استعدادیابی ما، استعدادیابی آنها!
فرهيختگان/ عصر جديد با همه ضعفها و کاستيهايي که دارد، برنامهاش براي مردم عادي است؛ مردمي از جنس خودمان که دنبال راهي براي کشف استعدادشان بوده و اين برنامه را پيدا کردهاند. پسر روي صحنه ميآيد و سوار بر اسکيت اينطرف و آنطرف ميرود. تماشاگران تشويق کرده و داوران هم با لبخند نگاهش ميکنند، اما پسر هيچ خلاقيتي ندارد و فقط طول و عرض صحنه را طي کرده و گاهي هم چرخي به دور خود ميزند. اما درنهايت بعد از تمام شدن اجرا، چراغهاي سفيد براي او روشن شده و راي مثبت داوران را ميگيرد. از او ميپرسند چرا به اين برنامه آمدهاي؟ و او علتش را حضور آقاي خواننده در اين برنامه عنوان ميکند و ميگويد براي اين آمده تا فقط خواننده موردعلاقهاش را ببيند! اينها تنها توصيف کوچکي بود از يک برنامه استعداديابي در آنطرف آب که خب، مخاطبان زيادي هم دارد و چند ماهي است پخش آن شروع شده است. نميخواهم در اين متن به اين سمت بروم که اين برنامه بد است و ما خوب بلکه با توجه به موضوع صفحه امروز که درمورد برنامه «عصر جديد» است، قصد داريم مقايسهاي داشته باشيم بين اين دو برنامه. برنامهاي براي همه عصر جديد از سال 97 کار خود را آغاز و در نوروز 98 مخاطبان خود را پيدا کرد و در يک برنامه چندساعته ثابت کرد مردم چقدر به اين برنامه اقبال دارند. اولينبار براي معرفي خود اينطور گفتند: «اولين و بزرگترين برنامه استعداديابي تلويزيوني در ايران، با نام عصرجديد و با حضور استعدادهاي ويژه در زمينههاي سرگرمي، هنري و مهارتهاي ورزشي که از شبکه سه پخش ميشود. برنامهاي که ميخواهد استعدادها را در زمينههاي هنري، ورزشي و سرگرمي کشف کند.» شايد با اين نکته که برخي منتقدان عصر جديد ميگويند اين کشف استعداد را قبول ندارند و اين برنامه تنها هدفش سرگرمي مخاطبانش است، موافق باشم که چنين برنامههايي با هدف سرگرمي ساخته شده و مطمئنا حرفهاي ديگري که در اين برنامهها گفته ميشود، براي اين است که بايد هر قشر و سليقهاي را براي خود حفظ کنند تا مخاطبانشان فقط از يک طيف نباشند. خلاقيت صفر! حالا برگرديم به همان حرف اصلي و مقدمهاي که گزارش را با آن شروع کردم. آن مقدمه براي اين بود که بدانيم فرق بين استعداديابي- که هدف اين برنامههاست- با اينکه شرکتکنندههاي يک برنامه را بالا ببريم تا بگوييم ما اين همه مخاطب داريم، چقدر است. طبيعتا وقتي از منظر سازندگان، اين برنامهها را ببينيم بايد شرکتکننده حرفي براي گفتن داشته باشد و کاري انجام دهد که ديگران توانايي انجام آن را ندارند يا حداقل در اجراي آن خلاقيت داشته باشد. اما نمونه اجراهاي بيکيفيت در اين برنامه پرهزينه کم نبود، چيزي که در برنامه «عصر جديد» شاهدش نبوديم. اجراهاي با سناريو با وجود همه خطقرمزهايي که ما در کشور داريم و برنامهسازان با آن درگيرند، کمتر اجرايي را در عصر جديد ديديم که خلاقيتي نداشته باشد. بهطور مثال براي کشيدن يک نقاشي، موضوعي خاص براي آن انتخاب ميشود. اگر قرار است ورزشکاري به روي صحنه بيايد، براي آن سناريو مينويسد که البته باز هم تدوين اين سناريوها به کمک کساني است که در پشت صحنه عصر جديد هستند و براي جذاب شدن هرچه بيشتر آن تلاش ميکنند و طبيعتا ماهيت برنامهسازي هم همين است. شو با داوران معروف! اما در مقايسه با برنامه معروف آنطرف آبي، در اکثر قسمتهاي آن برنامه، هدف ايجاد سرگرمي با داوران بوده است، نه کساني که در