ايرنا/ دومين روزِ جشنواره جهاني فيلم فجر به دم دمهاي شب که نزديک شد، شلوغتر شد. خيليها آمدند در «شبي که ماه کامل شد».
دومين روز از برگزاري سي وهفتمين جشنواره جهاني فيلم فجر با خلوتي نسبي حوالي ظهر آغاز شد و با استقبال مخاطبان از آخرين ساخته نرگس آبيار، وقتي که ساعت نيمه شب جمعه گذشته بود به کار خود پايان داد.
ديروز اما جشنواره هر چند کم، اما بي حاشيه نبود؛ مثلا شايد کسي متوجه نشد که سفير صربستان آمد و گفت که عاشق فيلمهاي ايراني است. از کيارستمي گفت. از هفتهاي يک بار سينما رفتنش گفت. کلي هم قربان صدقه هنر هفتم ايران رفت.
وزيرمختارِ سفارت لهستان هم آمده بود. او به کيارستمي اشاره نکرد اما گفت که اصغر فرهادي را ميشناسد. آثارش را دنبال ميکند. بعد هم نظرش درباره اين سينماگر ايراني را اينگونه توضيح داد: «فرهادي هر چند ايراني است اما در آثارش دغدغههاي جهاني را مطرح ميکند.» به نظرم در حد يک ديپلمات خوب گفت.
وزيرمختار هم البته کم از سفير صربستان نداشت و آنقدر سينماي ايران را پيگيري کرده که آمار همه فيلمها در جشنواره ملي را هم داشت. «سرخ پوست» را بهمن ماه در جشنواره ديده بود. انگار کلي هم کيف کرده بود.
ديروز جشنواره از سفير و وکيل خالي نبود. مهمان مجلسي هم داشت. سفير داشت. بازيگرها هم بيشتر از روز اول از جشنواره استقبال کردند. خلاصه همه صنوف مرتبط و غيرمرتبط با سينما، ديروز جمعشان در چارسو جمع بود.
بخش بازار که فقط فيلمهاي ايراني را نمايش ميدهد مثل ديروز و مثل همه روزهاي جشنواره که تا آخرين روز بخش آغازگر جشنواره است، داغ بود. نمايش «منطقه پرواز ممنوع» که در بازار تمام شد، ظهر شده بود. اينجا ظهر که ميشود تازه همه يواش يواش ميآيند.
ديروز دو رقابت کمي ناملموس هم بازار جشنواره را داغ کرده بود؛ «شبي که ماه کامل شد» با «متري شيش و نيم» که هر دو نمايش داشتند. البته يکي در چارسو آن يکي در فارابي. بالاخره اين دو فيلم همين چند ماه پيش رقابت سختي در جشنواره ملي فجر داشتند. حالا بگذريم که يکي همه جوايز را درو کرد و دست آن يکي خالي ماند. اما رقابت بعدي هم بين ميزان آثار نمايش داده شده ايراني با اروپايي در روز دوم در جريان بود. ديروز 14 فيلم اروپايي از صبح تا شب اکران شد. فيلمهاي ايراني 17 تا بود. حالا هر چند در ميدانهاي ديگر زورمان کمتر به اروپايي ها ميرسد. مثلا برجام. اما اينجا در چارسو و ديروز جمعه 3 تا از اروپاييها جلو زديم.
جمعه، بازارِ «بازار» هم داغ شد. کلي پخش کنندههاي خارجي با هم قرار گذاشتند. بعد بازارِ کنسلي داغ شد. چون چندتايي از اين خارجيها که اتفاقا معروف هم بودند، يکدفعه گفتند نميآييم. کارگاهها هم يکي پس از ديگري برگزار شد. البته يکيشان لغو شد. چون مدرسش کرهاي بود و نيامد. باقي سر وقت برگزار شد. با نظم. انصافاً جشنواره جهاني هر چه نداشته باشد، نظم را دارد.
لوريس چکناواريان موسيقيدان مطرح و خوشروي ايراني هم آمد. البته او هميشه پاي ثابت جشنوارههاي سينمايي است. خب بالاخره پدرش سينمادار بوده. او هم از کودکي در سينما بزرگ شده. حالا اينکه چطور در سينما بزرگ شد و سَر از موسيقي درآورده بماند. اما نظر کارشناسي هم درباره جدايي بخش ملي از بينالملل جشنواره داد؛ موافق جدايي بود و البته گفت که فقط در اين مورد موافق جدايي است.
ساعت 9 شب که شد، بلندترين صف جشنواره هم رويت شد. خيليها ميخواستند «شبي که ماه کامل شد» را ببينند. احتمالاً آنهايي که در جشنواره ملي نديده بودند و فقط تعريفش را شنيدند. ما هم براي بار دوم 137 دقيقه نشستيم پاي کامل شدن ماه، به روايت نرگس آبيار.
آبيار هم بود. البته حالا خودش داور جشنواره است. زياد ميآيد به جشنواره. مصاحبه نميکند اما ميآيد. نويد محمدزاده هم ايضاً. مثل آبيار. هم داور است. هم مصاحبه نميکند. هم زياد ميآيد.
ديروز از رضا کيانيان تا عليرضا شجاعنوري و نگار جواهريان و فاطمه معتمدآريا که همه از مديران جشنواره هستند، آمده بودند. مهتاب کرامتي هم آخر شب آمد. مجيد صالحي هم بود. ما هم که نه بازيگريم و نه مدير، هستيم هميشه. روايت ميکنيم. سوژه پيدا نکنيم، حاضر غايب ميکنيم. مثل اين چند خط آخر.
اما امروز (شنبه) هم جشنواره 6 کارگاه برگزار ميکند. فيلم آقاي دبير را هم نمايش ميدهد. «قصر شيرين». همان که چند روز پيش شايعه شده بود توقيف شده است. «سرخپوست» هم حوالي ظهر يعني ساعت يک، نمايش دارد. همان که وزيرمختارِ سفارت لهستان دوست داشته. خيلي فيلم ديگر هم نمايش داده ميشود.
گزارش از عليرضا مرادي
بازار