تلویزیون در "تلاطم" خشونت عریان
تسنيم/ سنگ زدن به سر غلامي سريال "ستايش"، شکنجه کاراکتر حسين ياري در سريال "از يادها رفته"، دودکردن موادمخدر صنعتي توسط کاراکتر مو زرد سريال "بوي باران" و يا اتفاقات تلهفيلم "مرتضي" و سريال "تلاطم" چه لطفي دارد جز هراس يکلحظهاي و تبعات منفي فراوانش! وقتي به اين روزهاي تلويزيون و عدم نظارتکيفي سريالهاي تلويزيوني نگاه ميکنم ياد آن جمله معروف شهيد آويني ميافتم که در هنگام ساخت مستندهاي روايت فتح يکنظريه داشتند و به همه فيلمسازان و همکارانشان ميگفتند لحظهاي که رزمنده شهيد ميشود را نگيريد! چون اين لحظه خلوت او با خداست. اتفاقاً آن صحنه شهادت که مايه افتخار است آن شهيد بزرگوار اعتقاد داشتند که نشان داده نشود؛ در واقع فيلمسازان فارغ از بيشتر ديده شدن، اعتقادي پشت دوربين قرار ميگرفتند و پيشينه امثال شهيد آويني اين نکته را نشان ميدهد. اما امروز لحظههاي خودکشي و دست و پا زدن مقتولين را روي آنتن ميبينيم که چه اتفاقي بيفتد؟ ملت بترسند، خودکشي نکنند و يا به نوعي خودنمايي روي آنتن اتفاق بيفتد! پيش از اين سريالهايي مثل "پنج کيلومتر تا بهشت" پخش شده و روحهاي سرگرداني را نمايش ميدادند که بهدليل خودکشي روحشان در دنيا سرگردان مانده است. متأثر از اين برداشت بود که کسي خودکشي کند مغضوب خداوند است و فرآيند سفر به آن دنيا را نشان ميدهد. حتماً آن مدل کارهاي نمايشي مثل اين سريال تلويزيوني يا "او يک فرشته بود" و چنين آثار نمايشي ماورايي تأثيرگذارتر بودند تا کارهايي که جاندادن، شکنجههاي سخت و کتککاريهاي آنچناني را به نمايش درآورند. کتکخوردن و کتکزدن و آداب دزدي و جنايت را ياد ميدهند و يا به قول يکي از فيلمسازان دنبالِ نشان دادن صريح جرم و جنايت در کشوريم؛ واقعاً به اين سبک و سياق ميخواهند جلوي کودکآزاري، اعتياد، همسرآزاري، دروغ، دزدي و جنايات ديگر را بگيرند؟! واقعاً چه لزومي دارد لحظه خودکشي يا جاندادن افراد را در صحنه نمايش تلويزيون و يا پرده نقرهاي سينما نمايش دهيم. با سنگ زدن به سر غلامي سريال "ستايش"، شکنجه کاراکتر حسين ياري در سريال "از يادها رفته"، دودکردن موادمخدر صنعتي توسط کاراکتر مو زرد سريال "بوي باران"، دعواها و زد و خوردهاي نچسب سريال "برادرجان" و يا اتفاقات تلهفيلم "مرتضي" و سريال "تلاطم" چه لطفي دارد جز هراس يکلحظهاي و تبعات منفي فراوانش! جالب بود در ميزگردي با بازيگران پيشکسوت در خبرگزاري تسنيم، ابراهيم آبادي ميگفت سريالي در تلويزيون پخش شد دختري با ترفندي فيلمي از لحظه بازکردن گاوصندوق خانه توسط پدرش ضبط ميکند تا به آن ذخيرههاي پول، دستبرد بزند؛ اين فيلم پخش شد اما تبعاتش تمام نشد! چرا که دختر خانمي ميآيد همين کار را به نوعي ديگر انجام ميدهد. اين ترفندها در فقدان نظارت ضعيف و ناآگاهانه برخي ناظران نابلد کار و غيرهنري که حتي در برخي اوقات آموزنده نيستند باعث ترويج زشتيها ميشوند؛ تلويزيون بايد هرچه زودتر در تقابل با اين انديشههاي غلط به اصلاح کار ماورايي، پليسي، جنايي و حتي در برخي ملودرامها، از مدلهاي قديمي خودش بهره بگيرد؛ تلويزيون زماني انديشهورزانه و با تخصص کار ماورايي و پليسي ميساخت؛ مگر "مزد