فرهيختگان/ پديده اجتماعي فوتبال در زندگي و جامعه ايراني، جايگاهي فراتر از ورزش يافته است اما آنچه بيشتر در باب فوتبال در رسانهها، اعم از تلويزيون گرفته تا روزنامهها و مجلات ورزشي و غيرورزشي ميشنويم بيشتر مباحث مربوط به جنبههاي فني اين ورزش است و در جامعه ما به جنبه اجتماعي فوتبال به ندرت پرداخته ميشود.
فوتبال در بزنگاههاي اجتماعي و فرهنگي نقش بيبديلي ايفا کرده و اصلا همين جايگاه والا و فرامتني است که باعث ميشود برنامههاي ورزشي تلويزيون به يک فرصت و مقبوليت اجتماعي دست يابد.
نمونه مشهور آن به حواشي بعد از تعليق يک هفتهاي برنامه نود، باز ميگردد برنامهاي که وامدار مقبوليت اجتماعي ورزش فوتبال است، توانست حاشيههايي فراتر از متن تلويزيون شکل دهد.
تلويزيون اما سالهاست که با نگاهي انحصارگرايانهتنها به برنامههاي موجود پيشين اکتفا کرده و سالهاست که به جز دوشنبه شبها و صبحهاي جمعه، مخاطبان ميليوني و علاقهمند به ورزش، برنامهاي روي آنتن نديدند که بتواند بهطور منظم و جدي ورزش کشور را دنبال کند و به بحث و تبادل نظر پيرامون آن بپردازد.
کافي است ميزان گسترده مخاطب برنامه جديد «فوتبال120» را ببينيم تا متوجه شويم که چقدر اين عرصه ظرفيت فراواني دارد و چه جفاي بزرگي تلويزيون به ورزش و علاقهمندانش کرده که اين موضوع جدي و فرامتني را محدود به دو برنامه 90دقيقهاي در هفته کرده است.
اما چند هفتهاي است که برنامه «فوتباليسم» روي آنتن شبکه سه سيما رفته است. برنامهاي که از نام و نشانش پيداست به فوتبال ميپردازد و البته نگاهي نو به اين رشته ورزشي دارد اما آيا «فوتباليسم» موفق است؟
آيا ميشود به آينده آن اميدوار بود؟ نقاط ضعفش چيست؟
انتخاب خوب سوژه
«فوتباليسم» يک برنامه صرفا فوتبالي نيست. اين برنامه سعي ميکند به جزئيات مربوط به فوتبال نگاهي کلان داشته باشد و از دريچه فوتبال، نيمنگاهي به مسائل کلان اجتماعي کند که بهطور مستقيم با فوتبال سروکار دارند. بگذاريد نگاهي به سوژههاي چند هفته اخير اين برنامه بيندازيم.
اين برنامه به مساله پشتوانه اجتماعي سرمربيان تيم ملي فوتبال ميپردازد، بهطور دقيق و فني مساله گزارشگري فوتبال را زير ذرهبين ميگذارد، به هواداران فوتبال ميپردازد که هنگام بازيهاي بينالمللي تيم رقيبشان طرفدار کدام تيم هستند و... .
اينها چيست؟ مسائلي فوتبالي که کلانتر از اين رشته ورزشي هستند و به نوعي ميانرشتهاي تلقي ميشوند.
پيوند فوتبال با فن اجرا و بيان در گزارشگري و ترکيب فوتبال با علوم اجتماعي در بررسي ميزان محبوبيت سرمربيان تيم ملي فوتبال و حتي همين سوژه طرفداري در بازيهاي بينالمللي که کاملا روانشناسانه و جامعهشناختي بايد به آن توجه کرد، همگي نشان از انتخاب سوژههايي دارد که اولا ارتباط کامل و واثقي با فوتبال دارند و ثانيا با مسائل مردمي و مهم ديگري پيوند دارند.
نقطه مثبت «فوتباليسم» همين نوع نگاه خاص است؛ نگاهي ميانرشتهاي به فوتبال و مسائل مهمي که سال هاست با آن پيوند دارند.
کاري که پيش از اين بهطور محدود و معدودي در برخي آيتمهاي برنامه 90 ميافتاد و جستهوگريخته در برخي برنامههاي نامنظم ديگر تلويزيون و حالا کاملا مشخص است که ظرفيت پرداخت مستقل را داشته و «فوتباليسم» ميکوشد که اين ظرفيت بالقوه را بالفعل کند.
کم سروصدا
فوتبال آنقدر نفوذ اجتماعي دارد که هر اتفاق و خبرسازي که پيرامون آن صورت ميگيرد خيلي زود سر از شبکههاي اجتماعي و سايتهاي مختلف درميآورد و اگر سوژه جالبي داشته باشد به سرعت نقل محافل فوتباليهاي پرتعداد کشور ميشود.
«فوتباليسم» اما با وجود اينکه چند هفتهاي است روي آنتن رفته، هنوز ضريب نفوذ جدياي در شبکههاي اجتماعي پيدا نکرده و مردمي که خيلي زود از فوتبال120 حرف زدند، هنوز توجهشان به «فوتباليسم» جلب نشده.
