پل شریدر: فیلمهای «اصغر فرهادی» سیاسی نیستند
خبرآنلاين/ پل شريدر ميگويد که شناخت سينماگران غربي از سينماي ايران را با عباس کيارستمي آغاز شد و با اصغر فرهادي ادامه پيدا کرد. او همچنين تاکيد کرد که فيلمهاي فرهادي سياسي نيستند. پل شريدر يکي از مهمانان سيوهفتمين جشنواره جهاني فيلم فجر است که اين روزها در ايران به سر ميبرد. او که در سفرش به ايران از اصفهان هم ديدن کرده و از معماري اين شهر ابراز شگفتي کرده بود، صبح امروز (چهارشنبه چهارم ارديبهشت ماه) در سالن شماره يک پرديس سينمايي چارسو مقابل خبرنگاران نشست و به سوالاتشان پاسخ داد. او از کارگردانان و فيلمنامه نويسان مطرح سينماي جهان است که «ميشيما يک زندگي در فصلهاي مختلف» و «آرامش بيگانگان» از جمله نخستين ساخته هاي اوست، او همچنين فيلمنامه فيلم هايي چون «راننده تاکسي» و «آخرين وسوسه مسيح» را به نگارش درآورده است. در آغاز نشست خبري، اين کارگردان آمريکايي درباره مقايسه جشنواره جهاني فجر با ديگر جشنوارههاي بينالمللي گفت: «واقعا چند فستيوال هستند که اين فضا با آنها قابل مقايسه هستند مثلا تورنتو و نيويورک. من خيلي شگفت زده شدم وقتي با ابعاد اين جشنواره روبه رو شدم. فستيوالهاي ديگري تجربه کرده بودم اما تعداد فيلمها و انرژي برگزارکنندگان و مخاطبان اين جشنواره من را شگفت زده کرد.» برداشتها درباره پايان «راننده تاکسي» جالب است شريدر در پاسخ به سوال خبرنگار خبرآنلاين درباره پايان فيلم «راننده تاکسي» و اينکه آيا اين پايان رئاليستي يا طبق نظر عدهاي يک پايان فانتزي است و در ذهن تراويس شخصيت اصلي فيلم ميگذرد گفت: «در زمان ساخت فيلم واقعا ما اين ايده را نداشتيم که در خيال اين آدم آن اتفاق افتاده و بعدا حدود ۱۰ سال بعد وقتي اين نظريه مطرح شد، من با خودم گفتم اوکي است و اتفاقا از آن خوشم آمد و جالب است براي شما بگويم که وضعيت مشابهي درباره آخرين فيلمم که «اولين اصلاح شده» نام دارد اتفاق افتاد. با توجه به اتفاقي که براي «راننده تاکسي» رخ داد من عامدانه براي اين فيلم پايان باز گذاشتم که بيننده پايان آن را تفسير کند.» سوال بعدي که از اين سينماگر پرسيده شد درباره آشنايي او با سينماي ايران و فيلمهاي ايراني و مقايسه آن با آنچه که به عنوان سينماي خاورميانه مطرح است، بود. شريدر در پاسخ به اين سوال با بيان اينکه سينماي ايران واقعا جايگاه ويژهاي دارد گفت: «در طول ده تا پانزده سال کذشته سه نهضت ملي سينماي ايران، روماني و آرژانتين شکل گرفت که همه آنها سرشار از انرژي هستند و امروزه در هر فستيوال معتبري انتظار ميرود که حداقل يک فيلم ايراني وجود داشته باشد و اين اصلا عجيب نيست. براي بيشتر ما در غرب آشنايي با سينماي ايران با کيارستمي شروع شد و با آقاي اصغر فرهادي ادامه پيدا کرد. من يک دوستي دارم که در حال نوشتن کتابي درباره سينماي ايران است و در يکي دو سال گذشته چندين فيلم از سينماي ايران را به من معرفي کرده که ببينم.» خبرنگار ديگري از او درباره ساخت فيلم «آخرين وسوسه مذهبي» که يک فيلم ضدمذهب به نظر ميرسد توسط او و مارتين اسکورسيزي که از مسيحي هاي معتقد هستند پرسيد. اين منتقد و کارگردان مطرح سينماي جهان دراينباره گفت: «نکته جالبي که درباره اين فيلم وجود دارد که نوشته يک ارتدوکس يوناني مسيحي است و خود من پروتستان