کيهان/ سريال ازسرنوشت، بر مبناي رابطههاي دراماتيک قابل اعتنا و زيرساختي نمايشي که مولفان با توان بيشتري آن را تقويت کردهاند، اصرار بر يک همدلي اجتماعي کلان دارند.
برآيند اقبال مخاطب به مجموعههاي تلويزيوني توليد سيماي ملي، نسبت به سريالهاي توليد شده در شبکه نمايش خانگي و VODها با اقبال و استقبال بيشتري مواجه ميشود. با بررسي ميزان مخاطبان سيما همچنان ميتوان روي اين گزاره تاکيد داشت که توليدات تلويزيون با تمامي ضعفها و قوتها ، در نسبت با توليدات شبکه نمايش خانگي با اقبال بيشتري مواجه ميشود و در حوزه توليدات نمايشي، رسانه ملي همچنان گزاره مورد اعتماد ملي است.
در تحليل يک خطي ميتوان به اين فضاي آسيب شناسانه سرک کشيد و با استناد به گزارههاي استدلالي دليل اقبال محدود به برخي سريالهاي شبکه نمايش خانگي را بررسي کرد و در اغلب تحليلها به اين نتيجه رسيد که فضاي هنجارشکنانهاي در شبکه نمايش خانگي حاکم است و مخاطبان اين مجموعهها به هنجارشکني واکنش منفي نشان ميدهند، همانطور که اين عکسالعمل در نسبت با سينماي ايران وجود دارد و اقليت پنج درصدي مخاطبان سينما ممکن است ميزان و پارامترهاي فروش يک اثر را جابهجا کنند.
مخاطب ايراني در انتخاب آثار نمايشي، محصول تضمين شده را انتخاب ميکند و در ميان توليدات تلويزيوني، سريالهايي موفقتر خواهند بود که به ساختارها و جهانبيني سنتي مخاطب احترام بگذارد. در حجم انبوهي از سريالهاي ضد خانواده شبکه نمايش خانگي که بر سستي پيوندها و نسبتهاي اجتماعي غيرموجه تاکيد دارد، سريالهاي سيما در اغلب موارد چون بر مبناي خانوادهمحور ساخته ميشوند مورد توجه عامه مردم قرار ميگيرند. در واقع تعريف ما از مردم ايران، با تعريف سينماگران ظاهرا روشنفکر که در رسانهها متجلي است، کاملا تفاوت دارد. مردم و مخاطبان آثار سالم نمايشي را ميتوان در تشييع حيرت انگيز «خون مقدس» سپهبد قاسم سليماني مشاهده کرد. لذا سليقه ساخته شده در رسانهها توسط سينماگران و توليدات نمايشي بسيار متفاوت است و مخاطب بهترينهاي سيما را به توليدات ساختارشکن شبکه نمايش خانگي ترجيح ميدهد.
حالا در ميان سريالهاي تلويزيوني وجوه تاريخي، سياسي و اجتماعي ميتواند گزينههاي مطلوبي براي جلب نظر مخاطب باشد، اما خانوادهگرايي و آثاري که سبب تقويت پيوندهاي اجتماعي ميشوند، قطعا با اقبال بيشتري مواجه ميشوند.
به همين دليل مخاطب سريال «از سرنوشت» در کانالهاي يوتيوب از بسياري از سريالهاي تلويزيوني مخاطب بيشتري پيدا ميکند. افرادي که سريال از سرنوشت را در درگاه فيلتر شده يوتيوب تماشا ميکنند، اغلب مخاطبان ايراني خارج از کشور هستند و نکته جالب اين است بيش از 28 شبکه فارسي زبان کشور به صورت همزمان در ساختاري غيرقانوني اقدام به پخش سريال ميکنند.
