برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
جذاب ترین ها
سینما و چهره ها

شیرین یزدان‌بخش؛ مادری که فرزند ندارد!

منبع
همشهري
بروزرسانی
همشهري/ تصورش هم کمي سخت است. چندين سال بعد از بازنشسته شدن از يک کار روتين و اداري و درست وقتي که اصلا به بازيگري فکر هم نمي‌کني در سن ۶۷ سالگي پايت به دنياي سينما و بازيگري باز شود. جالب‌تر اينکه در همين نخستين حضور در عرصه هنرپيشگي و فيلم سينمايي «لطفا مزاحم نشويد» سيمرغ بيست و هشتمين جشنواره فيلم فجر هم را بگيري. اين‌ها گوشه‌اي از سرنوشت جالب شيرين يزدان‌بخش است که خيلي اتفاقي بازيگر شده و توانسته با ايفاي نقش مادر در سينما جايگاه ويژه‌اي پيدا کند. گرچه چند سالي است در نقش مادر‌هاي مهربان و دوست‌داشتني هنرنمايي مي‌کند، اما با تفاوت‌هايي که ميان نقش‌ها قائل مي‌شود از تکرار فرار مي‌کند. به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (س) و روز مادر سراغ او رفته‌ايم و از نقش‌هاي مادرانه‌اش پرسيده‌ايم. اين گفتگو وقتي برايمان جالب شد که متوجه شديم او هرگز در زندگي واقعي‌اش مادر نشده و اين حس و حال مادري را فقط در فيلم‌هايش تجربه کرده و دوستش دارد. خواندن اين گفت‌وگوي صميمي با مادر ۷۱ ساله سينماي ايران خالي از لطف نيست. اجازه بدهيد سؤال اول را از نقش‌هاي مادرانه‌تان شروع کنيم. شما در همه فيلم‌هايتان نقش مادر را ايفا کرده‌ايد، اما وقتي به نقش‌هايتان دقت مي‌کنيم متوجه مي‌شويم که از بازي کليشه‌اي دور بوده و هر بار نقش مادري متفاوت را به نمايش کشيده‌ايد. گاهي، چون مادر شهيدي در «بوسيدن روي ماه» از سال‌ها چشم انتظاري روايت مي‌کنيد و گاهي هم چهره متفاوتي از يک مادر را در «ابد و يک روز» به نمايش مي‌گذاريد. از اين حس و حال‌هاي متفاوت مادري برايمان بگوييد. اتفاقا در هر دو نقش که گفتيد و حتي نقش‌هاي ديگري که به‌عنوان مادر بازي کرده‌ام هميشه عشق به فرزند و مهرباني بي‌حد و مرز مادر را نشان داده‌ام. اما خب شرايط اجتماعي در سبک زندگي مادران هم بي‌تأثير نبوده و محبت‌شان را با رفتاري متفاوت از يکديگر نشان مي‌دهند. خودتان بيشتر کدام نقش مادري را که بازي کرديد، دوست داريد؟ همه نقش‌هايم را دوست داشته‌ام که بازي کرده‌ام. بازي کداميک از همکاران در نقش مادر برايتان هميشه خاطره‌ساز و دوست‌داشتني بوده است؟ من در حدي نيستم که از بازي زيباي پيشکسوتان اين حوزه صحبت کنم. بسياري از مادر‌هاي بازيگر هستند که به‌خوبي در فيلم‌هاي سينمايي و سريال‌هاي تلويزيوني هنرنمايي کرده‌اند. اگر اجازه مي‌دهيد اسم کسي را نبرم تا خدايي نکرده کسي از قلم نيفتد. از حس و حال مادري در دنياي واقعي برايمان بگوييد. چند فرزند داريد؟ راستش را بخواهيد من مادر بودن و اين حس زيبا را فقط در فيلم‌هايم تجربه کردم و هيچ وقت فرزندي نداشتم. البته نداشتن فرزند هم به خواست من و همسرم بود. همسرم جوان بود که فوت کرد. گرچه ۴۲ سال داشت، اما به‌نظر من جوان بود و سن و سال زيادي نداشت. رفيق و همدم من بود. در اوج جواني او را از دست دادم. نداشتن او بغض هميشگي زندگي من است. حالا هر وقت مي‌خواهم حس دلتنگي و از دست دادن را در نقش‌هايم خوب تجربه کنم به ياد غم از دست دادن اين عزيزم مي‌افتم. اجازه بدهيد کمي فضاي گفتگو را عوض کنيم. چطور در اين سن و سال پاي شما به سينما کشيده شد؟ من ۳۲ سال کارمند دولت بودم در شرکت دخانيات که وابسته به وزارت صنايع و معادن بود کار مي‌کردم. دقيقا ۳۱ سال و ۶‌ماه در آنجا کار کردم و به‌عبارتي عمري به‌کار اداري صبح تا بعد ازظهر عادت کرده بودم. کار را دوست داشتم و هيچ وقت هم از اين کار خسته نمي‌شدم. وقتي بازنشسته شدم خيلي حوصله‌ام سر مي‌رفت. بهترين دارو را خواهرم براي من تجويز کرد؛ اينکه به تماشاي تئاتر و ديدن کنسرت بروم. گفت: شيرين تو تنهايي، نه بچه‌اي دور و برت داري و نه آقابالاسري. بيا برو فيلم و تئاتر ببين. تو که اين همه عاشق موسيقي هستي برو تماشاي کنسرت. به همين‌خاطر برنامه حضور در سالن‌هاي نمايش و تماشاي تئاتر و همچنين رفتن به کنسرت را براي خودم تعيين کردم. ديگر رفتن به تئاتر جزء برنامه روزانه من شده بود و اغلب تئاتري‌ها را مرا به‌عنوان تماشاگر پاي ثابت مي‌شناختند. در جواني دوست داشتيد بازيگر شويد يا حتي بعد از بازنشستگي و با تماشاي نمايش‌هاي بسيار به سرتان نزده بود که بازيگر شويد؟ نه ابداً. پس چطور سر از سينما در آورديد؟ همه چيز زير سر افشين هاشمي است. او خودش بازيگر و نويسنده و کارگردان است. او مرا براي بازي به محسن عبدالوهاب معرفي کرد. اولش اصلا راضي نمي‌شدم، اما افشين رگ خواب مرا مي‌دانست و مرا راضي کرد. از ورود به دنياي بازيگري پشيمانيد؟ بحث پشيماني نيست. هر چيزي ذوق و شوق خودش را مي‌طلبد. شايد اگر جوان‌تر بودم بيشتر ذوق بازيگري داشتم. بيشتر به فکر نشان دادن استعداد و گرفتن جايزه و ديپلم افتخار بودم. البته از گرفتن جوايزم خوشحالم و ناشکري نمي‌کنم، اما خب ديگر سن و سالي از من و اين شور و شوق جواني گذشته است. فکر مي‌کرديد با نخستين بازي‌تان در جشنواره فيلم فجر برگزيده و تنديس بلورين سيمرغ بگيريد؟ نه ابداً. اصلاً دنبال اين چيز‌ها نبودم. سرم به خواندن کتاب و موسيقي مشغول بود. من از همه دوستان و عوامل فيلم‌هايي که بازي کردم، به‌ويژه کارگردان‌هاي فيلم‌ها تشکر و قدرداني مي‌کنم. من پيرزني هستم که نه کلاس بازيگري رفتم و نه تمرين تئاتر مي‌کردم. اين دوستان بودند که به من اعتماد کرده و در هر سکانس فيلم مرا همراهي کردند. بي‌تعارف مي‌گويم که من کاري نکرده‌ام و همگي، تلاش اين دوستان بوده است. اگر جايزه گرفتم از کاربلدي کارگردان فيلم‌هاست. البته شما خيلي شکسته‌نفسي مي‌کنيد. به هر حال بازي خوب شما را نمي‌توان ناديده گرفت؟ من بازي نمي‌کنم، زندگي مي‌کنم. دوست داريد حالا که وارد دنياي بازيگري شديد نقش خاصي را بازي کنيد يا بيش از پيش خوش بدرخشيد؟ نه مادرجان. من خيلي دنبال اين چيز‌ها نيستم. الان هم دست خودم باشد فيلم جديد بازي نمي‌کنم. گاهي آن‌قدر اصرار مي‌کنند که من در رودروايسي و تعارف و از سر ارادتي که به دوستان دارم پيشنهادشان را قبول مي‌کنم. پس اهل مطالعه هم هستيد؟ بله قبلا خيلي زياد. همسرم اهل کتاب خريدن بود. عشقش اين بود که جلوي کتابفروشي‌هاي دانشگاه تهران قدم بزند و کتاب بخرد. خودم کتاب‌هاي مختلفي مي‌خواندم؛ از رمان‌هاي ايراني و خارجي تا کتاب‌هايي در زمينه آمار و ژئوپليتيک گرسنگي! يا کتابي خريده بوديم به نام «هنر در گذر زمان» که نمي‌شد يک دستي بلندش کرد! از آنجا که شرکت ما هم کتابخانه خيلي بزرگي داشت از مطالعه دور نماندم. شايد اصلا همين مطالعه زياد بود که حالا مجبورم کتاب نخوانم. چرا کتاب نخوانيد؟ نه، به‌دليل افزايش فشار چشم ديگر نمي‌توانم کتاب بخوانم. پزشکان تشخيص دادند که فشار چشمم بالاست و بايد احتياط کنم. خودم حس مي‌کنم وقتي مطالعه مي‌کنم چشم‌هايم اذيت مي‌شوند. با اين حال عاشق کتابم و دوست دارم حداقل از طريق راديو گاهي کتاب بشنوم. همدم اين روز‌هاي من راديوست و البته شنيدن موسيقي. چه خوب پس دوستدار موسيقي هستيد. بيشتر چه سبک موسيقي را دوست داريد؟ من موسيقي را ديوانه وار دوست دارم. هم سنتي و هم پاپ را مي‌پسندم، اما بيشتر با سن و سال من موسيقي سنتي تناسب دارد. (با لبخند). بيشتر اوقات که تالار وحدت کنسرت موسيقي سنتي برگزار مي‌کند من شرکت مي‌کنم. موسيقي پاپ را هم اگر خوب باشد گوش مي‌دهم. براي مثال آثار استاد محمد نوري، محمد اصفهاني در سبک پاپ شنيدني هستند. به‌نظر من اگر موسيقي اصالتي داشته باشد فرق نمي‌کند پاپ باشد يا سنتي. ساز سولو را هم دوست دارم. مثل سمفوني‌هاي بتهوون و موتزارت. از اين نظر خيلي با همسرم هماهنگي داشتيم. آن موقع تمام نوار کاست‌هاي اين‌ها را داشتيم و گوش مي‌کرديم؛ مثلا باله «فندق شکن» چايکوفسکي را. شما که اينقدر به موسيقي علاقه داريد نوازندگي هم مي‌کرديد؟ نه متأسفانه. وقتي ۸ سالم بود جزو گروه سرود مدرسه بودم و برنامه اجرا مي‌کردم. همه به من مي‌گفتند به تو مي‌خورد خواننده شوي! خانواده‌ام هم از موسيقي بي‌بهره نبودند و مي‌شود ادعا کنم که اين علاقه ريشه خانوادگي دارد. پدر و مادرم علاقه زيادي به موسيقي داشتند. با اينکه پدرم ارتشي بود، اما علاقه زيادي به موسيقي و ساز داشت. خودش هم تار مي‌زد. شوهرخاله‌ام عموي فرهنگ شريف بود؛ يعني دورادور با موسيقي در ارتباط بوديم، اما خودمان بيشتر شنونده بوديم. دوست داشتم موسيقي را دنبال کنم، اما خيلي زود و تقريبا ۱۹ ساله بودم که کارمند شدم. تا ۵۰ سالگي سر کار مي‌رفتم و فرصتي براي پرداختن به هنر موسيقي و کار‌هايي از اين قبيل نداشتم. گرچه از قديم گفته‌اند ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است، اما بعضي رشته‌ها مثل موسيقي واقعا نياز به کسب تخصص و مهارت در دوران جواني دارد و من ديگر حال و حوصله يادگرفتن نت‌هاي موسيقي و چيز‌هايي از اين قبيل در سن ۵۰ سالگي را نداشتم. اما عوض آن الان فقط شنونده پروپاقرص موسيقي هستم. کمي گزيده کار مي‌کنيد. علت خاصي دارد؟ پيشنهاد‌هاي زيادي هم براي بازي به شما مي‌شود، ولي بيشتر نقش‌ها را نمي‌پذيريد. چندان توان و کشش اين کار را ندارم. در اين سن و سال بايد بيشتر به وضعيت جسماني‌ام توجه کنم و حواسم به وقت خواب و استراحتم باشد. صحبت پاياني؟ حالا که قرار است گفت‌وگوي ما در آستانه روز مادر منتشر شود از همين‌جا اين روز را به همه بانوان ايراني و مادران دوست‌داشتني اين سرزمين تبريک عرض مي‌کنم. دعا مي‌کنم خداوند فرزندانشان را برايشان حفظ کند. جا دارد يادي هم از مادر عزيزم فروغ جان کنم که سال‌هاست دار فاني را وداع گفته و اميدوارم روحش شاد باشد. من پيرزني هستم که نه کلاس بازيگري رفتم و نه تمرين تئاتر مي‌کردم. اين دوستان بودند که به من اعتماد کرده و در هر سکانس فيلم مرا همراهي کردند. بي‌تعارف مي‌گويم که من کاري نکرده‌ام و همگي، تلاش اين دوستان بوده است. اگر جايزه گرفتم از کاربلدي کارگردان فيلم‌هاست بازي سخت در آشغال‌هاي دوست داشتني اين روز‌ها صحبت از اکران فيلم سينمايي «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» اصل است. نسخه اول اين فيلم به کارگرداني، نويسندگي و تهيه‌کنندگي محسن اميريوسفي، سال ۱۳۹۱ ساخته شد. اين فيلم که درباره حوادث بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ است در اواخر بهمن‌ماه سال ۱۳۹۷ موفق به دريافت مجوز اکران شد و مورد استقبال عموم قرار گرفت. البته جالب است بدانيد که در دي‌ماه امسال مشخص شد که بهروز وثوقي در نسخه اصلي اين فيلم بازي کرده و دليل توقيف هفت‌ساله فيلم حضور او بوده است. حالا از گوشه و کنار خبر‌هايي ضدونقيض از اکران خاص نسخه اصلي اين فيلم با بازي وثوقي هم به گوش مي‌رسد. در اين فيلم شيرين يزدان‌بخش با دخترخاله ميانسالش (سيما) در يک خانه قديمي زندگي مي‌کند. در بخش‌هاي زيادي از اين فيلم يزدان‌بخش بايد با قاب‌هاي عکسي که در خانه دارد صبحت کند و اين کار براي خودش هم چندان ساده نبوده و مي‌گويد: «بازي در فيلم آشغال‌هاي دوست‌داشتني از همه نقش‌هايي که بازي کرده‌ام سخت‌تر بود، چون در اينجا کسي مقابل من بازي نمي‌کرد و من مجبور بودم اغلب ديالوگ‌هايم را با قاب‌هاي عکس خالي بازي کنم و از آن‌ها حسي نمي‌گرفتم. اين، کار ساده‌اي نيست. من معتقدم من کاره‌اي نبودم و همه اين‌ها نتيجه تلاش کارگردان فيلم، آقاي اميريوسفي عزيز بود که لحظه به لحظه مرا همراهي و راهنمايي مي‌کرد. بعد‌ها گروه تدوين بخش‌هايي از بازي کساني که نقش همسر، فرزندان و برادر مرا داشتند به فيلم اضافه کردند. ناگفته نماند وقتي پايان