هستم و خانم مانيک يک کاتوليک هستند. ما سعي کرديم ترکيب اينها را در فيلم قائل شويم.» نويسنده «گاو خشمگين» در ادامه در پاسخ به سوالي درباره تغيير تکنولوژيها و ورود کمپانيهايي مثل نتفليکس در صنعت فيلمسازي گفت: «تقريبا در صد سال گذشته در سينما هر چه آموختيم خيلي در آينده به کارمان نخواهد آمد و همه چيز تغيير کرده و در حال تغيير است. ديگر واقعا نميدانيم تعريف فيلم چيست و چه تايمي دارد و اينکه کجا فيلم را ببينيم و چگونگي پخش و عرضهاش هم براي ما خيلي مشخص نيست. من قبلا فکر ميکردم در يک مقطع گذار به سر ميبريم ولي الان ميبينم که در يک مقطع گذار هميشگي هستيم. اما اين ايده فرهنگ هاليوود که من خودم هم شيفته آن بودم ديگر به شکل سابق وجود ندارد. مثلا الان ديگر بازار هدف کارتونهاي هاليوودي آمريکاييها نيستند، براي چينيها ميسازيم. مثلا فيلم «انتقام جويان» نمايشش در چين با ۲۷ ميليون دلار آغاز شد. يک عامل ديگر در ارتباط با فناوريهاي جديد وجود دارد، قبلا فيلمها به يک کلاس خاصي از فيلمسازان منحصر بودند. بسيار گران بود و يک باشگاه خاصي بود که ديگران را در آن راه نميدادند. الان تکنولوژي اين مرزها را شکسته و هر کسي ميتواند فيلمساز باشد و اين هم خبر خوب هست، هم خبر بد. خبر خوب اينکه هر کسي ميتواند فيلم بسازد و خبر بد اينکه هيچکس ديگر نميتواند ار اين طريق امرار معاش کند.» کيارستمي را سياسي نديدم سوال بعدي از اين منتقد مطرح جهاني درباره شناخت او از سينماي بدنه ايران بود با توجه به اينکه اکثر فيلمسازان شناخته شده ايراني يک وجهه سياسي هم دارند. او در پاسخ به اين سوال گفت: «تا جايي که من ميدانم ما دو نوع سينماي ايراني داريم. يکي براي بازارهاي جهاني و يکي براي عرضه در داخل کشور. من بيشتر فيلمهاي بينالمللي که در چرخه هستند را ديدم اما مثلا آن همه فيلمي که درباره جنگ ايران و عراق ساخته شده، چون صادر نشده را نديدم. اما من کيارستمي را سياسي نديدم. جعفر پناهي هم فکر ميکنم چون از فيلمهايش خوششان نيامد به مشکل خورد. فيلمهاي اصغر فرهادي هم سياسي نيستند. اگرچه در ايران ميشود فيلمهاي سياسي خوبي ساخت ولي اجازه نميدهند و اين نکته جالبي است چون با وجود فناوريهاي جديد که ميشناسيم ممکن است فيلم هايي ساخته شود که ما اصلا در جريان نباشيم و يکي دو سال بعد سر از جشنوارههاي خارجي دربياورد.» شريدر در پاسخ به اين سوال که آيا علاقهمند هستيد در مورد شخصيتهاي سياسي و مذهبي ايران ماننده امام خميني(ره) پژوهش داشته باشيد و فيلمنامه بنويسيد، گفت: «اين نوع سوژهها برايم جالب نيستند چون بايد به شکل رسمي به آنها بپردازيم و اين اصلا ساده نيست. در مسيحيت ما نوعي از سينماي رسمي داريم که خستهکننده ميشود مثل روايتهايي که در مورد حضرت مسيح به شکل رسمي ساخته شده ولي جذابيت ندارند. در مورد امام خميني(ره) هم فکر نميکنم بشود فيلمي به غير از ساختار رسمي ساخت.» او ادامه داد: واقعا درباره اين سوژهها فيلم ساختن بسيار سخت است زيرا بين دو نوع قضاوت شدن به معناي طرفدار بودن و مخالف بودن گير ميکنيد. حقيقت را وقتي ميتوانيد بيان کنيد که از زير بار تاريخ رها شده باشيد. در گذشته سبک سينماي معناگرا يک تکنيک عارفانه سينمايي بود که شايد در تمام جاهطلبيهاي سينماي مذهبي بتوان آن را پيدا کرد در همه جا اين را ديدم