غير از مقوله مخاطب شناسي حالا بايد به اين مسئله بپردازيم؛ در سيماي جمهوري اسلامي که دستگاه مميزي (پالايش ملي) با شدت بيشتري (بخوانيد عاقلانهتر) عمل ميکند و در دورهاي که سلبريتيهاي مدعي خواهان دستمزدهاي نجومي هستند، دو بازيگر کودک سريال با خلق کاراکتر سهراب و هاشم چنان محبوب ميشوند که تصوير اين رفاقت توام با ايثار مذهبي – اجتماعي وارد شبکههاي اجتماعي ميشود و مخاطبان خارج از کشور حتي به موضوع سريال علاقهمند ميشوند.
سريال غير از تمامي شگردهاي نمايشي و بهره از چندين خط روايي و خرده روايتهايي که با دقت به نگارش درآمده، بناي نقد اجتماعي خوبي دارد. داستان عهدشکني در حريم روابط زن و شوهر را از ابتداي سريال نقد ميکند. مقولهاي که در سريالهاي هنجارشکن توليد کشور ترکيه، کره و کشورهاي آمريکاي جنوبي به گزينه مطلوب نمايشي تبديل شده است. اما سريال از همان ابتدا بناي نقد هنجارشکني عرفي نمايش که در شبکه نمايش خانگي معمول است را دارد.
در اين سريال «مهلقا» در مقابل عهدشکني همسرش ميايستد. منظور از عهدشکني ، پيمانگريزي از محدوده روابط زناشويي نيست، بلکه ارزشهايي مثل داشتن فرزند، براي همسرش، ارزشي اعتلايي محسوب نميشود. مهلقا براي ارزشهايي تلاش ميکند که شکوه انساني را در زيرساختهاي اجتماعي خانواده تقويت ميکند.
در غرب سقط جنين مقولهاي هنجارشکن و تقابلي اجتماعي با آموزههاي اديان ابراهيمي است و مهلقا کنشگري است که در مقابل تمامي مخاطرات ايستادگي ميکند تا در مقابل اصرار اجباري همسرش تن به سقط جنين ندهد و فرزندش را حفظ کند.
توطئهگري طبقه بالادست اجتماعي و سوءاستفاده از طبقات فرودست، در متن سريال وجود دارد اما «خانه الياس» و سکانداري سلولهاي ايثارگر اجتماعي در متن جامعه، هر آسيب اجتماعي ملتهبي را برطرف ميکند. سريال در وجه پررنگي بر اين گزاره ديني و مذهبي تاکيد دارد که اهرمهاي ايماني قويتر در جامعه وجود دارند که آسيبها را دفع ميکنند و از اين حيث سريال «از سرنوشت» در ناخودآگاه تماشاگر«اميد» را تقويت ميکند.
نکته قابل تامل ديگر که وجه ممتاز سريال است، تاکيد و تقويت همدلي اجتماعي است. آنچيزي که دشمنان سياسي نظام جمهوري اسلامي سعي در مخدوش کردن آن دارند، همدلي اجتماعي است. تخريب همدلي اجتماعي يکي از روشهاي بنيادين شبکههاي معارض فارسيزبان و محصولاتي است که به صورت مستمر پخش ميکنند. نگاه اومانيستي و انسانگرايانه فيلمها و سريالهاي نمايشي غربي عمدتا بر اين مبنا شکل ميگيرند تا با شهروند غربي تفهيم کنند، همدلي اجتماعي معنايي ندارد. اما سريال ازسرنوشت، بر مبناي رابطههاي دراماتيک قابل اعتنا و زيرساختي نمايشي که مولفان با توان بيشتري آن را تقويت کردهاند، اصرار بر يک همدلي اجتماعي کلان دارند. اين همدلي اجتماعي در روابط کاراکتر «خندان» با «هاشم» و «سهراب»، در رابطه «الهام» و «بابک» با «سهراب»، صرف نظر از زيباشناسايي دراماتيک منحصر به فرد، يک هدايت اجتماعي تاثيرگذار است، در بطن جامعهاي که توسط مدياي معارض توليد خارج از کشور، تاکيد بر پراکندگي و فردگرايي انساني دارد.
بازار