مشکل کجاست؟ سوژهها خوب انتخاب نميشود؟ ميزان تخصصي بودن برنامه زياد از حد است؟ مجري در داغ کردن سوژهها و گفتوگوها نتوانسته جذاب ظاهر شود؟
هر چه که هست، اين يک نقطه ضعف بزرگ براي چنين برنامهاي به حساب ميآيد. نقطه ضعفي که ميتواند کمکم به بيتوجهي به برنامه منجر شود و عمر برنامه را کوتاه کند.
اگرچه بخشي از انتقادها به اجراي علي نبويان باقي است ولي باورتان ميشود که مجري اين برنامه همان کسي است که چند ماه پيش در بين دو نيمه فوتبالهاي داخلي ستاره فلان مربع را تبليغ ميکرد؟
اميرعلي نبويان که به قلمش شناخته ميشد و بعد از «خندوانه» کاملا به چشم آمده بود، ناگهان در تصميمي باورنکردني سر از چيپترين بخش تبليغي تلويزيون درآورد.
ولي با اندکي مکث و انتخاب درست، اين بار به «فوتباليسم» آمده تا به وضوح خود را بازيابي کند و بتواند در مقام يک مجري جوان که قرار است علاوهبر تسلط به فوتبال، اجتماع و فرهنگ را هم ميشناسد، ظاهر شود و البته نسبت به اداره گفتوگوها و فن اجراي برنامه هم مسلطتر از قبل عمل کند.
نبويان انتخاب درستي بود که در کنار دکور قابل قبول فوتباليسم به ترکيبي ميرسند که اگر مخاطب براي اولين بار و بهطور اتفاقي به اين شبکه و اين برنامه برسد، آن را به سرعت عوض نميکند و احتمالا يکي دو دقيقه چشم به برنامه فوتباليسم ميدوزد.
آيتمهايي باکيفيتتر از خود برنامه
يکي از نقطه ضعفهاي جدي برنامههاي تلويزيوني که خيلي وقتها ناديده مانده، آيتمها هستند.
آيتمهايي که هرچند در نگاه اول به چشم نميآيند ولي در ارتباطگيري مخاطب با برنامه تاثير جدي دارند و خيلي اوقات ميتوانند پاشنهآشيل برنامهها باشند.
مثال ميخواهيد؟ همين برنامه «90» يا «فوتبال 120» که بيترديد آيتمهايي جدي با مخاطبان پيگير دارند يا «خندوانه» که صداپيشه ناديده گفتوگوهاي پشت صحنهاش به شخصيتي شناخته شده براي مردم تبديل شده است.
فوتباليسم اما بهطور جدي روي آيتمها تمرکز دارد و اگر بگوييم برخي از آيتمها از خود برنامه فنيتر و گيراتر درآمده گزافه نگفتهايم.
مشخصا آيتمها زير ذرهبين توجه برنامهساز بوده و بخش مهمي از روايت کلي برنامه در آيتمها پيش ميرود، نه آنکه نگاه به آيتمها، آنتن پرکن و تنفس از استوديو بوده باشد.
اين نکته مهمي است که خيلي برنامهها به آن توجه نميکنند اما فوتباليسم براي آن برنامه ويژهاي داشته است.
ميهمانها
يکي از وجوه اعتباري برنامههاي تلويزيوني ميهمانان برنامه هستند. کم نديدهايم برنامههايي را که با آبوتاب شروع ميشوند ولي در انتخاب ميهمان آنقدر بد عمل ميکنند که يا به ورطه تکرار ميافتند يا بيربط با موضوع روي آنتن ميروند.
مثلا چه جاي تاکيد است که يکي از مهمترين ويژگيهايي که به خندوانه شخصيت داد، چهرههايي بودند که در هيچ برنامه ديگري ديده نميشدند ولي به خندوانه ميآمدند.
فوتباليسم البته در اين موضوع هم قابل دفاع عمل کرده. حضور محمدرضا احمدي براي آناليز گزارشگري فوتبال و حتي همين هفته اخير و حضور نويد مظفري براي بررسي عملکرد VAR و مصطفوي، مدير سابق پرسپوليس در قسمت آخر چهرههاي کاملا شناخته شده و منطبق با موضوع هستند و وزن برنامه را کم نکردهاند.
مخاطب فوتباليسم ميداند که در اين برنامه قرار نيست کساني را ببيند که روزي هشت ساعت ميهمان برنامههاي مختلف هستند؛ و اين اتفاق براي يک برنامه نوپا خوب است.
فوتباليسم در روزهايي به تلويزيون آمده که تعداد معدودي از برنامههاي تلويزيوني توانستهاند قد بکشند و بهعنوان يک برنامه با هويت براي مدت مديدي روي آنتن باقي بمانند.
اين برنامه اما نماينده قشر خاصي از برنامههاي تلويزيوني است که پرداخت ميانرشتهاي به موضوعات دارد و در آن هم نشاني از خاطرههاي قديمي و مثلا لايه کردن توپ پلاستيکي است و هم ميشود درباره شاخصههاي فناورانه ورزشگاه يک تيم محبوب اروپايي شنيد، هم بحث داغ اجتماعي- فوتبالي درباره يک موضوع فوتبالي را گوش کرد و هم آيتمهاي دلپسندي ديد.
فوتباليسم اگر مباحثش را، کيفيت محتوايي آيتمهايش را و البته ضريب نفوذ رسانهاي و مجازياش را بهبود بخشد ميتواند يک برند جوانپسند و جذاب شود که طول عمرش بيشتر از برنامههاي معمول تلويزيوني باشد
علي مرادخاني
بازار