ترس"، "کلانتر" و "خواب و بيدار" پليسي و "او يک فرشته بود" و "5 کيلومتر تا بهشت" ماورايي نبودند! اينجا حتماً تلويزيون نيازمند مديران کارآمد در عرصه گروههاي فيلم و سريال شبکههاي سيما است که آنها حتماً هنرمندان کاربلد، نويسندگان و ناظرين فعال و دقيق بالاي سر ساخت و توليد مجموعههاي تلويزيوني قرار ميدهند. سيما و سينما واقعاً نقش تعيينکنندهاي در فرهنگسازي جامعه دارند و البته تلويزيون نقش مؤثرتر به جهت گستردگي مخاطبان دارد که ميتواند به ديدگاهها، فرهنگ و سليقه مخاطبان جهت دهد. طرحي که اين روزها تحت عنوان درجهبندي آثار سيمايي و سينمايي در محافل تلويزيوني، سينمايي و رسانهها مطرح است؛ بيش از آنکه با قواره ناموزون سينماي کشور که توليدات نازل و سطحي در آن حرف اول را ميزند همخوان باشد بيشتر ميتواند با محصولات تلويزيوني همسو شود؛ چرا که تلويزيون نسبت به سينما و داشتن شبکههاي مختلف در توليد آثار متنوع بر قشرهاي مختلف اجتماعي، امکانات و دستاني بازتر دارد. در توليدات تلويزيوني و سينمايي مهمترين عنصر تعيينکننده در ايجاد ارتباط با مخاطبان، لحظات احترام، فرهنگ و سليقه مردم و خانوادههاست؛ از همينرو بايد در مضمون و ساختار هنري آنها مواردي مورد توجه قرار بگيرند که مناسبات و اساس فرهنگ مخاطبان را خدشهدار نکنند. بهعنوان نمونه نمايش عريان خشونت، خيانت، جنايت و صحنههاي خونين و تلخ و سياه در آثار سينمايي و تلويزيوني از موارد بازدارنده و دافعه است. در برخي از فيلمها و سريالهاي تلويزيوني که در ژانرهاي پليسي، جنايي، معمايي و امنيتي ساخته ميشوند براي تأثيرگذاري اقدامهاي نقش مثبت و منفي داستان، بعضي سازندگان آنها با به تصوير کشيدن صحنههاي بد، تلخ، آزاردهنده، خشونت و زد و خورد سبب ناراحتي و دوري مخاطبان از فيلم و سريال ميشوند. مناسبتهاي ملي و اجتماعي فضايي فراهم آورده که گروههايي از توليدکنندگان سريالهاي تلويزيوني با ساخت و ارائه آثاري که دست بر قضا چندان هم مناسبتي نيستند در صفحههاي تلويزيون خودنمايي کنند. هفتههاي دفاعمقدس و نيروي انتظامي از جمله مناسبتهايياند که در آنها فيلمها و سريالهايي از سيما پخش شد که به جاي ايجاد ارتباط سازنده و جذابيت، عامل دافعه بودند؛ بهعنوان نمونه شاخص اين نوع محصولات، ميتوان از سريال "تلاطم" و همچنين تلهفيلم داستاني "مرتضي" ياد کرد؛ اين دو اثر در نمايش درگيريهاي خونين خياباني و جدالهاي آدم بدها در نمايش خون و خشونت سنگ تمام گذاشتند. درحاليکه فيلم و سريال آثاري نمايشياند و بايد چنين صحنههايي با رعايت فرهنگ جامعه در قالب نمايش و درام ارائه شوند؛ نه آنگونه که عين آن صحنهها با جلوههاي ويژه ميداني و کامپيوتري، صدچندان تلخ و تيره به تصوير کشيده شوند. در واقع بيشترين نقش درگيريها و زد و خوردهاي سريال "تلاطم" که از شبکه پنج سيما روي آنتن رفت متأسفانه مملوء از برخوردهاي خشن است و ما در امتداد اين اقدام، خشونتها و ترورها حتي در ديگر سريالهاي تلويزيوني به ويژه "ستايش" و "ترور خاموش" هم گوشههايي از آن را تماشا کرديم؛ صحنههايي که ميتوانستند به گونه ديگر به تصوير درآيند و دلخراش و چندشآور نباشند. حتماً ضرورت ندارد که خشونت را به تصوير کشيد؛ در