برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

سینمای آخرالزمان غرب با حقیقت فاصله دارد

منبع
تسنيم
بروزرسانی
سینمای آخرالزمان غرب با حقیقت فاصله دارد
تسنيم/ سينماي پايان دنيا و آخرالزمان در هاليوود در حال فرهنگ‌سازي و مديريت افکار عمومي جهان به سمت آرمان‌هاي صهيونيزم است. به تعبير رهبر انقلاب در سخنراني زنده تلويزويوني امروز، «مهدويت به معناي منجي است که نجات بخش انسان‌هايي خواهد بود که علم نتوانسته است براي آنان عدالت را فراهم کند و آرامش را براي آنان به ارمغان آورد.» واقعيت اين است که در دنياي امروز ما که آن را آخرالزمان مي‌خوانيم، تفکر مهدويت کامل‌ترين وجهه آخرالزماني براي هنر و سينما است اما سينماي هاليوود که روزگاري به منجي در سينماي خود اعتقاد داشت و از رهگذر سينماي آخرالزمان براي تبليغات کليسايي بهره‌هاي زيادي برده است، مدت زمان زيادي است که ديگر سينماي پايان دنيا و نهيليستي را جايگزين منجي و بشارت صبح کرده است. بنابراين بازخواني مفهوم آخرالزمان در سينما، مهدويت، منجي و مضامين جديد سينمايي که در سينماي آپوکاليپس شکل گرفته است خصوصاً تم‌هايي مانند بيماري همه‌گير جهاني که جهان را با سرعت رو به پايان دنيا مي‌برد و امروز نيز مانند کرونا جهان را با خود درگير کرده است در سريال‌ها و فيلم‌هاي دستگاه سينمايي آمريکا يعني هاليوود بسيار ديده مي‌شود. به همين جهت با يکي از پژوهشگران حوزه سينماي آخرالزماني يعني «حسين فقيهي» کارگردان مستند «هاليوود و موج دخان باوري» که به عنوان سخنران و کارشناس در همين زمينه در مؤسسه موعود به ايران سخنراني پرداخته است، به مصاحبه پرداختيم تا با راهبردهاي جديد هاليوود درباره مهم‌ترين دغدغه انسان يعني پايان دنيا و منجي گفت‌وگو کنيم. *مضمون آخرالزمان در سينماي هاليوود به چه معنا است و بيشترين تم و شکل رايج براي پايان دنيا چيست؟ بسيار منطقي به نظر مي‌رسد براي اين که مفهوم آخرالزمان را در سينماي هاليوود بررسيکنيم نخست خود سينماي هاليوود، اداره‌کنندگان و اصحاب آن را به درستي بشناسيم و شايد حتي کمي قبل‌تر از آن، زماني را که سينما هنوز شکل نگرفته بود. مي‌توان گفت که پيش‌تر از سينما، رسانه براي افراد مد نظر صحبت ما، اهميت به‌سزايي داشته است. در تاريخ ناظريم، زماني را که روزنامه‌ها و مطبوعات، مهم‌ترين رسانه‌ي زمان خود بوده‌اند، طيفي از يهوديان با حمايت و مديريت جريان‌هاي مخفي، از اواخر قرن هفدهم به فعاليت در اين عرصه گسيل شدند. شايد بتوان در جه‏اتي از اهميت در دست ‏گرفتن رسانه براي صهيونيسم يهودي را در کلام خاخام يشورون در سال 1869 يافت که با صراحت اين‏چنين مطرح کرده ‏بود: «طلا بزرگ‏ترين اهرم فشار ما براي چيرگي بر جهان است، مطبوعات بايد دومين نيروي ما باشد». اگر بخواهيم به مصداق ديگري از اين اهميت بپردازيم، مي‌‏توانيم به سخنان مطرح شده در اولين کنگره صهيونيسم که در سال 1897 به رياست تئودور هرتزل برگزار شد، اشاره کنيم که منجر به صدور قطعنامه‌‏اي تحت عنوان «پروتکل‏‌هاي دانشوران صهيون» گرديد. از جمله موضوعاتي که در پروتکل‌‏هاي بيست‏و‏چهارگانه دانشوران صهيون با حساسيت خاصي به آن پرداخته شده است، همبستگي فراماسونري در مطبوعات و تسلط بر آن مي‌باشد. پرواضح است تشکيلاتي که از سال‌ها قبل، به فکر بهره‏‌گيري از رسانه زمان خود يعني مطبوعات در جهت هدايت اذهان عمومي بوده‏ است، با روي کار آمدن ظرفيت‏ جديدي چون سينما، همان نگاه را و بلکه بسيار قوي‏تر به مديوم موثرتر خواهد داشت. بله چنين رسانه تأثيرگذاري نمي‌‏تواند از ديد تيزبين اصحاب قدرت به دور بماند. ماجراي ورود دادن يهوديان به سينما خود داستان مفصل و جالبي دارد که شايد در اين مجال نگنجد. با بررسي تاريخچه پر سرگذشت هاليوود و واکاوي شخصيت پايه‌گذارانش و همچنين اهداف پيدا و پنهان آن‏ها براي آينده، اين نکته قدري براي‏مان جلب توجه خواهد کرد که ايناني که از سعي در پايمال کردن هيچ ارزشي و هيچ دين الهي فروگذار نکرده‌‏اند چگونه است که از سال‌‏ها قبل و تقريباً از سال‌هاي آغازين سينما، سعي در مصور کردن سرزمين اجنه و شياطين به صورتي آرماني و در قالب‌هاي متنوع نموده‌‏اند و در ادامه، يونان باستان را گمشده باز يافته خود دريافته‌اند. از آن آغاز تا بدين زمان و با يک رصد کلي در مي‏‌يابيم که اين معرفي با قدرت و صراحت بياني بيشتر و تکثر تصاعدي در آثارشان ادامه پيدا کرده و همت خود را در قوام بستن آن به کارگرفته‌اند. در فيلم‌هاي جديد غرب خصوصاً هاليوود موج‌هايي مشاهده مي‏‌شود که در قالب ژانرهايي مانند علمي-تخيلي(Sci-Fi: Science fiction ) و ژانر وحشت( Horror) اهدافي در دستور کار آن ها قرار گرفته که تنها يکي از اين موج‌ها (معرفي موجودات دُخاني) به شکلي آرماني و داراي قواهاي بسيار و عجيب مي‌‏باشد. علاوه بر جريان معرفي موجودات مد نظر در قالب‏‌هاي گوناگون، مفاهيم ديگري هم‏چون بازگشت اين موجودات در آينده و هم‏چنين دعوت به سرزمين‏شان، در آثار و پروژه‌‏هاي بزرگ هاليوودي موج مي‌‏زند که براي نيل به اهداف‌شان، بسيار ديده مي‌‏شود، مفاهيم حق را مسموم ساخته و براي خود به خدمت مي‏‌گيرند. اگر کمي دقيق شويم مي‌‏بينيم چندين دهه است که اين تبيين ناصحيح هدفمند از سوي غرب در قالب ابزار قوي رسانه و فيلم شدت گرفته و يکي از جريان‌هاي اصلي سينماي غرب را معرفي اين موجودات مي‌‏يابيم. فيلم‌‏هايي که در آن اجنه، شياطين و همچنين مفاهيم مربوط به سرزمين‏شان هم‏چون جادوگري، سحر و فضايي مملو از اين موجودات عجيب و توان‏‌هاي غريب‏شان در سينماي غرب و خصوصاً هاليوود که بار اصلي آن را به دوش مي‌‏کشد، تعدادشان و نيز پيام هدفمندشان بيش از آن است که يک اتفاق به نظر برسد. گذشته از اين نظم موجود در توليد و استمرار آن و جريان‌‏هاي موازي صورت‏گرفته براي هدف قصدشده در ديگر عرصه‏‌ها هم‏چون انيميشن، گيم، سريال، داستان، کميک ‏استريپ و همچنين عرصه‏‌هاي علمي و شبه‌‏علمي فراتر از يک اتفاق و بلکه به ‏صورت يک جريان جلوه مي‌‏کند. با يک رصد دقيق، پي به وجود جرياني در سينماي غرب و خصوصا هاليوود مي‌­بريم، گويي سينماي هاليوود به عنوان ظرفيتي مهم، آيينه­‌اي گشته براي انعکاس تصوير فضاي زندگي اجنه و شياطين و اين نکته به راحتي و با رصد آثار توليدشده به وضوح خودنمايي مي­‌کند. با توجه به مطالبي که عرض شد و نگاه اجمالي به آثار (حتي از شروع تاريخ سينما) و بسيار شواهد ناگفته‌اي که در کلام و بروزات آن‌ها مي‌يابيم، بر ما مسجّل مي‌شود که تفکرات و باورهاي‌شان وام‌دار جرياني شوم و شيطاني‌ است. در واقع مي‌توان گفت که يک تفکر و فرهنگ جنّي بر هاليوود و مهم‌تر از آن بر جريان سرّي اداره‌کننده‌ آن سايه انداخته و اهداف و خط مشي