کار و خروجي را ديدم واقعا خستگي از تنم بيرون رفت. بازخورد خوب و استقبال مردم هم براي من ارزشمند بود». از راه رسيده سيمرغ مي‌گيرد شانس است ديگر! گاهي در سن کودکي و نوجواني در خانه را مي‌زند و گاهي هم در سال‌هايي که عمري از آدم گذشته است. او با نخستين حضورش در سينما، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل زن از بيست و هشتمين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم لطفاً مزاحم نشويد مي‌شود. اما خودش خيلي ذوق و شوقي براي اين جايزه ندارد و مي‌گويد: «دخترم هر چيزي سن خودش را دارد. من هم در دوران کارمندي به‌دنبال ارتقاي شغلي بودم و اين مهم‌ترين چيز در آن روز‌ها براي من بود. اما از گرفتن سيمرغ خوشحال شدم، ولي نه به اندازه ديگر برنده‌هاي جشنواره. خودم دوست داشتم خانم سليمه رنگزن بازيگر فيلم «عصر روز دهم» برنده جايزه شود، چون بازي او در فيلم «عروس آتش» را بسيار دوست داشتم. من همينطوري نشسته بودم و آماده تشويق فرد برنده بودم که ناگهان اسم مرا صدا زدند. به هر ترتيبي بود، رفتم بالا و سيمرغم را گرفتم». پرکار در سينما شيرين يزدان‌بخش فقط فيلم سينمايي بازي مي‌کند و خودش مي‌گويد که پيشنهاد‌هاي زيادي دارد، اما در اين سن و سال توانايي بازي طولاني و حضور در مجموعه‌هاي مختلف را ندارد؛ و تقريبا هر سال دست پر به جشنواره فيلم فجر آمده و هر بار جلوه‌اي ديگر از مهرباني و ايثار مادر‌هاي ايراني را به تصوير کشيده است. از فيلم‌هاي سينمايي که او در آن نقش‌آفريني کرده است مي‌توان به «هزارتو»، «غلامرضا تختي»، «به وقت خماري»، «جاده قديم»، «لس آنجلس تهران»، «سارا و آيدا»، «آااادت نمي‌کنيم»، «آبجي»، «ابد و يک روز»، «يک روز به‌خصوص»، «وارونگي»، «بهمن»، «نزديکتر»، «ملبورن»، «برف»، آشغال‌هاي دوست‌داشتني، «استرداد»، بوسيدن روي ماه، «برف روي کاج‌ها»، «جدايي نادر از سيمين» و «لطفاً مزاحم نشويد» اشاره کرد. بانوي پر افتخار گرچه دير به دنياي بازيگري دعوت شده، اما جوايز و افتخارات هنري‌اش کم نيست. او در بيست و يکمين جشن سينماي ايران براي بازي در فيلم «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» نامزد بهترين بازيگر نقش اول زن شد. در سي و چهارمين دوره جشنواره فيلم فجر هم براي هنرنمايي در «ابد و يک روز» نامزد بهترين بازيگر نقش دوم زن شد. براي بازي در فيلم «بوسيدن روي‌ماه» در سي‌امين دوره جشنواره فيلم فجر هم نامزد بهترين بازيگر نقش اول زن شد. همچنين براي همين فيلم در بخش جلوه‌گاه شرق جشنواره سينما آسيا ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول را گرفت. اما بهترين جايزه‌اش همان سيمرغي بود که براي بازي در فيلم «لطفاً مزاحم نشويد» به‌عنوان بهترين بازيگر نقش دوم زن از بيست‌وهشتمين دوره جشنواره فيلم فجر گرفت. الناز عباسيان
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره