فیلمها و سریالهایی که فروپاشی آمریکا را نشان میدهند
صبح نو/ فروپاشي آمريکا يا تهديد به آن، يکي از موضوعاتي است که درسالهاي اخير در چند فيلم و سريال به آن پرداخته شده است. بررسي اهداف پشت پرده آن، نکات مهمي را در بر خواهد داشت. هاليوود و شبکههاي تلويزيوني آمريکايي با توجه به کميت بالاي توليداتشان و همچنين سوژههاي منطبق بر سياستهاي کلاني که دارند، در حوزههاي مختلفي فعاليت ميکنند. حرکت در مسير سياستهاي کلان ايالات متحده يکي از اين موارد است که در قالبها و سوژههاي مختلف، بارها به آن توجه شده است. «فروپاشي» آمريکا يکي از موضوعاتي است که در چند فيلم و سريال به آنها اشاره شده است. عمده اين آثار با هدف مظلومنمايي و ايجاد فضاي تهديد خيالي درمقابل آمريکاست. حکومتي مترقي و آزاد که سردمدارانش آدمهايي متشخص هستند و ميخواهند آزادي و عدالت را به ديگر مردم دنيا نيز هديه کنند؛ چنين حکومتي توسط گروهکها(عمدتاً اسلامگرا) يا دولتها(معمولاً ايران!) با هدف فروپاشي مورد تهديد قرار ميگيرند. «اوليمپوس سقوط کرده است»(Olympus Has Fallen)، «سقوط کاخ سفيد»(White House Down)، «جايگزين از پيش تعيين شده»(Designated Survivor) و «سرزمين مادري»(HomeLand) از جمله اين فيلمها و سريالها هستند. سقوط شرقي در يک اقدام تروريستي، نظاميان کره شمالي به کاخ سفيد حمله ميکنند، رييسجمهوري و کابينه محترمش را به اسارت ميگيرند و کلاً، امنيت آمريکا را به خطر مياندازند! در اين وضعيت آشفته که کاخ سفيد در تسلط کره شمالي است. «اوليمپوس..» داراي يکي از احمقانهترين و شلختهترين فيلمنامههاي سينمايي در سال 2013است که فکر ميکنم تنها فيلمهاي همژانرش که بهزودي سينماها را قبضه خواهند کرد، توان رقابت با آن را خواهند داشت. در اين فيلم ما با مجموعهاي از اتفاقات غيرواقعي و بيش از حد تصور، فانتزي مواجه هستيم که مابهازاي بيروني ندارند. آمريکا وارد بحران ميشود و حالا تنها کسي که ميتواند آمريکا را از بحران خارج کند و پرچم اين کشور را در پسزمينه به اهتزاز در آورد، مايک بنينگ قهرمان فيلم است! کرهشمالي به آمريکا حمله کرده، يک جت با يک رگبار مرگبار درست در بالاي کاخ سفيد ايستاده و شروع به رگبار بستن کاخ سفيد ميکند بدون اينکه کسي بگويد اين جسم پرنده ناشناس چطور اصلاً وارد خاک آمريکا شده!؟ کره جنوبي در آن حوالي چه ميکرد وقتي که کره شمالي، برنامه حمله تدارک ميديد!؟ اصولاً کسي در ارتش و امنيت ملي آمريکا در مورد رادار و تجزيه و تحليل دادهها چيزي ميداند يا خير ؟ و هزاران سؤال بيپاسخ ديگر که احتمالاً با مشاهده داستان به ذهنتان خطور خواهد کرد و در جواب همه آنها، به شما گفته ميشود که اين فيلم يک فيلم اکشن است و بايد از لحظات اکشن آن لذت ببريد! حمله اراذل به کاخسفيد «سقوط کاخ سفيد» دومين فيلم امسال پس از «اوليمپوس سقوط کرده است»بوده که درباره حمله به کاخ سفيد و منهدم کردن آن است؛ البته اين يکي نامش بيشيلهوپيلهتر و نزديکتر به موضوع اصلي است تا اوليمپوس سقوط کرده است! هنگامي که فيلم به مرحله اصلي خودش يعني نابودي کاخ سفيد و به خطر افتادن امنيت ملي ميرسد، مشکلات ريزودرشت فيلمنامه خود را نمايان ميسازد و کار به جايي ميرسد که نميتوان به «سقوط کاخ سفيد» نام يک