شهرام پوراسد: اول ستایش عاشق من شد!
فارس/ شهرام پوراسد گفت: شايد بعد از سي چهل سال براي اولينبار باشد که در تلويزيون يک جورايي به صراحت شخصيت خانم دلبسته شخصيت مرد سريال ميشود و اين عشق اول از سمت زن قصه ما ستايش باشد شروع ميشود.
شهرام پوراسد بازيگر نقش مهدي مظفري در سريال ستايش 3 از آن دست بازيگراني است که کمتر او را ميبينيم و گزيدهکار است اما هر نقشي را که ميپذيرد به خوبي ايفا ميکند. گفتوگو با اين بازيگر درباره شخصيت مهدي مظفري را بخوانيد:
*آقاي پوراسد قطعا و با حساسيتي که شما داريد، از قبل با قصه سريال «ستايش» آشنا بوديد و با آگاهي بازي در اين سريال را پذيرفتيد.
- چند قسمت از فصل اول ستايش را ديده بودم اما متاسفانه فصل دو را نديده بودم. وقتي نقش مهدي به من پيشنهاد شد با توجه به اينکه از فصل دو شناختي نداشتم با آقاي سعيد مطبي (نويسنده)، سعيد سلطاني (کارگردان)، و آرمان زرين کوب (تهيه کننده) درباره فيلمنامه صحبت کردم. آقاي مطلبي بسيار قاطعانه گفتند که فصل سوم بسيار پر چاش تر و جذابتر از دو فصل قبل نگاشته شده و معتقد بودند حتي از فصل يک پربينندهتر خواهد بود. آن زمان که من دعوت شدم فيلمنامه به طور کامل آماده نشده بود و سيناپس را خواندم. بعد که فيلمنامه آماده شد و شروع به خواندن کردم متوجه اين جذابيتها شدم و نقش را پذيرفتم. با توجه به اينکه در دنيا سريالها به سمت ساخت فصلهاي بعدي پيش ميروند به اين جهت که در واقع بينندههاي بالفعل خود را دارند و به طور معمول در فصلهاي بعدي ميتوانند مخاطبين خود را حفظ کنند. گمان ميکنم ستايش هم از اين قانون بي بهره نباشد و مورد اقبال عمومي قرار گيرد.
* بعد از بازي در سريال «ستايش۳» مشغول کار ديگري نشديد؟
- هنوز نه اما به زودي دو کار تئاتر شروع خواهم کرد، که اولي کارگرداني يک تئاتر موزيکال خواهد بود و دومي بازي در يک تئاتر که کاري است از يکي از کارگردانهاي خوب و درجه يک، که از هم کلاسيها و هم دانشکدهايهاي قديم است.
* در سينما و تلويزيون چطور؟
- يک پيشنهاد داشتم که چندان جذاب نبود و منتظر پيشنهادات بهتر هستم.
* اينطور که پيداست براي انتخابهايتان بسيار سختگير هستيد و حاضر نيستيد هر پيشنهادي را قبول کنيد؟
- بله دقيقا همين طور است.
* از قرار معلوم از همان ابتداي بازيگري همين طور بوده ايد؟
- بله، حدود سي سال است که وارد اين حرفه شده ام و از همان ابتدا سختگيريهاي لازم را داشته ام و سعي کردم کم و گزيده کار کنم، به همين دليل هم هست که در اين سي سال ۲۵-۲۶ کار سينمايي و تلويزيوني بيشتر بازي نکردهام.
* چرا؟ اين سختگيري از کجا نشات ميگيرد؟
- من بازيگري را آکادميک شروع کرده ام و با شروع تحصيل در دانشگاه در رشته کارگرداني و بازيگري وارد دنياي بازيگري حرفه اي شدم و به نظرم مسئوليت سخت تري بر دوش دارم. در ضمن از ابتدا مايل بودم انتخاب کنم و فيلمنامه، کارگردان، تهيه کننده و گروه و عوامل و احترام به شعورببيننده برايم مهم بود. به همين دليل هم سعي کردم هميشه شغل دوم داشته باشم و به اجبار به هر فيلمي پاسخ مثبت ندهم. سالها تدريس کرده ام و از آنجايي که تحصيلات آکادميک را مهم ميدانم، در مقطعي حتي بازيگري را رها کردم و به دنبال ادامه تحصيل در رشته جديدي رفتم و رشته مهندسي معماري خواندم و “آرشيتکت” هستم و در اين رشته هم مشغول به کارم.
* فکر ميکنيد چنين روشي يعني ساخت سريالهاي دنبالهدار در ايران هم جواب ميدهد؟
- خب کمي فرق دارد و از طرفي هم مقايسه، مقايسه درستي نيست که بياييم صنعت سريالسازي در ايران را با کشورهاي ديگر مقايسه کنيم. اما نبايد سطح سليقه مخاطب را تنزل داد. يعني اگر ما سريالهاي خوب و پرمخاطب گذشتهمان را که همچنان مردم سراغ ساخت ادامه آن را از من ميگيرند، مثل سريال گمشده که در سال ۷۶ پخش شد و هنوز و با وجود گذشت ۲۳ سال هنوز مردم سراغ ساخت ادامه اين سريال را از من ميگيرند. در اين سريال من،خانم رويا تيموريان، خانم مهناز افشار و آقاي دانيال حکيمي بازي ميکرديم.
* فکر ميکنيد چرا سطح کيفي سريالهاي ما پايين آمده است؟
- برايم سوال است چرا نبايد ادامه چنين کاري که پرمخاطب بود ساخته شود؟ يا اينکه چرا سريالهاي مشابه آن سريالها توليد نميشود؟ همه سعي ميکنند فقط کار کنند و متاسفانه ذات هنر در نظر گرفته نميشود، همان چيزي که در اصل کارهاي هنري بايد به آن توجه شود.
* اما اغلب سازندههاي سريالهاي تلويزيوني دليل اين مشکل را عدم بودجه ميدانند. شما فکر ميکنيد مسائل مالي تا اين اندازه ميتواند در توليد يک سريال موفق تاثيرگذار باشد يا نه؟ پرداختن به اصل ماجرا اين نيست.
- يک وقتهايي هنر براي هنر بود و سعي ميکردند با حداقل بودجه تمام تاثير هنري کل افراد گروه را در کل کار منتقل کنند و در نهايت اگر براي تهيه کننده منفعت مالي داشت باقي ميماند. الان متاسفانه فکر ميکنم بيشتر به فکر اين هستند که بخش اقتصادي و انتفاعي هنر در راس باشد. به نظرم بودجهاي که براي يک کار هنري در نظر گرفته ميشود بايد تا ريال آخرش صرف همان کار هنري شود و اگر همه همينطور رفتار کنند قطعا ميتوانند کارهاي خوبي بسازند. پول خوب داده شود، فيلمنامه خوب نوشته خواهد شد. به عوامل پول خوب بدهند تا با جان و دل کار کنند و در نهايت يک کار خوب توليد شود. با غم نان نميتوان انتظار کار خوب و شاخص داشت.
* وقتي فيلمنامه را خوانديد منهاي صحبت با عوامل و تهيه کننده و نويسنده چقدر شخصيت مهدي برايتان پررنگتر بود و چقدر قصه سريال شما را جذب کرد؟
- طبيعتا کاراکتري که قرار بود بازي کنم بخشي از اولويتهايم است. قصه براي من خيلي مهم است اما به هر حال آن شخصيتي که قرار است بازي کنم بايد برايم جاي کار داشته باشد. احساس کردم شخصيت متفاوتي است و شايد بعد از سي چهل سال براي اولين بار باشد که در تلويزيون يک جورهايي به صراحت شخصيت خانم دلبسته شخصيت مرد سريال ميشود و اين عشق اول از سمت زن قصه ما که «ستايش» باشد شروع ميشود. اتفاقا يکي از جذابيتهاي قصه ستايش هم همين بود که آقاي مطلبي خيلي ظريف و زيرپوستي به آن پرداخته بود. باز هم ميگويم بعد از مدت طولاني در تلويزيون ما در يک سريال ميبينيم که يک خانم از احساساتش به مردي که مورد توجهش قرار گرفته حرف ميزند و اين انتقال احساسات است که باعث پيشرفت داستان و انتقال عشق به طرف مقابلش ميشود.
* خيليها بر اين باورند که تاريخ مصرف قصه ستايش گذشته است و اتفاقهايي که در اين داستان ميافتند زياد به واقعيت امروز جامعه ما نزديک نيست. شما فکر ميکنيد قصه ستايش در عصر حاضر چقدر ممکن است ما به ازاي بيروني داشته باشد و چند درصد از مردم با زندگي شبيه به اين داستان مواجه باشند؟
- به نظر من در جامعهمان ما به ازا دارد. چراکه نه؟ ما با نشان دادن اين ارتباطات اخلاقي و درست و به جا ميتوانيم يکسري تابوهايمان را برداريم. چرا اگر خانمي نسبت به مردي به دليل درست و منطقي و اخلاقي علاقهاي دارد، بايد منتظر بنشيند و اگر اتفاقي از سمت مرد نيفتاد اين ارتباط براي هميشه از بين برود؟! آدمها ميتوانند ابراز کنند و معتقدم اين قصه ميتواند در شهر و کشور ما ما به ازاي بيروني داشته باشد.
* موضوع ديگري که درباره ستايش وجود دارد اين است که در کنار اينکه خيليها سريال را نقد ميکنند اما خيليها هم سريال را دوست دارند و آن را دنبال کرده و ميبينند.
- طبيعتا جذابيت قصه روي کاراکترها تاثير ميگذارد و بالعکس جذابيت خوب پرداخت شدن کاراکترها روي قصه موثر است. معتقدم که فيلمنامه ستايش هر دوي اين ويژگيها را با هم دارد و نويسنده با توجه به سبقه و تخصصي که دارد خيلي خوب هم داستان را پرداخت کرده هم شخصيتها را خوب پروراندهاند. هر دوي اينها دوش به دوش هم داستان را جلو ميبرد و به نظر من براي مردم هم جذابيت دارد و به گفته تهيه کننده کار آقاي زرين کوب: ستايش بر اساس آمار پر بيننده ترين سريال سيما است.
* معمولا بازيگرها براي ايفاي نقشهايي که به آنها سپرده ميشود، اغلب دچار چالشهايي ميشوند که گاه اين چالشها در جهت بهتر شدن نقش ميشود و گاه نه. شخصيتي که مهدي مظفري دارد تا چه حد شبيه به شما بود؟ و شما براي ايفايش با چه چالشهايي مواجه شديد؟
- چالش خاصي نداشتم، اما خب درباره بخشي از شخصيتش که به تخصص مهدي برميگشت، گلايهاي دارم. مهدي در خارج از کشور درس خوانده و هنرمندي نقاش و حرفهاي است و حالا به کشورش برگشته و به حرفه هنريش مشغول است. در ايفاي بخشي از زندگي مهدي از تجربه شخصي خودم استفاده کردم و به همين دليل زياد برايم سخت نبود چراکه هر دوي ما در برههاي از زندگي در خارج از ايران تحصيل کرده بوديم و برايم ملموس بود و توانستم از اين طريق ريزهکاريهاي شخصيتياش را دربياورم. از طرفي تجربه نقاشي هم داشتم و همين مرا کمک کرد. اما حرفم اين است که معمولا در اين طور کارها شايد تخصص نقاشي يکي از کاراکترها از ابتدا در نظر گرفته نشود و چالشها در خلال کار براي تهيه کننده ، کارگردان و طراح صحنه مطرح گردد. قطعا من نميتوانستم تمام نقاشيهايي که در اتاق مهدي قرار دارد را خودم بکشم و به همين خاطر از گروه خواهش کردم که رعايت اصول حرفهاي را در اين موضوع در نظر داشته باشند و از يک نقاش خاص با يک سبک خاصي که همان سبک تابلوهاي مهدي است تابلوهايي را در اين کار استفاده کنند که متاسفانه زياد در اين کار موفق نبوديم و شايد تنها چالشي که من با گروه داشتم اين بود که برايشان درک اين مورد سخت بود.
* شايد هزينهبر بوده است.
- بله طبيعي است که اين کار هزينه و زمان بر است و شايد جمع آوري آثار يک هنرمند در يک نمايشگاه کار آساني نباشد اما کاملا شدني است و بايد از قبل به اين موضوع فکر ميشد که نشد.
* شايد اگر تجربه نقاشي نداشتيد اين موضوع برايتان سخت نبود.
- بله دقيقا درست است اگر نقاشي بلد نبودم پذيرش اين موضوع برايم آسانتر بود. در هر حال سعي کردم از همه هنرها بخش کوچکي بياموزم چونکه به نظرم هنر مثل يک زنجيره است و هر کسي در هر رشته هنري تخصص دارد قطعا بايد از حوزههاي ديگر هنر هم بداند.
* براي اولين بار بود که با آقاي سلطاني همکاري ميکرديد. از اين همکاري راضي بوديد؟
- بله همکاري بسيار جذابي بود. آقاي سلطاني فرد فهيم و فرهيخته،دوست داشتني و با اخلاق هستند و همين خوش اخلاقيشان باعث جذابيت اين همکاري ميشود.
* اولين رشته هنري شما بازيگري بود يا به رشته هاي هنري ديگري هم پرداختهايد؟
- طبيعتا از دوران کودکي و نوجواني علاقه به هنر داشتم و به همين خاطر در موسيقي، نقاشي و عکاسي، تئاتر سينما و معماري فعاليت کرده ام و در کنار آنها کار تئاتر هم ميکردم.