اما در ايران نمونهاي از آن نديديم.» کارگردان فيلم «قانون جنگل» در ادامه درباره تاثير تکنولوژيهاي جديد بر فرصت عرضه و اکران نهضتهاي سينمايي ايران و روماني و آرژانتين گفت: «در محله سکونت من در نيويورک که يک منطقه يهودينشين است فستيوال سه هفتهاي نمايش فيلمهاي يهودي را داريم اما يک هفته سينماي ايران را به نمايش گذاشت و بنابراين سينماي ايران راه خود را به درون هاليوود پيدا کرده است.» شريدر در پاسخ به اين که در نتيجه سفر به ايران در ادامه آيا فرصتي براي همانديشي و همکاري با فيلمسازان ايراني و آمريکايي فراهم مي کند، گفت: «در جهان سياست آمريکا جرياني همواره وجود داشته که به دنبال تغيير رژيم در ايران بوده اما هميشه کنترل ميشده است. متاسفانه اکنون در چنين شرايطي هستيم بنابراين امکان طرح فرصت همکاري با آن سوي اقيانوس فراهم نيست.» اين سينماگر جهاني در پاسخ اين که آيا مسير منتقد بودن به سمت فيلمسازي مسيري يک طرفه است، گفت: «من از نقد فيلم به سمت کار مستند و بعد داستاني آمدم به اين دليل که يکسري دغدغه شخصي داشتم که جز با کار داستاني نميتوانستم به آنها بپردازم ولي وقتي از اين پل عبور ميکنيد و از يک منتقد به يک فيلمساز تبديل ميشويد ديگر نميتوانيد برگرديد. ميدانيد فيلمسازان به لطف کساني که قبول ميکنند با آنها کار کنند رشد ميکنند و اصلا نميدانيد که چه زماني لازم است با فلان بازيگر همکاري کنيد و اين فرصت چه زماني پيش ميآيد، بنابراين چطور ميتوانيد کار او را نقد کنيد؟ من همچنان به نوشتن ادامه مي دهم اما نه به شکل نقد بلکه جسته گريخته خواهم نوشت زيرا ممکن است هر آنچه درباره کسي بنويسيد بعدا گريبانگيرتان شود.» سانسور، مسئله بسيار حساسي است شريدر در جواب به سوالي درباره مساله سانسور و اين که چطور رابرت دنيرو درباره رييس جمهوري آمريکا به راحتي صحبت مي کند اما حرف زدن درباره سينماي ايران ممکن است يک سينماگر را با سختي مواجه کند، گفت: «منظورم در سطح دولت با دولت بود که نمي توان مساله همکاري با سينماي ايران را مطرح کرد اما بين هنرمندان مشکلي براي همکاري نيست. مقوله سانسور مساله حساسي است و انواع مختلفي دارد. شما بدترين نوع آن را که نوع رسمي است تجربه ميکنيد اما سانسور ديگري مربوط به بازار است که شما ميگوييد اين فيلم را اگر بسازم کسي نميبيند، پس نميسازم. يا ديگري خودسانسوري است مثلا فيلمي را نمي سازيد زيرا ممکن است همسرتان از ديدنش روي پرده ناراحت شود. آن نوع از سانسور که دردسرساز است اين است که افرادي در يک اتاق تصميماتي مي گيرند که نمي دانيد براي چه است! البته سانسور در دنيا رو به افزايش است و به طور کلي نيروهايي در کشورهاي مختلف سعي در محدود کردن آزادي بيان دارند و اين منحصر به خاورميانه نيست. وقتي کليسا و حکومت ترکيب ميشوند معمولا چنين مشکلي ايجاد مي شود.» شريدر در پاسخ به اينکه آيا شما فکر ميکنيد در سالهاي اخير آکادمي اسکار بيشتر به فيلمهاي مستقل توجه ميکند، گفت: «من احترام زيادي براي اسکار و جايزه اسکار قائل نيستم و به نظرم اين رقابت، شايستهسالاري نيست. درست است که امسال من نامزد بودم ولي واقعا نميدانم اگر جايزه را ميبردم از دست کساني که قبولشان ندارم و جايزهاي که برايش ارزشي قائلي نيستم، چه احساسي داشتم. اسکار نوعي از اولويتبندي کاذب است و در