logo

تفاوت آقای حکایتی با برنده‌ باش در چیست؟

منبع
ايسنا
بروزرسانی
تفاوت آقای حکایتی با برنده‌ باش در چیست؟
ايسنا/ تلويزيون از آن سال‌هايي که مجموعه‌هاي نمايشي چون «کتابخانه‌ي هدهد» و «آقاي حکايتي» را پخش مي‌کرد، فاصله گرفته است و اين روزها اغلب برنامة‌هايش در حوزه کتاب و ترويج کتاب‌خواني، با ساختارهاي ترکيبي، مسابقه و گفت‌وگومحور آن‌طور که بايد و شايد تاثيرگذار نيست. ۱۸ سال پيش سريال «کتابفروشي هدهد» همان‌طور که از نامش پيداست با تم اصلي کتاب و کتاب‌خواني به کارگرداني مرضيه برومند پخش شد و موفق هم بود. در اين سريال علاوه بر اينکه به مفاهيم کتاب‌خواني پرداخته شد، رويه ظاهري جذاب و مفرحي هم ديديم. پيام اصلي سريال اين بود: «به کتاب به عنوان کالايي که مختص آدم‌هاي خاص، تحصيل‌کرده و روشنفکر است، نگاه نکنيم. کتاب مي‌تواند در زندگي آدم‌هاي عادي هم نقش تعيين کننده‌اي داشته باشد.» «زير گنبد کبود» يا «آقاي حکايتي» ديگر مجموعه تلويزيوني موفق تلويزيون در حوزه کتاب، مخصوص کودکان بود که در دهه‌هاي ۶۰ و ۷۰ از تلويزيون پخش مي‌شد و در نوع خود کم‌نظير و تأثيرگذار بود. در اين برنامه بهرام شاه‌محمدلو در نقش آقاي حکايتي به ايفاي نقش مي‌پرداخت. سري اول با نويسندگي ايرج طهماسب در سال ۱۳۶۶ کليد خورد. در سال ۱۳۶۸ و ۱۳۷۴ نيز نويسندگي مجموعه ۱۳ و ۱۴ قسمتي «زير گنبد کبود» برعهده راضيه برومند بود. اين برنامه در فضاي يک فروشگاه با نام فروشگاه قصه (در سري بعدي بازار قصه) اجرا مي‌شد. در اين برنامه با يک قصه، موضوعي بيان مي‌شد و وظيفه بعدي بر عهده بازيگران بود که به نحوي موضوع را گسترش بدهند و مسئله‌اي که در داستان ايجاد شده بود را با کمک آقاي حکايتي حل کنند. در اين ميان، آقاي حکايتي که شالي بر گردن و کتاب قصه‌اي بزرگ در دست داشت، به شيوه کاملاً غيرمستقيم و بدون آنکه پندي دهد، تلاش مي‌کرد تا آن پيام مورد نظر را به مخاطب کودک برنامه منتقل کند. در اين لحظات بود که بازيگران با هم توافق مي‌کردند که آقاي حکايتي قصه‌اي را برايشان تعريف کند و بعد با يک ريتم تند دکور صحنه متناسب با داستان تغيير مي‌کرد. اما به نظرمي‌رسد از آن سال‌هايي که مجموعه‌هايي چون «کتابخانه‌ي هدهد» و «آقاي حکايتي» روي آنتن مي‌رفتند، ديگر نشاني نيست و اگرچه هر از گاهي برنامه‌هايي نسبتاً موفق همانند «کتاب باز» با ساختاري به مراتب ساده‌تر روي آنتن مي‌روند، اما مانند اغلب موضوعات و ساختارهاي تلويزيوني، برنامه‌هاي کتاب و کتاب‌خواني هم تأثيرگذاري خود را نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ تلويزيون از دست داده‌اند. علت موفقيت «کتابفروشي هدهد» چه بود؟ خبرنگار ايسنا با مريم فيروزي، تهيه‌کننده برنامه‌هايي چون «چرخ»، «صفر تا صد»، «طلوع»، «ارديبهشت» درباره عملکرد تلويزيون در ساخت برنامه‌هايي با موضوع کتاب و ترويج فرهنگ کتاب‌خواني گفت‌وگو کرده است که او هم در اين ارتباط به مجموعه‌اي نظير «کتابفروشي هدهد» اشاره کرد و گفت: در ارتباط با فرهنگ کتاب خواندن از وقتي که برنامه‌هاي تلويزيون را يادم مي‌آيد برنامه‌هاي موفقي داشتيم؛ مثل سريال‌هاي خانم برومند و «آقاي حکايتي» و برنامه‌هاي مختلفي که در بخش‌هاي کودک ساخته شدند. مجموعه‌ي «کتابفروشي هدهد» سريال موفقي در حوزه کتاب و ترويج کتابخواني بود که در دهه هشتاد به روي آنتن رفت. علت موفقيت اين مجموعه اين بود که آدم‌هايي که کار را ساختند که همگي اهل مطالعه بودند از طرفي ما با يک فضاي جديد در اين مجموعه روبه‌رو بوديم؛ از تزئين اتوبوس به عنوان کتاب فروشي گرفته تا