پیام دهکردی بازیگر سریال «گاندو»: تاریخ ایران زخمخورده خائنان است
صبح نو/ سريال تلويزيوني «گاندو» به کارگرداني آقاي جواد افشار اين شبها روي آنتن شبکه سه سيما رفته و توانسته مخاطبان زيادي را با خود همراه کند. «گاندو» مجموعهاي در ژانر جاسوسي و امنيتي است که در آن، به اتفاقها و پروندههاي واقعي اشاره ميشود. بازيگر اصلي اين مجموعه آقاي پيام دهکردي، از بازيگران شناختهشده سينما، تئاتر و تلويزيون است. با دهکردي درباره نقش خاصش در گاندو گفتوگويي کردهايم که درادامه ميخوانيد. نقش شما در «گاندو» متفاوت از ديگر نقشهايتان در سينما و تلويزيون است. با تيم سازنده اين سريال چطور براي بازي در آن بهنتيجه رسيديد؟ شايد گاهي اين اتفاق رخ ندهد؛ اما معمولا اينطور هستم که از نقشهاي سخت استقبال ميکنم. نقشهايي که حس کنم درونش دشواري وجود دارد که ميتوانم کشفش کنم، برايم جذاب است. اين خطرکردن را دوست دارم. طبيعتا سراغ نقشهايي رفتهام که مثلا لهجه، فيزيک يا چالش خاصي داشته است. وقتي بازي در نقش اصلي «گاندو» به من پيشنهاد شد، با آقاي افشار دربارهاش صحبت کرديم و ايشان از زواياي اين شخصيت گفت؛ مثلا قرار شد اين شخصيت فارسي را با لهجه انگليسي صحبت کند. رسيدن به اين نقش دشواريهاي زيادي داشت، درست است؟ واقعا دشواريهاي زيادي داشت. چندين جلسه براي رسيدن به جزئيات آن بحث کرديم. چالش بزرگي بود؛ چون بههيچوجه دوست نداشتم شبيه کليشههاي مرسوم شوم. ميخواستم اگر کسي بازيام را ببيند، بگويد اين همان اصل جنس است. اين فرايند پيچيدهاي بود. شخصيتي که بازي کردم، الان زنده است و تأثير درخورتوجهي بر تاريخ ما گذاشته است. ازاينرو، اصرار داشتم تاحدممکن به آن شخصيت نزديک شوم. يکي از مصداقهاي اين چالش را ميگوييد؟ براي مثال، آقاي افشار تأکيد ردند چاق شوم. براي رسيدن به اين موضوع، حدود 25 کيلو وزن اضافه کردم. سپس، براي رسيدن به لهجه مناسب چند ماه با معلم زبان وقت گذراندم. نهايتا اين شخصيت را از صفر تا صد طراحي کردم. البته، همزمان با آقاي افشار جلساتي هم براي رسيدن به مختصات اين فرد برگزار ميکرديم. درضمن، پيشنهاد ميشد فيلمهايي از جيسون رضاييان تماشا کنم. ديتاي قابلاستفادهاي دراختيار داشتيد؟ بله، وجود داشت؛ ولي من نديدم. عمداً خواستيد نگاهتان به او بکر باشد؟ بله، همينطور است. ترجيح دادم اين شخصيت را خودم پيدا کنم. عادت دارم در چنين مواقعي فيلمها را بعد از بازي آن شخصيت ببينم. اين بکربودن درباره فردي که مابهازاي واقعي دارد، باعث دورشدن از واقعيت نميشود؟ خيلي وقتها شخصيتهايي که مستندند، جذابيت نمايشي خاصي ندارند. شايد کنشهاي جذابي داشته باشند؛ اما بهخوديخود در قامت فرد جذابي نيستند. پس، بايد آنها را دراماتيزه کرد تا جذاب شوند. اگر قرار باشد عين فرد را بازي کنيم، بايد نابازيگري را انتخاب کنيم که شباهت ظاهري به او دارد. بعدا از دوستاني شنيدم که شباهتم به جيسون رضاييان خوب از کار درآمده است. جيسون رضاييان بهدلايل مختلف در تاريخ امنيتي جمهوري اسلامي اهميت زيادي دارد. نگران بازي در اين شخصيت سخت نبوديد؟ بسيار شخصيت سختي است؛ اما سعي کردم براي وطنم اين نقش را به بهترين شکل ايفا کنم. اين نقش را بديندليل بازي نکردم که جيسون رضاييان بود، بلکه بهدليل کنش او بازي کردم. حس کردم بايد اين نقش را به عاليترين شکل ايفا کنم. کنشي که گفتيد، شما را براي بازي در اين نقش آنهم براي مردم کشورتان قانع کرد، چه بود؟ واقعيت اين است در طول ساليان درازي که بر اين سرزمين گذشته، اين کشور همواره از رفتار خائنانه زخم خورده است؛ چه خيانت داخلي چه خارجي. هميشه اين سوال را ميکنم: کدام شهروند دوتابعيتي ايراني-آمريکايي است که به اتهام جاسوسي در کشور دستگير شود و آمريکاييها حاضر شوند براي آزادياش يکميليارد و 700ميليون دلار هزينه کنند؟ بهنظرم همين بزرگترين سند جاسوسي جيسون رضاييان است. آيا اين اتفاق براي همه بازداشتيهاي دوتابعيتي ميافتد؟ براي کدام شهروند دوتابعيتي وزير خارجه امريکا سخنراني ميکند؟ کدام دوتابعيتي را رييسجمهوري آمريکا به ضيافت دعوت ميکند؟ اينها ادلههاي سادهاي است که ميتوان بيان کرد. امثال جيسون رضاييان و خاوريها، خائناند که به اشکال مختلف به اين سرزمين خيانت کردهاند. خيانت اينها به بهداشت، معيشت و آسايش مردم ايران بوده است. اينها کتمانکردني نيست. فرقي ندارد، جيسون رضاييان همانقدر خائن است که خاوري خائن است. شايد خاوري بهتصور جاهلانهاش سهم خودش از سفره انقلاب را برده است؛ اما تأثير ضداجتماعي کار او در کشور کتمانناپذير است و کارکردش اين است که شايد عدهاي در داخل بگويند، خاوري برده، چرا من نبرم؟ ميخواهم بگويم کنش اينها چيز کمي نبوده است. ميخواهم اين سوال را از جايگاه کارشناسي شما مطرح کنم. چرا گرايش به ساخت سريالهاي امنيتي در ايران تا اين حد کم است؟ دليلش ترس ماست. قديميها بيراه نگفتهاند که ترس برادر مرگ است. اگر قائل به اين هستيم که بهعنوان مسوول، برنامهساز و هنرمند سالم و پاکدستيم، از ساخت سريال در اين موضوعات نبايد هراسي داشته باشيم. اين سريالها بايد از زواياي مختلف ساخته شود. اگر از من بپرسند چرا امروز شرايط فرهنگي ما به قهقرا رسيده، وضعيت ناهنجاريهاي اجتماعي، حجاب و... را ببينيد، ميگويم اينها محصول نبود راستي و صداقت در ساختار سيستم فرهنگي کشور ماست. وقتي سيستم فرهنگي پر از ترس و ريا باشد، قطعا تأثير منفي ميگذارد. با اين اوصاف، بايد اين سريالها بيشتر ساخته شود. بهتر است اين حرفها را خودمان بگوييم، قبل از اينکه ديگران بگويند. در خانوادهاي به اسم ايران زندگي ميکنيم و بايد بپذيريم در حوزه مديريت فرهنگي کشور اشتباه کردهايم. وقتي اين را پذيرفتيم، سپس مصاديق را مشخص و دربارهاش فيلم و سريال بسازيم. از درک اين واقعيات تلخ به دريچهاي پراميد خواهيم رسيد. اسم اين کار سياهنمايي نيست؛ بلکه واقعنگري است. وقتي واقعيتها را بگوييم، قطعا مردم متوجه انتخاب درست خواهند شد. سالهاست دچار خودفريبي شدهايم و مدام ميگوييم ما بهترين فرهنگ را داريم. درصورتيکه اگر اينطور بود، الان جيسون رضاييان و خاوريها را نداشتيم. کدام شهروند دوتابعيتي ايراني-آمريکايي است که به اتهام جاسوسي در کشور دستگير شود و آمريکاييها حاضر شوند براي آزادياش يکميليارد و 700ميليون دلار هزينه کنند؟ بهنظرم همين بزرگترين سند جاسوسي جيسون رضاييان است. آيا اين اتفاق براي همه بازداشتيهاي دوتابعيتي ميافتد؟ براي کدام شهروند دوتابعيتي وزير خارجه امريکا سخنراني ميکند؟ کدام دوتابعيتي را رييسجمهوري آمريکا به ضيافت دعوت ميکند؟ اينها ادلههاي سادهاي است که ميتوان بيان کرد.