سرگرمی، سیاست و تربیت در انیمیشن ایرانی؛ از شاهزادهروم تا پاسخ به عربستان
خبرآنلاين/ انجمن بين المللي فيلمسازان انيميشن، 28 اکتبر را «روز جهاني انيميشن» نامگذاري کرده است. انيميشن يا همان نام معادل ايرانياش «پويانمايي»؛ گذشته و حال و روايت توليداتش، روايتي ست تلخ و شيرين. بعد از انقلاب، دير شروع کرديم. پس از جنگ بود که تکان خورديم و يادمان افتاد بايد کاري بکنيم. در اين پرونده به مناسبت روز جهاني انيميشن، با نگاهي به ديدگاههاي فعالان سينمايي و چهرههاي فرهنگي، مروري داشته ايم به تحليلهايي در اين موضوع که در گروه نخبگان خبرآنلاين منتشر شده است.
استخراج سکولاريسم از پلنگ صورتي؛ ستيز تفسيرها به جاي گسترش توليدها دههاي نشستيم و سخنسرايي کرديم و تلاش کرديم به نام پيشگيري و آسيبشناسي، آثار غربي را تخطئه کنيم. گرچه صبح و شام، همان توليدات را در رسانه ملي به تماشا مينشستيم. از بحث هاي «فرهنگ غالب و فرهنگ مغلوب» بگيريد تا «نمادشناسي فراماسونري» و «مفهومشناسي صهيونيسم» تا «انديشه سکولاريزم»، از دل انيميشنهاي غربي استخراج شدند و رسانهها و ذهنهاي نخبگان و دغدغهمندان را دچار انواع تفسيرها کردند؛
سالها گروهي با دغدغههاي سياسي و ديني، مشغول تخطئههايي از جنس غربستيزي شدند که مثلا: «هاچ زنبور عسل، مروج صهيونيسم» است و «پنلگ صورتي، مروج سکولاريزم» است؛ و اين پلنگ صورتي قصد دارد به مخاطبش بگويد، نمادهاي ديني را بايد از سياست جدا کرد. بعد گروهي ديگر که دغدغههاي آموزشي و پرورشي داشتند را هم معطل پاسخ به اين ستيزها کرديم که: نه خير، « پلنگ صورتي، ايراد تربيتي دارد، نه سياسي!» ( يادداشتي از شيرزاد عبداللهي) بعد هم منتقد و هنرمند سينما هم که به خلاقيت و سرگرمي و لذت، بيشتر بها مي داد، مجبور به ترويج و تبيين و تکثيرِ همان توليدات جذاب غربي شد يا نهايت، چاره اي نداشت جز عاديسازي روابط و فضايي که بايد به فرزندش مي گفت: « پسرم! تو بايد کابوسهاي کمتري داشته باشي! ، اين پلنگ صورتي در جنگ سرد صورتي!» است.(يادداشتي از يزدان سلحشور)
مدت ها در گرفت وگير ستيزِ تفسيرها، توليدها را فراموش کرديم و خلاصه دير شد. گرچه همچنان اين جنس کشمکش ها ادامه دارد.
از عقب ماندگي شبکه پويا تا توليداتِ وهنآلودِ تبريک تولد چهرهها بعدها شبکه پويا، شکل گرفت و اميدهاي جوانان اين عرصه بيشتر شد؛ اما ديري نپاييد که عقب ماندگيها نمايان شدند. برايشان اين پرسش، پيش آمد که: آيا شبکه پويا، يک شبکه موفق است؟ حالا از توليدات انيميشنهاي عقبمانده شبکه پويا که بگذريد و از کارهاي مُضحک صدا و سيماي دولتي و توليدات وَهنآميزي همچون « تبريک تولد چهرهها براي خنثي سازي نقشه بيبيسي» که گذر کنيد، درميابيد که قلب تحول در عرصه انيميشن ايراني جاي ديگري مي زند. جايي که زاويههاي بسته جوانسالاران و ذهنهاي پوسيده پيرسالاران بر «مديريت توليد» حاکم نباشد و تا اين کلاف پوسيده، از عرصه پيچيده توليد فرهنگي، هنري و رسانه اي برچيده نشود، رنگ و بوي خلاقيت، زهي خيال باطل است.
از «تهران1500» تا «شاهزاده روم» و «فيلشاه»؛ رويشهاي اميدبخش دير شروع کرديم اما زود، اندکي درخشيديم. چون کار دست جوان ها بود و جانش از جنس خلاقيت و به دور از بايد و نبايدهاي دولتسالاري؛ پايان دهه 80 بود که بهرام عظيميها، درخشيدند و در نبرد با فضاي موجود، با فضايي از جنس ايراني، قالب ها را شکستند و عرصه هايي اثرگذار خلق کردند.
آرام آرام در دهه 90، رويشهاي تازه شکل گرفتند. يک دهه اي هست که در سينماي انيميشن ايران، تحولي قابل توجه رخ داده است که با خلق آثار جذاب و با کشش هاي داستاني توانسته اند در سطح بينالمللي نيز اقبالي به دست آورند.
گرچه شرکت هاي نوپايِ جوانان توليدکنندهي آثار جديد، راه دشوارِ سالها عقب ماندگي از کمپاني هايي همچون «ديزني» را بايد طي کنند، اما توليد آثار سينمايياي همچون «شاهزاده روم» و «فيلشاه» نشان داد که چشمه هاي اميدها رو به جوشيدن است.