آثار هنري ميتوان و بايد نمايش آن صحنهها را ارائه کرد به همين دلايل سريالها و فيلمهاي نامبرده نه تنها در ارائه مضمون و محتواي تأثيرگذار اجتماعي و فرهنگي به توفيق کامل دست نيافتند که به علت وجود چنين صحنههاي مشمئزکنندهاي باعث شدند تا مخاطبان تلويزيون يا شبکههاي خود را عوض کنند يا تلويزيونشان را خاموش کنند. و اين رخدادها از همان عواملي است که سبب ميشود تلويزيون با ريزش مخاطب مواجه شده و فيلمهاي سينمايي مشتري نداشته باشند. سريال "تلاطم" و تلهفيلم "مرتضي" که به سفارش نيروي انتظامي ساخته شدند تلاش کردند هوشياري پليس در مقابله با جرائم را به نمايش درآورد اما به هيچوجه تأثير رواني خشونت عريان درنظر گرفته نشده است. در اينجا به گروه سني بيدفاع تلويزيون يعني کودک و نوجوان توجه نشده و بايد به اصل زيرنويس ردهسني توجه ميشد؛ همان کاري که البته غيردرست و غيراصولياش را چندياست تلويزيون در دستور کار قرار داده و غافلگيرکننده در لحظه شکنجه کاراکتر "حسين ياري" در سريال "از يادها رفته" زيرنويس ميشود! اين سؤال را بارها از مسئولين تلويزيون داشتهايم که چرا براي استفاده درست از ساختار ردهبندي سني به نظاممندي درست و اصولي نميرسند؟ تلويزيون در چند هفته اخير نشان داده که براي پخش خشونت عريان هيچ محدوديتي را به رسميت نميشناسد؛ مدتي قبل تلهفيلم "مرتضي" را روي آنتن شبکه سه ميبرد؛ داستان جواني که بهدليل مسائل مالي مرتکب قتل ميشود؛ در سکانسي از اين تلهفيلم بدون هشدار به بينندگان صحنه قتلي با ضربات متعدد جسم سخت به نمايش درميآيد. اما ظاهراً نمايش صحنه هولناک از اين دست در سريالهاي تلويزيوني هم رايج شده و در سريال "تلاطم" سکانس درگيري خياباني دو نفر و قتل يکي از آنها با خشونتآميزترين شکل به تصوير کشيده شد. در سريال "ستايش" صحنه درگيري (حميد و غلامي) پخش ميشود که در آن با ضربه سنگ به سر، قتل انجام ميشود؛ اينها تنها بخشي از تصاوير هولناکي است که اين روزها در سريالهاي خانوادگي تلويزيون پخش شده است. اين نوع رفتار نمايشي با اقشار مختلف جامعه در لحظه پخش آثار خشونتآميز را در سينماها و تلويزيونهاي جهاني ميبينيم که با هشدارهاي متعدد سني 16+ و 18+، در زمان پخش همراه ميکنند. اما در ايران سريالها، تلهفيلم و فيلمهايي پخش و اکران ميشوند که صحنههاي خشونتآميز و استعمال موادمخدر را بدون قيد محدوديت سني نشان ميدهند. وحيد بيطرفان کارگردان سريال "تلاطم" درباره اعتراضها و انتقادها به صحنه خشونتآميز اين مجموعه تلويزيوني گفت: "متأسفانه جرم و جنايت در همه کشورها وجود دارد و ايران هم مستثنا نيست؛ اتفاق قشنگ و زيبا اين است که عواقب اين اتفاقات را نمايش دهيم؛ مردم بايد از پشت پردههاي جنايتها و اتفاقات پليد و زشت و باطل آگاه شوند. ما قصدمان از ساخت چنين کارها و المانهاي خشونت اين بوده است که اين جرائم وجود دارد؛ اگر جلوي آن گرفته نشود مشکلات و تبعات جبرانناپذيري را خواهد داشت." تلويزيون بايد هرچه زودتر به سراغ ناظرين کيفي کاربلد و حرفهاي برود و اساس اتفاقات اشتباه و غلط را در مديريت گروههاي فيلم و سريال شبکههاي سيما ساماندهي کند و به سمت رقمزدن بهترينها در قاب سيماي جمهوري اسلامي باشند.