جلال مقامی: یادشان رفته من دوبلور بودم
ايسنا/ جلال مقامي که به گفتهي خودش حدود پنج سال ميشود از دنياي دوبله دور است، با يادآوري آثار مطرحي که دوبله کرده است، ميگويد: مردم در خيابانها و کوچه و پسکوچهها بيشتر راجع به «ديدنيها» با من صحبت ميکنند تا آثار دوبله و يادشان رفته که من دوبلور بودم؛ در حالي که من دلم براي فيلمهايي که دوبله کردهام تنگ شده است. اين دوبلور و گوينده باسابقه که اين روزها در منزل به سر ميبرد، اظهار کرد: من حدود ۴ ـ ۵ سالي است که کار نميکنم. مقامي در پاسخ به اين پرسش که آيا دوست دارد به کار خود ادامه دهد؟ اظهار کرد: برخي اوقات براي دورهمي به واحد دوبلاژ دعوت ميشوم اما رفت و آمد برايم مشکل است. براي اينکه تا جام جم بروم، بايد مسير طولاني را طي کنم. او سپس به خنده ميگويد، من اروپا بروم راحتتر ميروم. دوستان و همچنين آقاي نقيئي (مدير امور دوبلاژ سيما) به من لطف دارند؛ حتي چندين بار پيشنهاد کار به من دادند، اما کار کردن براي من ديگر مشکل است. مقامي دربارهي وضعيت دوبله اظهار کرد: اگر بخواهم انتقاد کنم دلخوري پيش ميآيد ايرادهاي اساسي ميبينم و يادآوري ميکنم که به نفع خودشان است. بارها در جمع واحد دوبلاژ اين مشکلات را گفتهام. من که نميخواهم دوبله کنم و حسادتي هم ندارم. نه ميخواهم برگردم و نه ميخواهم فيلم دوبله کنم؛ البته جوانان هم تقصيري ندارند؛ چرا که آثار خوبي وجود ندارد که ماهيت دوبه را نشان بدهد. اغلب، فيلمها کرهاي، ژاپني و هنگکنگي است که بالا و پايين ميپرند و همديگر را ميکشند. با وجود اينکه بارها از من خواستهاند که براي کار، به واحد دوبلاژ بروم اما به دليل مشکلات و بيمارياي که داشتم، ترجيح دادم کار نکنم. اين دوبلور باسابقه که در سريال «پوآرو» در نقش هستينگز دستيار پوآرو و در سريال «شرلوک هولمز» (دوبله اول) در نقش دکتر واتسون صداپيشگي کرده است، در پاسخ به اينکه آيا در دوران کارياش فيلمهاي کرهاي هم دوبله کرده است؟ اظهار کرد: من اصلا کار کرهاي دوبله نکردهام. اوايل انقلاب حدودا سال ۶۰ بود که فيلمي به نام «زندگي» به کارگرداني آکيرا کوروساوا، کارگردان بزرگ ژاپني را دوبله کردم. فيلمي سياه و سفيد بود. مترجم ژاپني که نداشتيم. اين فيلم زيرنويس داشت و مترجم ما آقاي شايگان آن را از زيرنويس ترجمه کرده بود ولي ديالوگها اصلا به فيلم نميخورد و من مانده بودم که با ديالوگها چه کنم. ۱۰ روز فقط تلاش کردم ديالوگها را به کيفيت مطلوب برسانم. يک فيلم بسيار قوي بود. روحش شاد آقاي مقبلي هم رل اصلي را بر عهده داشت. فيلمي که جدي بود و ديالوگهاي جدي و اساسي داشت. اما اين فيلمهاي کرهاي دوبله کردن ندارد. جوانهاي عزيز هم زحمت ميکشند اما خب آن چيزي که بايد را ندارد. مقامي درباره کيفيت دوبله، اظهار کرد: من يکسري کارهاي خوب را ميبينم و دنبال ميکنم که کارگردانان آن جوان هستند و کارهاي اساسي دارند. اما بقيه فيلمها همه غم و قصه است. به اندازه کافي مشکل داريم اما متاسفانه تقريبا همه فيلمها نزديک به هم و داراي فضاي غمگين هستند. او که صدا و چهرهاش هنوز که هنوز است، يادآور برنامه خاطرهانگيز «ديدنيها» است، دربارهي خاطرات اين برنامه گفت: زماني که اين برنامه را پيشنهاد دادند، ابتدا مخالفت کردم و خوشم نيامد اما بعد وقتي که تعريف کردند که سيناپس آن چيست فکر کردم در آن شرايط و بحبوحه جنگ بد نيست کار کنم. مردم هم شديد استقبال کردند و اين هم براي ما ماندگار شد. اين پيشکسوت دوبله در پايان از فيلمهاي مطرحي که دوبله کرده است ياد کرد و درباره آنها گفت: من فيلم «دکتر ژيواگو» را خيلي دوست داشتم و به جاي عمر شريف صحبت کردم. يکي از فيلمهايي که دوست داشتم همين فيلم بود. «جنايت و مکافات» داستايوفسکي و بسياري ديگر هم همينطور. به قول يک بانوي فرهيخته که گفت بزرگترين ادبيات جهان را اولين با ما با صداي شما و همنسلان شما شنيديم. اغلب کارهايي که ما دوبله کرديم از جمله «بينوايان» آثار تاپ جهان بودند. هر چه بگويم کم گفتم؛ «برادران کارامازوف»، «دور از اجتماع خشمگين» و بسياري از آثار نويسندگان بزرگ جهان؛ مگر ميشود جاي آنها بد حرف زد؟! به هر حال هر چيزي دورهاي داشت و تمام شد. الان در دنيا هم فيلمها همه آهني شدهاند. آن موقع نه ماهواره بود نه اينترنت؛ براي مثال وقتي فيلم «شکوه علفزار» اکران ميشد، چه استقبالي در سينماها ميشد و هيجان زده مي شدم از اينکه اين ميزان استقبال شده است. پرده کنار ميرفت و تماشاگران به وجد ميآمدند. اما الان سينما به خانهها آمده و مردم در حال شام خوردن فيلم ميبيند و هيچ چيزي جدي نيست.