جعفر ابراهيميشاهد، نويسنده و شاعر پيشکسوت کودک و نوجوان در يادداشتي نوشت: تحول در انيميشن ايراني را بايد در تحول در نويسندگان داستان هاي علمي - تخيلي جست و جو کرد.
بهرام عظيمي، کارگردان مطرح انيميشن، داراي جوايز ملي و جهاني با نگاهي به وضعيت انيميشن پس از انقلاب در يادداشتي نوشت: « شايد اگر فيلمهاي «خورشيد مصر» و «جمشيد و خورشيد» ساخته برادران يغماييان و يکي دو انيميشن ديگر در کشور توليد نميشد، ما چيزي به نام انيميشن سينمايي نداشتيم»
مهدي تهراني، داراي پي اچ دي مطالعات فيلم و رسانه هاي تصويري از دانشکده هنر دانشگاه مک گيل، در يادداشتي با عنوان « تک ستارهاي که درخشيد» نوشت: « تمام اندوخته سينماي انيميشن ايران سه فيلم بلند تهران 1500؛ رستم و سهراب و حالا شاهزاده روم است. به اندازه بضاعت و وسع انيميشن ايران» او دراين يادداشت به تحليل شاهزده روم پرداخت و نوشت:« انيميشن شاهزاده روم يک اثر بسيار محترم و قابل اعتنا در مسير رو به رشد سينماي پويانمايي ايران است.
محمدرضا زائري، داراي دکتراي علوم اديان از دانشگاه فرانسوي بيروت نيز در يادداشتي تازه با عنوان « کوتاهيهاي گذشته و اميدهاي آينده انيميشن ايراني » نوشت: حوزه توليد انيميشن با توجه به اهميت کار قالب انيميشن در جريان سازي فرهنگي و اثرگذاري بر مخاطب کودک و نوجوان و حساسيت اين موضوع بسيار مهم است. ما در ايران همچنان تاکنون در اين عرصه کوتاهيهاي بسياري داشته ايم. او نيز معتقد است: « يکي از اين نمونه هاي ايراني موفق، انيميشن سينمايي «شاهزاده روم» است. اين نمونه يک گام بسيار بلند و خدمت بسيار ارزشمند است که توسط يک گروه جوان و پرتوان با دست خالي توليد شدند.» شاهزاده روم و فيلشاه هر دو تمِ داستاني اي تاريخي و ديني دارند. بعد از اين دو اثر، «بنيامين» بود که به نوعي توانست در دايره انيميشنهاي ايراني، مورد توجه گروهي از مخاطبان قرار بگيرد که دغدغه هاي آموزشي و پرورشي دارند. وقتي «بنيامين» در سالن مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامي، اکران شد، تحسين جمعي از نخبگان دغدغه مند امور تربيتي در مدارس را برانگيخت.
هادي انصاري، محقق و عضو فرهنگستان علوم پزشکي ايران که در جلسه اکران اين انيميشن بوده، در يادداشتي با عنوان «بنيامين در نداي موعود» نوشت: « اين معياري براي تاثير گزاري اين گونه فيلم ها وسريال ها در جامعه بشمار رفته ومي رود که متاسفانه سردمداران فرهنگي در اين راستا ، همچون بسياري ديگر از موارد ، از اين عامل مهم تاثيرگذار غافل مانده اند»
از « بازدارندگي عربستان» تا «سخت و خشن»ايران؛ سياست در سينماي انيميشن انيميشن، البته تنها عرصه دغدغه هاي آموزشي و پرورشي و سرگرمي نبوده است. سياستپيشگان نيز براي پيجوي مقاصد سياسي خصوصا در جهان غرب، همواره از اين فرصت طلايي و جذاب بهره برده اند. دو سال پيش بود که انيميشني کوتاه منتشر شد که در آن ارتش عربستان با حمله به زيرساختهاي ايران و نابودي آنها، به سرعت تهران را فتح ميکرد. در اين انيميشن اول نيروي دريايي ايران از بين رفته و بعد موشکهاي ايراني مورد هدف قرار ميگيرند و پس از تخريب نيروگاه هستهاي بوشهر و فرودگاه مهرآباد، نيروهاي عربستاني سردار قاسم سليماني را بازداشت مي کنند و به ميدان آزادي مي آيند و مورد استقبال مردم قرار ميگيرند! انيميشني به نام « بازدارندگي عربستان»
گرچه پاسخ اين کار، فورا با ساخت انيميشني به نام «سخت و خشن» از سوي شرکتي در ايران داده شد. همان گروهي که پيشتر انيميشن «نبرد خليج» را ساخته بود.
حکايتِ باقي.... خلاصه از «تربيت» تا «ديانت» و از«سرگرمي» تا «سياست» را امروز در سينماي انيميشن ايراني مي توانيم دنبال کنيم، اما اينکه با کدام شاخص هايي بايد آثار ايراني را ماندگار و جهاني کنيم، اين نياز به طي راهي طولاني دارد. تجربه نشان داده است توليد آثار ماندگار و تاثيرگذار، نياز به سال ها تلاش فني، هنري، فکري و شناختي دارند. تا اميدهاي دهه آينده ايران، حکايت همچنان باقي ست.