بازي آقاي اميرحسين صديق که خيلي به‌يادماندني و مطمئناً مؤثر بود. در حال حاضر نيز تلويزيون تلاش‌هايي داشته است و برنامه‌هايي مثل «کتاب باز» و «صد برگ» را به روي آنتن برده است. اين تهيه‌کننده سپس با اشاره به مسابقاتي که به منظور ارتقاي فرهنگ مطالعه در تلويزيون تدارک ديده شده است، درباره‌ي تأثير مسابقاتي از جنس «برنده باش» که به همين منظور تدارک ديده شده بود، اظهار کرد: برنامه‌هايي مثل مسابقه ممکن است که براي مراجعه به کتاب و اينترنت براي به دست آوردن يکسري جواب‌ها مشوق باشد اما به عقيده من نمي‌تواند به مطالعه عمق دهد و اين تفاوت را دارد که شما به شکل مقطعي براي به دست آوردن پاسخ يک نياز اين کار را انجام مي‌دهيد و نه به خاطر علاقه و تصميم نهادينه. در تلويزيون مهارتِ دانستن را تقويت نمي‌کنيم وي با اشاره به مسابقاتي که به منظور ترويج کتابخواني در تلويزيون ساخته مي‌شود، گفت: به هر حال ما در هر تشويقي که انجام مي‌دهيم بايد اهرم‌هاي مناسب آن تشويق را هم داشته باشيم. در مسابقه‌ها هم جوايز، اهرم هستند. اين اشکالي ندارد. اما اشکال آنجا پيش مي‌آيد که ما حتي در برنامه‌هاي کارآفريني‌مان که مي‌خواهيم خلاقيت و کارآفريني و تلاش کردن را ياد بدهيم به جاي اينکه خود دانستن را تقويت کنيم، بيشتر به اهرم پولدار شدن و ثروت بها مي‌دهيم تا خود کار کردن و مولد بودن. به طور کلي هر برنامه‌اي عملکرد خودش را دارد شما از مسابقه استعداديابي نمي‌توانيد توقع تأثيرات عميق داشته باشي و اينها همه بيشتر جنبه سرگرمي دارند تا آموزشي. تهيه‌کننده «چرخ» سپس يادآور شد: خواندن اگر از بچگي عادت نشود و سپس ما بخواهيم در بزرگسالي با برنامه ساختن کتاب خواني را عمق دهيم، کار دشواري است و مسلماً از طريق مسابقه نمي‌توان چنين توقعي داشت. وي در همين زمينه مطرح کرد: يادمان باشد که راديو، تلويزيون و سينما از ادبيات مي آيند؛ يعني اول شما بايد ادبيات غني داشته باشيد تا بعد بتوانيد آنها را در تصوير پياده کنيد. زماني که نگاه مي‌کنيد مي‌بينيد که انتشارات ما به ويژه در حوزه کودکان و نوجوانان اصلاً غني نيست؛ در حالي که فيلم‌هاي خوب دنيا همه اقتباسي هستند و از رمان‌ها و کتاب‌هاي مختلف ساخته مي‌شوند. او با بيان اينکه هر چه برنامه‌هاي تلويزيون تخصصي‌تر باشند، تأثيرگذارتر خواهند بود، اظهار کرد: ما افرادي داريم که در حوزه‌هاي خودشان متخصص هستند و بهتر است در برنامه‌سازي به سراغ افراد متخصص برويم؛ به عنوان مثال آقاي بيرنگ و خدابيامرز رسام از سازندگان خوب سريال بودند. يک عده افراد خوش‌نام ديگر هم هستند که بايد به سراغ آنها برويم يا اگر خانم برومند در حوزه کودک خوب کار مي‌کند، در حوزه کتاب‌خواني خوب کار مي‌کند به سراغ آنها برويم و از آنها استفاده کنيم. به طور کلي اگر تفاوت‌هاي فردي هنرمندان را بشناسيم و به سراغشان برويم بهتر خواهد بود. فيروزي در بخش ديگري از گفت‌وگوي خود با ايسنا با بيان اينکه که يک مدير که استراتژي مديريت مي‌داند، بهترين تصميم استفاده درست از منابع ما انساني‌اش را خواهد داشت، گفت: بزرگترين ثروت يک سازمان، منابع انساني‌اش است؛ وقتي اين منابع شناخته شود آن وقت است که برنده شده‌ايم. معرفي کتاب در تلويزيون سيستماتيک نيست اين تهيه‌کننده در ارتباط با ساز و کار اسپانسرها در برنامه‌هاي تلويزيوني و تأثير مخرب آنها در خروجي يک اثر تلويزيوني، اظهار کرد: اولاً ما رسانه بي‌طرف در دنيا نداريم و نمي‌توانيم بگوييم که يک رسانه به جهت مالي روي پاي خودش است و نياز به کمک ندارد، اما بايد گفت چرا رسانه‌هاي ديگر اين وابستگي‌هاي‌شان نشان داده نمي‌شود؟ اين مساله به دليل آن چيزي است که به مخاطبان نشان مي‌دهند و اجازه نمي‌دهند که اسپانسر تصميم‌گيرنده باشد. ما شايد ناچار به گرفتن اسپانسر براي ساخت برنامه‌هاي تلويزيوني باشيم، اما نکته‌اي که وجود دارد اين است که دخالت آن اسپانسر را بايد متخصص رسانه يعني تهيه‌کننده و مدير رسانه مشخص کند و نه اسپانسر. يعني بايد بپذيرد. حتي اگر تبليغ مي‌خواهد روش تبليغ مؤثر را مشخص کنيم که چه چيزي است. خيلي بي‌سليقگي است که شما يک فيلم سينمايي را مي‌بيني با اشاره مستقيم به آن خدمتي که مي‌دهد به شکل گل درشت اسپانسرها را معرفي مي‌کند. اما نکته‌اي که وجود دارد اين است که در تمام دنيا اين اتفاق مي‌افتد. مگر سينماي صهيونيستي طرفدارِ هولوکاست، ساليان سال نيست که جايزه اسکار، بفتا، گلدن گلوب و حتي جايزه نوبل را مي‌گيرد؟ يک نگاه بياندازيد مي‌بينيد برندگان جوايز نوبل چه کساني هستند. اسپانسر تأثير خودش را بر روي انتخابات مي‌گذارد، ولي چند درصد از مردم متوجه مي‌شوند که اين انتخابات با چه سمت و سويي انجام مي‌گيرد؟ به دليل اينکه کارشان را هنرمندانه انجام مي‌دهند. اما متأسفانه اسپانسرهاي ما کار را به ما واگذار نمي‌کنند و مي‌خواهند خودشان ورود کنند که ما به عنوان رسانه نبايد بپذيريم. مريم فيروزي که پيش از اين برنامه‌هايي همچون «ارديبهشت» و «طلوع» را در تلويزيون داشته است، در پاسخ به اينکه تاکنون به چه ميزان به نقش کتاب و ترويج فرهنگ کتاب‌خواني در برنامه‌هاي تلويزيوني پرداخته است؟ توضيح داد: ما در برنامه‌هايي که داشته‌ايم پيش از اين به طور مشخص در آيتم‌هايي به معرفي کتاب مي‌پرداختيم اما باز هم سيستماتيک نبود و ما به خاطر علاقه شخصي مان اين آيتم‌ها را مي‌گذاشتيم و اين فرق مي‌کند با برنامه‌اي که ما مشخصاً براي کتاب‌خواني طراحي کنيم. طرح‌هاي ناتمام برنامه‌هاي کتاب‌خواني او با اشاره به طرح‌هايي که قرار بوده است در تلويزيون در زمينه فرهنگ کتابخواني ارائه دهد و بسازد، اما بي‌نتيجه مانده است، اظهار کرد: ما براي امسال دهه فجر قرار بود برنامه کتابخواني داشته باشيم. به عنوان راه‌حلي که يک آدم محبوب و خوش صدا بيايد و در برنامه‌ي ما کتاب بخواند. همچنين يک کار پرفورمنس طراحي کرديم که در آن بخش‌هايي از يک کتاب را به صورت اجراهاي صحنه‌اي و مثل تله‌تئاتر بخوانند که روشي‌جوان پسندانه است و گران هم نيست. يا مثلاً مي‌خواستيم دورخواني بخش‌هايي از کتاب‌هايي که دوست داشتيم را ارائه دهيم اما اين اتفاق نيفتاد. هدف ما ترويج کتاب‌هاي تاريخ معاصر بود. فکر کردم چنين فضايي هم ارزان است و هم فرم جديدي از برنامه‌سازي است که نياز به اسپانسر هم ندارد. همچنين برنامه ديگري را طراحي کرده بوديم که نقاشي روي شيشه بود، اينکه شما صداي گوينده را مي‌شنويد و نقاشي را روي شيشه در حال طراحي بينيد. اين طراحي مربوط به داستان‌هاي کتاب است و با حلقه اتصال ما هر دفعه مخاطب از طريق تصوير، صدا و هنر نقاشي به روايت‌هاي داستان مي‌رسد که متأسفانه اين اتفاق هم نيفتاد. مريم فيرزوي که اين روزها برنامه «نسل امروز» را در شبکه پنج سيما روي آنتن دارد، در پايان درباره موضوع اين برنامه به ايسنا گفت: موضوع اين برنامه براي نسل جوان است. بر اين اساس يک آدم از نسل جوان و فردي از يک نسل قديمي‌تر، در کنار هم مسائل مختلف را مطرح مي‌کنند. اين برنامه با حضور کارشناسان مسائل را از زبان نسل‌هاي امروزي مطرح مي‌کند، صرفاً طرح موضوع است و چالشي در آن وجود ندارد. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد