پر از انرژي و شديدا واجد ريتم است. مغزهاي کوچک زنگ زده نفس گير است و اجازه نمي دهد توجه مخاطب حتي براي دقايقي از قصه و درام فيلم پرت شود. فيلمي که سينما برايش جدي است و مخاطب نيز از تماشايش به وجد مي آيد. فيلمي که بايد به استقبالش رفت و به نظاره اش نشست.