برنامه شرکت ميکنند! يعني داوران نقش اصلي را در اين برنامه بازي ميکنند، نه شرکتکنندهاي که براي کشف استعدادش آمده است. اتکاي اين برنامه به حضور کساني است که براي داوري انتخاب شدهاند و سازندگانش تنها روي همين داوران مانور ميدهند و انگار براي شرکتکنندهها برنامهاي ندارند! شرکتکنندهاي که اصول اوليه خوانندگي را نميداند و با اين عنوان به برنامه ميآيد و باز هم راي مثبت ميگيرد و از اين قبيل موارد در قسمتهايي که پخش شده است، زياد بوده و به قول دوستي؛ من حتي گاهي خجالت ميکشم بهعنوان مخاطب برخي شرکتکنندگان اين برنامه را ميبينم که بدون هيچ حرف و استعدادي روي صحنه ميآيند و گاهي هم بسيار خندهدار هستند. جذابيت با دورچينها حالا بياييد همه اينهايي را که گفتيم، با عصر جديد مقايسه کنيم. مطمئنا گام اول همه اين برنامهها مثل هم است؛ اينکه ويدئويي فرستاده شود و بعد از تاييد، شرکتکننده براي تست بيايد و دوباره همان اجراي ويدئو را داشته باشد و بعد هم براي برنامه انتخاب شود. اما فرق عصر جديد از همينجا شروع ميشود. وقتي شرکتکنندهاي براي تست ميآيد، بعد از تاييد به حال خود رها نميشود. سازندگان اين برنامه، در پشت صحنه اساتيدي را در حوزههاي مختلف دارند و آنها در کنار شرکتکنندهها قرار ميگيرند و همين نقطه قوت برنامه ميشود. شرکتکنندهاي که استعدادي دارد اما استعدادش را با يک خلاقيت به روي صحنه ميآورد و باعث جذب مخاطب ميشود. مثلا براي اجراي يک حرکت ورزشي، داستاني براي آن تعريف ميشود تا جذابيت آن را براي مخاطب بيشتر کند. بار اصلي برنامه نکته بعدي اين است که ما در عصر جديد شايد داوران معروفي داريم که بالاخره عنوان سلبريتي را دارند، اما موضوعي که در عصر جديد پررنگ است، آن کساني هستند که در برنامه شرکت ميکنند؛ يعني اين برنامه بار اصلياش بر دوش شرکتکنندگان است، نه داوران آن. البته نميخواهم با اين حرفها نقش داوري را کمرنگ کنم که طبيعتا حضور داوران هم بسيار مهم است، اما اينکه در يک برنامه آنطرف آبي، همه اهداف و توجههاي آن به سمت داوران رفته است و از آن هدف اصلي (به قول خودشان) استعداديابي دور شده، خود جاي بحث بسيار دارد. برنامه بافکر با همه سختيهايي که ساخت برنامه عصر جديد در کشور دارد و بارها توسط سازندگان آن گفته شده، اين برنامه سعي داشته برنامه جذابي براي مخاطب تدارک ببيند؛ برنامهاي که از نظر کيفيت به استانداردهاي جهاني نزديک باشد، مخاطب را گول نزند و برايش برنامه داشته باشد و يا حتي غافلگيرش کند. البته اين برنامه نقطهضعفهايي هم داشته و اشتباههايي در ساخت آن وجود دارد. همه اينها را گفتم که حرف اصلي را بزنم؛ اينکه براي ساخت اين برنامه با وجود همه نقدهايي که بر آن وارد است، فکر شده، براي همه آيتمهاي آن تصميم گرفته شده و مشخص است دستاندرکاران اين برنامه خود را جاي مخاطب ميگذارند و بعد هر قسمت را ميسازند که همين امر باعث باور و جذب مخاطبان شده و برنامه را به سمت مهارتمحوري ميبرد که بسيار مساله مهمي است. برنامههاي استعداديابي در همه دنيا ساخته ميشوند، اما اينکه برنامه را جوري بسازند که مخاطب آن را دوست داشته باشد و با ديدن آن گمان نبرد کسي گولش زده و يا به او توهين کرده، کار سختي است. عصر جديد با همه ضعفها و کاستيهايي که دارد، برنامهاش براي مردم عادي است؛ مردمي از جنس خودمان که دنبال راهي براي کشف استعدادشان بوده و اين برنامه را پيدا کردهاند. عاطفه جعفري