اثر ضعيف در فيلمنامه را نسبت داد و بهجايش متأسفانه بايد از واژه « احمقانه » استفاده کرد! شخصيتهاي فيلم «سقوط کاخ سفيد»، مجموعهاي از دشمنان کهنه و تازه ايالات متحده هستند که با تفکيک دقيق، در لابهلاي فيلم گنجانده شدهاند. آدمهاي خطرناکي از جمله افراد خشن اهل اروپاي شرقي، يک هکر بياعصاب و مشتي از خيانتکاران وطني که همه در جهت براندازي کاخ سفيد قدم برميدارند اما کسي نميداند که پس از سقوط کاخ سفيد آنها چه خواهند کرد!؟ فيلم هيچ ايدهاي درباره اينکه چنانچه تروريستها موفق به انهدام کاخ سفيد و بهدست گرفتن کنترل آن شوند، قصد دارند تا چه هدفي را دنبال کنند، ارائه نميدهد و بهنظر ميرسد که تماشاگر صرفاً در حال تماشاي يک حمله تروريستي تفريحي به مهمترين و امنيتيترين کاخ رياست جمهوري است که همه ميدانند سرانجامش چيست! مديريتبحران آمريکايي همگي به ياد داريم که هشتشهريور۱۳۶۰ طي يک انفجار در دفتر نخست وزيري ايران عمده مسوولان بلندپايه حکومت به شهادت رسيدند و کشور بهيکباره عمده مسوولان خود از جمله رييسجمهوري و نخستوزير را از دست داد، حال فرض کنيد اين اتفاق در حجم گستردهتري به شکلي که بهيکباره همه مسوولان از دست بروند، اتفاق يبفتد. چنين ايدهاي بستر خط تعليق اصلي سريال «Designated Survivor» است. اگر در سريال ۲۴ گروههاي مخالف دولت آمريکا اقدام به ايجاد ناامني ميکردند اقدام مخالفان در همان حد و اندازه ترور و ايجاد هراس و وحشت بود اما اين سريال پا را فراتر نهاده و به مسأله حکومت جايگزين ميپردازد. به اين معنا که کساني که از درونِ دولتِ آمريکا اقدام به انفجار کردند در پي ايجاد حکومتي جايگزين بوده و تندروهايي هستند که سياستهاي فعليِ دولت آمريکا را برنتافته و در پي تشکيل دولتي با استراتژيهاي خاص هستند. القاي غيرمستقيمي که در اين مرحله از سريال صورت ميگيرد ناتواني گروههاي تروريستيِ خارج از آمريکا براي ايجاد بحران در داخلِ خاکِ آمريکاست. در قسمت ۱۷ از فصل اول سريال رسماً به اين ناتواني اشاره ميشود که گروههاي تروريستي براي ايجاد بحران در آمريکا نه پول دارند و نه نيروي انساني کارآمد. القاي غيرمستقيم اينکه اگر روزي آمريکا دچار بحران شود از درون خودِ آمريکاست و آمريکا تنها از درون است که آسيبپذير است. هميشه پاي ايران...! ايران در سريال ميهن کشوري نمايش داده ميشود که به گروههاي تروريستي کمک ميکند. چراکه در ابتداي فصل سوم اين اثر در شش نقطه جهان عمليات تروريستي با حمايت ايران به تصوير کشيده ميشود و آمريکا ايران را بهعنوان تروريسم رسمي دولتي معرفي ميکند. همچنين در اين سريال انگشت اتهام تروريسم ابتدا به سمت وزارت اطلاعات و بعد به سمت سپاه وارد است. زيرا آقاي مجيد جوادي يکي از کاراکترهاي اصلي فيلم ابتدا بهعنوان معاون وزارت اطلاعات و بعد بهعنوان معاون اطلاعات سازمان سپاه در سريال معرفي ميشود که اين اشتباه يا ناشي از خطاي فيلمنامه يا ناشي از تعمد در نگارش آن است. در فصلهاي چهارم و پنجم سريال ميهن، داستان به منطقه پاکستان و افغانستان ميرود و يکي از سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا به نام هوم لند که در واقع يک وزارتخانه است، سعي ميکند آمريکا را يکپارچه نگه دارد و از تجزيه آمريکا جلوگيري کند.