اين سالها کمتر شاهد انتخاب درست بوديم و در اکثر مواقع مردم انتخابهاي اسکار را فراموش ميکنند.» در عصر حاضر خيلي نميتوان به آمريکايي بودن افتخار کرد او ادامه داد: «در مورد سينماي مستقل در بازار سينماي غرب بدين شکل است که هر سال حدود ۱۰، ۱۲ فيلم مستقل در سال عرضه ميشوند يعني هر ماه حدود يک فيلم ولي توجه داشته باشيد اين فيلمها از بين ۱۰ هزار تا ۱۵ هزار فيلمي است که ساخته ميشوند. براي همين جشنوارههاي بسياري ساخته شدهاند تا اين فيلمها کشف شوند ولي بايد بدانيد که اگر انتظار داريد بدون اينکه بودجه تبليغاتي در نظر گرفته باشيد فيلم موفقي بسازيد، احتمال آن بسيار کم است. جمعيت رايدهندگان در حال تغيير است مثلا امسال فيلمي آلماني کانديد دريافت جايزه فيلمبرداري شد اما جايي که ۱۵هزار جمعيت راي دهنده داشته باشد هميشه نازلترينها انتخاب ميشوند.» اين کارگردان مطرح در ادامه در پاسخ به سوالي درباره دولت ترامپ و تحريمهاي جديدي که عليه ايران وضع شده است گفت: «در حال حاضر در دوراني قرار داريم که خيلي نميتوان به آمريکايي بودن افتخار کرد. من در گذشته و حتي در دوران جنگ ويتنام به آمريکايي بودنم افتخار مي کردم اما اکنون نه. دولتي در آمريکا خواهان تغيير رژيم ايران و دستيابي به منافع نفتي شماست و از سويي هم شايد خواهان تغييراتي در شما باشد. اين برنامه ۱۰۰ سال گذشته است که مي خواهد ايران جور ديگري باشد.» او در ادامه درباره تاثير سينماگران در اين وضعيت بيان کرد: «تاثيري که يک هنرمند ميگذارد قابل مقايسه با تاثير بزرگ ماشين پروپاگاندا و حکومتها نيست. ما کاري که از دستمان بربيايد را انجام مي دهيم اما وضعيت سخت و عذاب آور است.» فيلم ضدجنگ به هيچ عنوان نداريم او در پاسخ به اينکه آيا به نظر شما يک فيلم جنگي خوب و منطبق بر واقعيت بايد چه ويژگي هايي داشته باشد تا در مجامع بينالمللي ديده شود، تصريح کرد: «من مطلبي که در مورد فيلمهاي جنگي گفتم مبتني بر حرفهايي است که شنيدم که انواع و اقسام از فيلمهاي جنگي در ايران وجود دارد ولي در مورد فيلم جنگي بحث بسيار خوبي وجود دارد. ما به هيچ عنوان فيلم ضدجنگ به معناي واقعي نداريم چون شما هر فيلمي جنگي که بسازيد به محض اينکه تصويري از آن بگذاريد در واقع جنگ را باشکوه نشان دادهايد. مانند فيلم نجات سرباز رايان که بسيار فيلم خوبي است ولي فيلم جنگي است. ولي من نميدانم که چقدر ما ميتوانيم با ديدن فيلمهاي جنگي از آن تاثير بگيريم.» شريدر در پاسخ به سوالي که هشتگ MeToo که جريان سينماي هاليوود را هم تحتتاثير قرار داده است، گفت: «سوال بسيار بزرگي به عنوان سوال آخر پرسيديد. بايد عرض کنم که اين اتفاقي که افتاده و موجي که ايجاد شده مانند پاندولي است که فعلا دارد مي رود و بعد بازميگردد. فعلا بايد صبور باشيم و بعد قضاوت کنيم ولي مساله سوءاستفاده از بانوان چيزي است که از ابتداي خلقت بشر وجود داشته است. اين هشتگ، اتفاق خوبي است که باعث ميشود تعادل موجود را بهم بزند.» او در پايان بيان کرد: «قبل از اينکه به ايران بيايم در فيس بوکم يک پست گذاشتم و نوشتم که دارم به ايران ميآييم. ميخواستم هر روز مطلبي درباره تجربه حضورم در ايران منتشر کنم، ولي متوجه شدم نظرم هر روز در حال تغيير است بنابراين تصميم گرفتم وقتي باز ميگردم نظراتم را درباره اين سفر بنويسم.»