بازیگری موروثی در خانواده بازیگران
روزنامه شهروند/ ديروز رسانهها با انتشار عکسي خبر دادند که پسر پرويز پرستويي هم به جرگه بازيگران سينماي ايران پيوسته است. البته خبررساني اغلب رسانهها تا اين حد عادي و بيموضع نبود و بسته به مواضع رسانههاي منتشرکننده خبر ميشد کليدواژههايي چون آقازادههاي سينمايي، ژن خوب سينمايي و مواردي از اين دست را در متن خبر جست که نشان از اين داشت که اين اتفاق حداقل از نظر اهالي رسانه واجد بار معنايي مثبتي نيست. شايد براي همين هم بود که پرويز پرستويي خيلي زود در قبال اين موضعگيريهاي پنهان واکنش نشان داد و گفت که حضور پسرش در سريال «همگناه» تنها و تنها بهخاطر شباهتش با پرويزخان بوده؛ که يعني پارتيبازي نشده و بهروز پرستويي چون تنها کسي بود که ميتوانست نقش جواني پرويزخان را بازي کند، به خانواده سينماي ايران وارد شده است. پرويز پرستويي در اينستاگرامش نوشته بود که چون خيليها انتخاب بهروز را به آقازادگي و پارتيبازي و… ربط دادهاند، ناچارشده توضيح دهد: «البته آقاي مصطفي کيايي در پستي که گذاشتن توضيح دادن علت حضور فرزند من در اين مجموعه فقط بهخاطر شباهتش به منه، مثل درنا مدني که جواني رويا تيموريان عزيز رو بازي ميکنه. ناگفته نماند بهروز در فيلم آژانس شيشهاي هم نقش پسر کوچک من رو بازي ميکرد و همچنين بهروز و دخترم هر دو در سريال پهلوانان نميميرند هم در سه اپيزود بازي کرده بودن… خواستم بگم نگران نباشيد، بهروز پرستويي زندگي خودش رو داره و دغدغهاش بازيگري نبوده و اگر هم دلش بخواد من هيچ نقشي نخواهم داشت، چراکه دنياي بازيگري خيلي بيرحمتر از اين حرفهاست، بلد باشي ميموني وگرنه با مغز به زمينت خواهد زد.» فارغ از اينکه تا چه حد حق با پرويز پرستويي است يا نه و اصلا اينکه آيا انتخاب نزديکان چهرههاي مطرح سينما تا چه حد درست است يا نه؛ فعلا تنها چيزي که قطعي است اينکه عجالتا بايد نام بهروز پرستويي را هم به فهرست بازيگراني که پدر و مادرشان در سينما موقعيت تثبيتشدهاي دارند، افزود. کساني چون ليلا حاتمي، باران کوثري، پگاه آهنگراني، پولاد کيميايي، ماهور الوند، ساعد سهيلي، سينا مهراد، شقايق فراهاني، ستاره پسياني، دنيا مدني و… درست يا غلط روزي داشتيم با پولاد کيميايي در اين مورد حرف ميزديم که چيزي در اين مايهها گفت که «چون فرزندان سينماگران از اوان کودکي در دنياي فيلم و کتاب و سينما بودهاند و البته در ارتباط مستمر مستقيم با ديگر سينماگران، پس از همان ابتدا چند گام جلوتر از ديگر علاقهمندان سينما هستند.» حرف پولاد به اين معنا بود که وقتي کسي زندگياش را در اين وادي گذرانده، انتخاب او به معناي پارتيبازي نيست، بلکه شايد بشود گفت حق طبيعي او است، چراکه آن حرفه و فضا و قواعد و آدمهايش را بهتر ميشناسد… اينکه آيا حق با او است يا نه؛ موضوع اين بحث نيست. حتي اينکه آيا اين انتخابها تا چه حدي جواب داده و هنرپيشگاني که بهواسطه نزديکي با يک سينماگر وارد دنياي سينما شدهاند، تا چه حدي در دنياي سينما دوام آوردهاند نيز قرار نيست موضوع اين بحث باشد. قصد اين است که تنها مروري داشته باشيم بر حضور و کارنامه اين نوع هنرپيشگان… ژنهاي خوب حضور در دنياي سينما بر پايه ژن خوب انواع مختلفي دارد. يکجورش به اين شکل است که بازيگر تازهوارد در فيلم پدر يا مادر فيلمسازش بازي کرده است؛ که کساني مانند باران کوثري، پگاه آهنگراني، پولاد کيميايي و ساعد سهيلي در اين گروه قرار ميگيرند. گروهي که اغلبشان در سينما موفق شدهاند و کمکم توانستهاند خود را از زير سايه نام پدر و مادر درآورند. جور ديگرش اين شکلي بوده که بازيگر تازهوارد بهدليل آشنايي فيلمساز با پدر يا مادر سينماگرش براي بازي در آن فيلم خاص انتخاب شده است؛ که از اين جمع ميتوان به ليلا حاتمي، ماهور الوند، سينا مهراد، شقايق و گلشيفته فراهاني و… اشاره کرد. سومين شکل ورود بازيگران تازهواردي از اين نوع هم به اين شکل بوده که پدر يا مادر سينماگر (اغلب بازيگر) آنها را وارد پروژههايي کردهاند که خود در آنها ايفاگر نقشي بودهاند؛ که مواردي مانند همين حضور بهروز پرستويي در «همگناه» در کنار پدرش، حضور دختران شريفينيا در کنار مادرشان در فيلم دزد عروسکها، حضور همزمان امين حيايي و پسرش در شعلهور و شهاب حسيني با پسرش اميرعلي در فيلم شين از اين نوع است. برخورد نزديک از نوع سوم البته در مواردي هم پدر يا مادر بازيگر در کنار فرزند بازيگرشان که الزاما هم تازهوارد نيست، در پروژهاي با هم حضور يافتهاند. مانند حضور آتيلا و ستاره پسياني در سرخپوست، رويا تيموريان با دخترش دنيا مدني در سريال همگناه و البته نمايش پستچي پابلو نرودا، شيدا خليق و مادرش در سريال زوج يا فرد، شقايق و بهزاد فراهاني، نيلوفر و غلامرضا نيکخواه و… اشاره کرد… در يک قاب در اين ميان آشکار است که موفقترين همکاريهاي پدر-پسري يا مادر-دختري يا برعکس، پدر-دختري و مادر-پسري را در آن نوعي ديدهايم که پدر يا مادر فيلمساز نقش اصلي فيلمشان را به فرزندشان دادهاند… نمونههاي موفق در اين نوع زياد است: بازي باران کوثري در فيلم خونبازي مادرش رخشان بنياعتماد که يکي از بهترين بازيهاي کارنامه باران است. يا حضور پگاه آهنگراني در فيلم زندان زنان که در کارنامه پگاه ميتوان آن را جزو نقاط اوج اين بازيگر بهشمار آورد. يا حضور ساعد سهيلي در گشت ارشاد 1 و 2 و البته کلاشينکف که جزو بازيهاي موفق ساعد هستند. در اين زمينه ميتوان به حضور پولاد کيميايي در فيلمهاي پدرش نيز اشاره کرد. مسعود کيميايي در فيلمهاي سلطان، فرياد، اعتراض، سربازهاي جمعه، حکم، رئيس، محاکمه در خيابان، جرم، متروپل و قاتل اهلي از پولاد بهعنوان بازيگر استفاده کرده. همکاري طولانيمدتي که گاه در مواردي چون حکم و محاکمه در خيابان به آثاري قابل قبول ختم شده و گاه چون متروپل و قاتل اهلي به حضوري انتقادبرانگيز. مثل هر همکاري مستمري که اوج و فرود را با هم شامل است… تکخال در اين بين بيراه نيست اگر بگوييم تکخال ژنهاي خوب سينماي ايران ليلا حاتمي است. دختر علي حاتمي؛ که جز چند نقش کوتاه در فيلمهاي پدرش حضور نداشته. اما بعد از آن تقريبا با تمام کارگردانان بزرگ سينماي ايران همکاري کرده. از داريوش مهرجويي و مسعود کيميايي و ابراهيم حاتميکيا بگيريد تا عباس کيارستمي، اصغر فرهادي، بهمن فرمانآرا، حميد نعمتالله، کمال تبريزي، فريدون جيراني، عليرضا رئيسيان، رسول صدرعاملي، ماني حقيقي و پيمان معادي…