* سينما را چه زماني شروع کرديد؟
- از سال ۷۱ اولين کار سينماييام را با نام آخرين شناسايي به کارگرداني علي شاه حاتمي شروع کردم و وارد حيطه تصوير شدم.
* در کارهاي پيشنهادي براي هر بازيگري يک يا دو گزينه اولويت دارد. اولويت شما در انتخابهايتان چيست؟
- همانطور که گفتم، در درجه اول فيلمنامه برايم مهمتر از ساير گزينهها است.
* مدتي هم در راديو فعاليت ميکرديد؟
- بله، هر بازيگري به اين نياز دارد که از فن بيانش به درستي استفاده کند و راديو تجربه بسيار خوبي براي من بود.
* از چند سالگي به سمت راديو آمديد؟
- فکر ميکنم ۲۷ سالم بود که به راديو رفتم. من بازيگري را با تئاتر شروع کردم و بعد از ورودم به دانشگاه و تحصيل در رشته بازيگري کارگرداني اولين کار سينماييام را هم بازي کردم و بعد راديو و تجربه مديومهاي ديگر.
* اغلب بازيگراني که هم نسل و هم دوره شما بودند مدتي است که کمتر از گذشته فعاليت ميکنند. دليل اين موضوع چيست؟
- به قول يکي از دوستانم من جوانترين جوان اول، جوان باقي مانده سينماي ايران از نسل دهه 70 سينماي ايران هستم. متاسفانه جوان گرايي ايجاد شده در عوامل توليد سينما، چندان خوب نيست و شايد به خاطر مشکلات مالي گروه هاي توليدکارهاي سينمايي سعي ميکنند از عوامل جوان و بي تجربه و ارزان استفاده کنند. اين نسل عوامل هم دوره خود را نميشناسند چه رسد به بازيگران قديمي تر و با تجربه تر ، چه رسد به پيش کسوتان اين رشته که احترام و حرمتشان بر همه ما واجب است و اگر زحمات آنان نبود ما هم نبوديم و نسل بعد ما هم نبودند. براي مثال نسلي که به عنوان گروه پيش توليد و کستينگ در سينما و تلويزيون کار ميکنند، شناخت دقيق و درستي از بازيگران نسل ما و دو نسل قبل از ما ندارند و همين باعث شده که خيلي از بازيگران قديميتر فراموش شوند. البته تعدادي هم به خواسته خود و با توجه به اينکه در بخش هايي از جمله فيلمنامه ضعفهايي وجود دارد اين حرفه را رها کردند و يا طي اين سالها مجبور شدند که به سمت شغلهاي ديگر بروند که مجبور نباشند زندگي خود را فقط از بازيگري بگذرانند.
* شما تا به حال در کارنامه کاريتان نقشهاي منفي بازي کرديد؟
- بيشتر کارهايي که بازي کردم مثبت بوده ولي نقش اصلي و ضدقهرمان منفي هم بازي کرده ام و البته که دوست دارم نقش منفي هم بازي کنم و به نظرم نقش منفي قدرت مانور بيشتري را به بازيگر ميدهند و هر بازيگري دوست دارد چنين چيزي را تجربه کند. از طرفي پذيرش نقشهاي منفي از سمت مردم در جامعه ما کمي سخت است.
* دوست نداريد در شبکه نمايش خانگي بازي کنيد؟
- سال گذشته پيشنهادي داشتم که نپذيرفتم.
* تلويزيون ميبينيد؟
- بله کارهايي که برايم جذاب باشند را حتما ميبينم و من نيز بخشي از اين جامعه هنري هستم و بايد کارهاي دوستانم را نگاه کنم.
* بين سريالهايي که بازي کرديد کدام کار از همه ماندگارتر بوده است؟
- سريال گمشده تجربه خيلي خوب و خاطر انگيزي بود و مسافر زمان سريال متفاوتي بود. شايد اين نظرم بر اساس بازخوردي است که از مخاطبان دريافت کرده ام و گفتم که خيليها هنوز سراغ ادامه توليد اين سريالها را از من ميگيرند. هر چند مسافر زمان فصل دو هم داشت اما به دليل مشکل فيلمنامه خيلي از بازيگراني که در فصل اول بوديم در فصل دو حضور نداشتيم و فصل دو اين سريال ديده نشد. متاسفانه زياد در اين کار موفق نبوديم و شايد تنها چالشي که من با گروه داشتم اين بود که برايشان درک اين مورد سخت بود.