برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

بازیگر نقش عبدالمالک ریگی: من ریگی را از نزدیک دیده بودم

منبع
همشهري
بروزرسانی
بازیگر نقش عبدالمالک ریگی: من ریگی را از نزدیک دیده بودم
همشهري/ ايفاي بعضي نقش‌ها بيشتر شبيه راه رفتن روي لبه تيغ است به‌خصوص که آن نقش، منفي هم باشد. نقش بدمن‌ها هم البته درجه‌بندي دارد چون نقش يک بدمن که مثلا باعث بروز يک قتل يا حادثه مي‌شود با بدمني که يک مملکت درباره‌اش شناخت دارند و با جنايت‌هايش داغدار شده و سياه پوشيده‌اند بسيار متفاوت است. بهانه نوشتن اين جملات ديدار و گفت‌وگو با جواني است که نقش يکي از منفورترين چهره‌هاي چند سال اخير ايران را در يک فيلم سينمايي بازي کرده ‌است.جواني که مي‌خواسته کمک کند تا ‌ماه کامل شود و فيلمي به سرانجام برسد که بي‌ترديد يکي از مهم‌ترين وقايع‌نگاري‌هاي سياسي سينماي ايران است. ، گفت‌وگو با آرمين رحيميان بازيگر نقش عبدالمالک ريگي در فيلم «شبي که ماه کامل شد» حال و هواي خاصي داشت به‌خصوص که امين ميري، مشاور لهجه و بازيگر نقش دايي نورالدين به‌عنوان نماد مردم مظلوم و مهربان بلوچ هم در اين گفت‌وگو ما را همراهي کرد. از گفت‌وگوي طولاني ما درباره شبي که ‌ماه کامل شد، سيستان و بلوچستان، عبدالمالک و ايفاي نقش منفي، متن زير تلخيص شده‌است. چطور حاضر شديد نقش عبدالمالک ريگي را بازي کنيد؟ مي‌دانيد که عبدالمالک يکي از منفورترين بدمن‌هاي اين سرزمين است. رحيميان: چرا که نه؟ من از طريق يکي از دوستانم که در يک اجراي تئاتر با هم هم‌بازي بوديم مطلع شدم و اصلا در جريان نقش نبودم. من با افتخار قبول کردم که بروم تست بدهم و هنوز نمي‌دانستم بايد نقش عبدالمالک را بازي کنم. عبدالمالک يک خطبه دارد که دور آتش مي‌خواند و من به همراه چند نفر ديگر اين متن را تست داديم. من يک ربع آن متن را تمرين کردم و بعد از اجرا کاوه سجادي‌حسيني خانم آبيار را صدا کرد تا کار من را ببيند. اين اجرا چندبار و در چند روز تکرار شد تا روز نهايي که من با دو نفر ديگر متن را جلوي عوامل اجرا کردم. من ديگر فهميده بودم که قرار است نقش عبدالمالک را بازي کنم. خانم آبيار به من و امين اعتماد کردند و ما هم تلاش کرديم تمام توان خود را به‌کار ببنديم. نکته مهم اينکه من لحظه‌اي براي ايفاي اين نقش ترديد نکردم. دستمزد عبدالمالک شدن رحيميان: من از دستمزدي که براي ايفاي اين نقش دريافت‌کردم بسيار راضي‌ام. حتي اين مبلغ بيشتر از آن چيزي بود که من فکر مي‌کردم. البته من براي دستمزد کار نکردم و حتي اگر با من قرارداد صفر هم مي‌بستند من باز اين فرصت را از دست نمي‌دادم. درگيري با عبدالمالک رحيميان: من بعد از انتخاب شدن براي ايفاي اين نقش دست به‌کار شدم. هر متن و تصويري که راجع به او بود را خواندم و ديدم اما بزرگ‌ترين مشکلم با عبدالمالک اين بود که او را نمي‌فهميدم و هرچه بيشتر با شخصيت او آشنا مي‌شدم اين درک نکردن در من بيشتر مي‌شد. تفکيک‌هاي شيعه و سني که در کلام و رفتارش بود و تصميم‌هاي جنايتکارانه‌اش را اصلا نمي‌فهميدم. خانم آبيار تأکيد داشت من خيلي زود در صحنه حاضر شوم و به همين دليل من فروردين امسال رفتم چابهار و اينگونه توانستم بيشتر از مردم و محيط درباره نقشم تأثير بگيرم. خانواده شما درباره اين نقشي که بازي کرديد چه نظري داشت؟ رحيميان: اصلا دوست نداشتند من اين نقش را بازي کنم. مادرم خودش رفته‌ بود و فيلم را ديده ‌بود و وقتي با ايشان تلفني حرف زدم گفتند اگر بيايي مشهد مي‌زنمت. يادم مي‌آيد من سر تماشاي فيلم «درباره الي» همراه خانواده‌ام آرزو کردم که در فيلمي بازي کنم که تماشاگر مثل همان فيلم سرجايش ميخکوب شود و گمان مي‌کنم شبي که ماه کامل شد چنين تجربه‌اي باشد. آقاي ميري، شما چطور شد که به اين فيلم پيوستيد؟ ميري: من يک اجرا داشتم در تئاتر «آبي مايل به‌صورتي» به کارگرداني ساناز بيان که در‌ آن نقش يک پيرمرد کرماني را بازي کردم. ماجرا مربوط به بهمن پارسال است و خانم آبيار آنجا من را ديدند. کمي بعدتر دوستي به من زنگ زد و گفت براي مشاوره لهجه در يک فيلم سينمايي که کارگردانش خانم آبيار است آماده باش. بحث اصلي من اين بود که سيستان و بلوچستان در فيلم بد ديده نشود و اگر اينطور باشد من نيستم اما خانم آبيار به من اطمينان دادند که فيلم در حمايت از قوم بلوچ است. البته به غيراز مشاور لهجه، نقش «دايي نورالدين» را هم به من پيشنهاد دادند و خلاصه قرار‌داد بستم. در فيلم سرخپوست هم مشاور لهجه بودم و ايمان اميدواري که گريمور هر دو کار بود خيلي زحمت کشيد براي گريم دايي که پيرمردي با سن بالا بود.من مدت زيادي روي لهجه و متن کار کردم. مثلا بعضي جملات حساسيت‌برانگيز بود در آن منطقه که تغيير کردند و بعد هم متون را با لهجه ضبط کردم و براي بازيگران فرستادم. گروه شما به منابع دست اول‌تري نسبت به آنچه موجود است دسترسي داشت؟ ميري: ما نخستين بار اسم عبدالمالک ريگي را در حادثه تاسوکي شنيديم. من خودم در حادثه تاسوکي تعدادي از رفقايم را از دست دادم. فيلم تاسوکي با جزئيات پخش شده ‌بود و البته الان اين فيلم کامل در اينترنت نيست. من سال‌هاي 84تا 86 که اوج بحران عبدالمالک بود در زاهدان بودم. حتي عبدالمالک در زاهدان مي‌آمد و مي‌چرخيد و در شهر فيلم مي‌گرفت که بگويد قدرت دارد و ما از نزديک شاهد اين ماجراها بوديم. شخصي به نام آقاي اصفهاني هم که در فيلم با ما همکاري داشتند اطلاعات خوبي در اختيار ما مي‌گذاشتند اما به هر حال فيلم دراماتيزه شده ‌است و مي‌خواهد بگويد نبايد کارهاي عبدالمالک را به پاي بلوچ‌ها و طايفه ريگي بنويسيم. البته يک نکته مهم اين است که نام او را نمي‌شود از تاريخ سيستان و بلوچستان حذف کرد چون در اين استان اشرار زيادي بوده‌اند اما همه‌شان به‌اصطلاح با حکومت درگير بودند اما عبدالمالک به مردم عادي هم رحم نکرد، بچه کشت و پيرمرد کشت، از طايفه خودش و از بلوچ‌ها خيلي‌ها را کشت و واقعا مردم از او مي‌ترسيدند. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره