گلایه کارگردان فیلم «جانان» از پولهای کلان افراد مشکوک در سینما
تسنيم/ عضو شوراي عالي تهيهکنندگان با اشاره به اينکه افراد مشکوک دستمزدهاي کلان به بازيگران سينماي بخش خصوصي پرداخت ميکنند، گفت: در اين حالت بخش خصوصي دچار لکنت وضعف ميشود زيرا بازيگري که دستمزد بسيار بالايي ميگيرد، ديگر حاضر نيست با هر دستمزدي کار کند. با توجه به مطالبي که اخيرا وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در گفتوگو با يکي از رسانهها درباره مساله پولشويي و سرمايههاي مشکوک سينما گفته است، برخي از روزنامهها و سايتها در اين باره با تهيهکنندگان صحبت کردند و نظر آنان را درباره وظيفه اصناف نسبت به حل مساله پولشويي خواستار شدند. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفته است «اصناف بايد در پالايش وضعيت سرمايههاي خصوصي سينما فعال باشند؛ ارشاد در زمينه سرمايههاي مشکوک به عنوان نقطه اتصال اصناف و نهادهاي قضايي خواهد بود و بر اين مسائل نظارت ميکند.» طبيعتا جامعه صنفي تهيهکنندگان و در راس آن شوراي عالي تهيهکنندگان صنف مورد نظري هستند که يک طرف اين نقطه اتصال هستند و بايد درباره اين مساله مهم نظرات خود را بيان کنند. در ادامه گفتوگوي ما باکامران قدکچيان عضو شوراي عالي تهيهکنندگان و از کارگردانان سينماي ايران ميخوانيم که در حال حاضر فيلم «جانان» را بر پرده سينما دارد. آقاي قدکچيان درباره مطلبي که وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفته است که بايد اصناف فعال باشند؛ فعاليت فعلي شما و همکارانتان در اين حوزه چگونه است؟ در ابتدا بايد بگويم که من اسم پولهاي کثيف را هيچ وقت به کار نميبرم، بلکه از پولهايي صحبت ميکنم که خارج از بضاعت استاندارد سينما و بخش خصوصي وارد سينما شده است؛ اين مساله مورد تشکيک ما است. توضيح اين است که بخش خصوصي يک بضاعتي براي توليد دارد، وقتي عدهاي خارج از عرف ميآيند و پولهايي را پرداخت ميکنند، سينماي بخش خصوصي را دچار ضعف ميکنند؛ يعني شرکتها و افرادي وارد بخش سينما شدهاند که فارغ از بحث، صلاحيت شغلشان اصلا سينما نيست؛ آنان پولها را به سينما تزريق ميکنند و بعد دستمزدهاي هنگفت به عوامل ميدهند که وقتي ميخواهيم از آن عوامل در بخش خصوصي استفاده کنيم، ديگر بضاعت سينما نميرسد که بتواند با آن هزينه بالا توليد کند؛ در اين حالت بخش خصوصي به لکنت ميافتد و هضم ميشود و اين بخشها و افراد مشکوک که نميدانم چرا پولهايشان را دارند صرف سينما ميکنند، صاحبان سينما ميشوند. مشکل ما اينجا است؛ شايد حتي اين پولها از طريق سالم هم ميآيند، اما چون غير استاندارد است ما با آن مشکل داريم؛ البته در شواري عالي تهيهکنندگان درباره آن صحبت ميکنيم و جلسات متعددي با تهيهکنندگان و مسئولين سينمايي داشتيم و انشاءلله راهکارش را پيدا خواهيم کرد. زماني که بازيگري که خودمان مشهورش کردهايم در شبکه نمايش خانگي پولدار شد ديگر حاضر نيست با هر دستمزدي بازي کند بنابراين بايد بگويم که اصناف فعالند، اما وزير ما را حمايت نميکند؛ ايشان بايد از رفتار اصناف حمايت کند تا بتوان کاري کرد و اتفاقي رخ بدهد؛ مثلا ما با سازمان سينمايي وارد مذاکره شديم و درباره دستمزدهاي بالاي بازيگران گفتوگو کرديم؛ اما متاسفانه با ما همکاري نکردند و نتيجه مطلوب حاصل نشد؛ براي همين در برخي از موارد که نقطه اتصال ما مديران دولتياند دچار مشکليم، وگرنه تمام اين موارد اصلاح شدني است؛ اگر وزير ارشاد را نقطه اتصال بدانيم، بايد به کار کل اصناف نظارت داشته باشند؛ اين نقطه اتصال بايد آنجا ايجاد شود که زماني که تهيهکننده به ارشاد ميرود و تقاضاي پروانه ساخت ميدهد، از او ميپرسند مالکيت اين کار به عهده کيست؛ درواقع يکي از نقطههاي اتصال بايد در نظام پروانه ساخت باشد. متولي اصلي حل اين مساله کيست؟ وزارت فرهنگ و ارشاد يا نهادهاي قضايي؟ اين يک زنجير است؛ توليد، پخش و شوراي عالي؛ اين سه بخش بايد با هم سازماندهي بشوند تا يک مسير را طي کنند؛ الان سينمادارهاي ما به عنوان بخشي که به حوزه پخش و اکران ارتباط مستقم دارند، خودسرانه عمل ميکنند و اصلا کاري ندارند که چه اتفاقي براي بخش خصوصي رخ ميدهد، فقط مهم اين است که فيلمي را بگذارند و بفروشد و کسب درآمد بکنند. ما بايد اين زنجيره را به هم متصل بکنيم تا يک رفتار مناسب صنفي داشته باشيم؛ الان هم داريم براي ايجاد اين سازماندهي تلاشمان را ميکنيم اما فشارهايي از اطراف وجود دارد که نميخواهند اين اتفاق بيافتد؛ اگر از طرف مديران و دولت حمايت بشويم سريعتر خواهيم توانست اين زنجيره را به يکديگر متصل کنيم؛ در واقع فقط وزارت فرهنگ نبايد نقطه اتصال ما با نهادهاي قضايي باشد، بلکه در اين ميان بدنه سينماي کشور نيز به عنوان وصلکننده نقش مهمي دارد. من سوالم اين است که بازيگر را چه کسي معرفي ميکند؟ بازيگر را تهيهکننده به سينما معرفي ميکند؛ او مشهور ميشود و زماني که ميخواهيم از او استفاده کنيم، به دليل اينکه وارد شبکه نمايش خانگي شده و دستمزد بسيار بالايي را گرفته است، ديگر حاضر نيست با هر دستمزدي کار کند و ديگر نميتوانيم طرفش برويم؛ در حقيقت ما او را مشهور کرديم و داديم دست آدمهاي غيرسينمايي تا از او بهرهبرداري کنند؛ بهطور مثال الان سريالي در شبکه نمايش خانگي آماده ورود به بازار است، ميگويند 10 ميليارد تومان هزينه ساخت اين سريال شده است، اين مجموعه چقدر بايد فروش داشته باشد که پول خودش را برگرداند؟ به هر بازيگر اين سريال در قبال يک ماه بازي، چه مبالغي داده شده که چنين رقمي براي ساخت سريال، هزينه شده است؟ بنابراين بايد گفت که اين دستمزدها دارد به صورت دايرهوار به بخش خصوصي صدمه ميزند؛ از طرف ديگر سينماي ما فقط فيلمهاي مطرب بازي، سطحي و مبتذل شده است، فيلمهايي که حرفهاي اروتيک ميزنند و بامزهبازيهاي مستهجن درميآورند که فقط مردم لحظهاي در سالن بخندند؛ فيلمهايي که پشت آن يک فکر، قهرمان و قصه باشد از اکران حذف شدهاند؛ دليل اصلي آن هم ورود همين سرمايههاي غير استاندارد است که وارد سينما شده است. وقتي که مدام فيلمهايي را که در سطح فعلي هستند توليد و اکران ميکنيم، ذائقه تماشاگر را پايين آوردهايم، اما همه ماجرا فقط اين نيست؛ بلکه در حقيقت ما آنها را عادت دادهايم که فقط از اين فيلمها ببيند؛ بعد در کنار آن شرايط سخت اجتماعي و اقتصادي و معيشتي در اجتماع و فکر و زندگي مردم تاثير ميگذارد؛ در اين حالت ديگر مردم شرايط اينکه فيلمهاي خوب و جدي اجتماعي ببيند را ندارد؛ دوست دارند زماني که در سالن مينشيند ديگر اصلا به اين مسائل فکر نکنند و ذهنشان از اين گرفتاريها خلاص شود؛ در نتيجه تمام اين موارد دست به دست هم ميدهند و فيلمهايي که در شان جمهوري اسلامي ايران و ملت است از اکران حذف ميشوند و فيلمهايي که آدم خجالت ميکشد با خانواده ببيند روز به روز به تعدادشان اضافه ميشود و فروششان بالاتر ميرود؛ اين شرايط مديريت ميخواهد تا کنترل شود؛ ما به اين مديريت اعتراض داريم. علت اينکه برخي از فيلمهاي اجتماعي و جدي سالم از فروش بالايي برخورداراند چيست؟ در ضمن فيلم شما نيز داراي بازيگر خوبي مانند امين حيايي است و تعداد سالنهايش نيز کم نبوده است، اما از فروشي که بايد برخوردار نيست؛ علت را چه ميدانيد؟ برخي از فيلمهاي جدي و اجتماعي خوبي که فروش بالايي دارند هم به دليل حضور برخي از سوپر استارها و توجه به آنان در جشنواره فيلم فجر است که از اين فروش بهرهمندند؛ در حقيقت اين موارد استثنايند؛ ما بايد به بقيه فيلمهاي خوب اجتماعي و خانوادگي نگاه کنيم که در فجر نيستند و طي سال توليد و اکران ميشوند و از کمترين فروش برخوردارند؛ در سال بيش از 50 فيلم اکران ميشود، اما فروش خوب متعلق به چند درصد فيلم جدي اجتماعي با محتواي سالم است؟ فيلم «جانان» هم از همان فيلمهايي است که از دور خارج شده است و تماشاچي به سختي رغبت ميکند آن را تماشا کند؛ زيرا اکرانها پر از همان فيلمهاي مبتذل است، اما امثال من هيچ وقت از اين دست آثار سخيف نخواهيم ساخت؛ ما در تمام اين مدت مقاومت کرديم حرفي بزنيم که بابتش تماشاگر زماني که از سالن بيرون ميآيد واقعا چيزي دستش باشد که به درد زندگي او بخورد. موضوع فيلم نيز عشق و مهرباني است، چيزي که مردم نبايد فراموش کنند؛ اينها مفاهيمي است که از صدر جدول به قعر آن رسيده است؛ به نظر من در جامعه امروز مانند قديم ديگر مهر و صفا مشاهده نميشود؛ براي همين خواستم تا فيلمي بسازم که نشان دهم مهرباني را نبايد فراموش کنيم؛ عشق و مهرباني از مهمترين ملاکها و معيارهايي است که براي داشتن يک خانواده و جامعه سالم و پاک به آن نياز داريم.