توليدات را مشخص مي‌کند. حال اگر قرار باشد که اين جريان پشت پرده که تا حدي به ماهيت آن پي برديم، مفهوم مقدس و مهمي به نام آخرالزمان را به تصوير کشد، تصويري خواهد شد که با حقيقت، فرسنگ‌ها فاصله دارد و تصويري برآمده از ذهن بيمار و پريشان موجوداتي خواهد شد که اختلالات فکري و اعتقادي‌شان در قاب تصوير منعکس است. لذا سواي دسته‌بندي‌هايي که مي‌توان براي فيلم‌هاي مدنظر انجام داد، در يک نگاه کلي، آينده‌اي نااميدکننده، پوشالي، مبهم و پر از انواع فجايع، در غالب آثارشان هويدا مي‌شود. * آيا در سينماي آپوکاليپس منجي وجود دارد؟ نسبت ميان منجي و اين سينما چيست. بله. در بسياري از فيلم‌هاي آخرالزماني هاليوودي، منجي وجود دارد؛ اما منجيِ شکل‌گرفته از همان تفکري که در جواب سوال قبل، مطرح شد. جريان‌هاي مخفي، دست‌کم بيش از صد و اندي سال پيش يعني 1897(سالِ تدوين پروتکل‌هاي دانش‌وران صهيون) عملاً و به طور جدي، برنامه‌ريزي و اقدام براي ورود به آخرالزمان را کليد زده‌اند و حرکت خود را براي در دست گرفتن رشته‌ي امور آغاز کردند. آن‌ها سعي کرده‌اند تا تصوير دلخواه خود را از آينده، براي جوامع بشري خلق کنند و بخشي از اين سعي، در معرفي منجي به کار بسته شده است. بديهي است که در اين تصوير هم‌چنان جن و شيطان نقش پررنگي را در آثارشان ايفا کنند. تا بدانجا که مي‌توان گفت در کل دوران تاريخ سينما تا به امروز، سينما هيچ‌گاه از حضور اين موجودات خالي نبوده. اين معرفي از سال 2000 به بعد و پس از تخريب برج‌هاي دو قلو، شدت بيشتري به خود گرفته است و انواع و اقسام قهرمان‌هاي پوشالي با توان‌ها و ابزارهايي غيرخدايي چون مردِ عنکبوتي، بت‌من، سوپرمن و حتي قهرمانان اسطوره‌اي باستاني به آن‌ها اضافه شده‌اند. در بسياري از اين‌گونه آثار، تفکر بازگشت اين موجودات، در آن‏ها موج مي‌‏زند؛ پيام بازگشتي که با نمايش قدرت، هوشمندي و يا منبع خير بودن توام است و گويا قرار است که آن‏ها منجي بشريت باشند و به تبع انسان‏‌ها بايد خود را براي رويارويي يا تعامل با آن‏ها آماده کنند و رفتارهاي مشخصي را پي گيرند. *شکل سينماي پايان دنيا در سال‌هاي اخير متفاوت شده است و اتفاقات عجيب تري در آن مانند بيماري مشاهده مي شود. درباره اين صورت‌هاي جديد توضيح بديد خصوصاً اينکه برخي از آنها مانند بيماري و ويروس در اين سال‌ها نيز مشاهده مي‌شود. شايد بهتر باشد اين‌گونه فيلم‌ها را از فيلم‌هاي جدي آخرالزماني‌شان جدا کنيم. به هر حال سواي اهداف بلندمدت و جدي‌تر اصحاب رسانه، موضوعاتي ديگري نيز وجود دارند که در درجات پايين‌تر اهميت براي آن‌هاست. بسياري از موضوعات مطروحه در فيلم‌ها را نبايد به دور از اهداف سياسي، نظامي، اقتصادي و اجتماعي‌شان دانست. در واقع فيلم را مي‌توان ويترين تفکرات‌شان تلقي کرد. چنان‌چه مقام معظم رهبري در اين باره چنين مي‌فرمايند: «همه چيز در دنيا، وابسته به فهم انسان‏‌ها است. اگر کسي، يا مرکز قدرتي بتواند فهم انسان‏‌ها را به سمتي سوق بدهد، همه چيز در آن جهت سوق پيدا خواهد‏کرد. اين، قهري است. بنابراين، ميل و تلاش دستگاه‌‏هاي قدرت جهاني و قدرت‌‏هاي متجاوز زياده‌‏خواه، براي اين‏که بتوانند بر افکار، آراء و تمايلات مردم غلبه پيدا کنند، چيز عجيبي نيست. قهري و طبيعي ا‏ست». بسيار منطقي به نظر مي‌‏رسد که سينما را پايه‏‌گذارانِ آن به خصوص از نوع هاليوودي‌‏اش، از همان ابتدا سرگرمي معرفي کنند تا باورهاي مدنظرشان را در حالي که مخاطب گارد تفکر، تعقل و منظر صحيح خود را باز کرده، به وي تزريق نمايند و بلعيده ‏شدنِ در ناخودآگاه، که شهيد آويني به غفلت از ماهيت سينما نسبت مىدهد، صورت گيرد. همچنان است که با کمى دقت، آن رويه را در سينماى به خدمت گرفته شده توسط هاليوود مي‏توان رصدکرد. در واقع اهداف اين گونه فيلم‌ها را مي‌توان به دو دسته‌ کلي تقسيم نمود: 1- موضوعاتي با اهداف نظامي، سياسي و غيره که در صدد اجرايي و عملي کردن آنند را در فيلم‌ها مطرح کرده و بازخورد گرفته و مورد مطالعه و بررسي قرار مي‌دهند. و اين خود نقش يک نقشه‌ مطالعاتي را براي‌شان خواهد داشت تا زواياي آن را مورد ارزيابي قرار دهند. 2- براي موضوعاتي که در آينده‌ نزديک سعي در ايجاد آنند، به وسيله‌ فيلم‌ها و ديگر ظرفيت‌هاي رسانه، فرهنگ‌سازي کرده و بدين وسيله علايق، سلايق، تصميم‌ها و واکنش‌هاي جوامع بشري را جهت داده و در راستاي اهداف‌شان مديريت مي‌کنند. * اگر سينماي ايران قرار بر توليد فيلم‌هاي آخرالزماني داشته باشد چگونه خواهد بود. لطفا کمي توضيح بفرماييد. با توجه به اين که جبهه‌ مقابل، سال‌ها است که کار خود را آغاز کرده، سينماي ايران در اين سو به عنوان داعيه‌دار جريان حق و همچنين مهدويت، مي‌بايست وظيفه‌ي آخرالزماني خود را درک کرده و به طور جدي در اين عرصه حضور محکم و شفافي داشته باشد تا نه‌ تنها براي مردم کشور، بلکه براي پاک‌طينتان جهان در اين جرگه به درستي ايفاي نقش کند. براي نيل به اين هدف در درجه نخست، دانش صحيح به فضاي پيش رو ضروري مي‌نمايد. نمي‌توان توليدات سينمايي را جداي از فرهنگ توليدکنندگان آن دانست و اساساً همه‌ توليدات هنري، متاثر از فرهنگ هنرمندان و دست‌اندرکاران آن است. فرهنگ نيز بر اساس اعتقادات شکل مي‌گيرد، خواه صحيح باشد خواه ناصحيح. در اين جاست که نقش فرهنگِ حاکم بر جامعه و نيز علوم انساني پررنگ مي‌شود. بايد دانست که بدون اصلاح و رشد علوم انساني‌مان و فرهنگ حاکم بر جامعه، انديشمندان، هنرمندان و متوليان امر، نمي‌توان انتظار داشت تا سينماي ايران نقش درستي در صحنه‌ي آخرالزمان داشته باشد. سال‌ها است که بومي نبودن علوم انساني، ترجمه‌اي بودن بخش‌هاي وسيعي از آن و نياز به اصلاح و تحول آن، دغدغه‌ي مهم مقام معظم رهبري مي‌باشد و تا جايي که از تعداد بالاي دانشجو در حيطه‌ي علوم انساني بيش از نيمي را شامل مي‌شوند، ابراز نگراني کرده‌اند. به هر حال ما با يک زنجيره مواجه هستيم. زنجيره‌اي که بايد از تفکر و بينش صحيح در مورد آينده نشأت گرفته باشد؛ آينده‌اي که ناگزير از ورود به آن هستيم و دشمنان بشريت سال‌ها است که با جديت، کارشان را شروع کرده‌اند و بيشترين سرمايه‌گذاري‌هاي‌شان را معطوف آن جا کرده‌اند. وقتي چنين مي‌نگريم حساسيت ماجرا، بيشتر براي‌مان ملموس مي‌شود. از يک سو تفکرات مسمومي که در مورد مفهوم بسيار مهم آخرالزمان به خورد ملت‌ها داده مي‌شود، و از سوي ديگر عقب‌ماندگي در درک صحيح آينده و لزوم کار رسانه‌اي در راستا، مي‌تواند خداي ناکرده به لطمات جدي منتج شود. لذا بجا است، نخست در اين عرصه صاحب منظر صحيح نسبت به موضوع گرديم و سرخوشه اهداف کنترل‌‏کنندگان و جريان‌‏سازان عرصه سينما و رسانه را دريابيم و پس از تبيين، سعي خود را براي گام‏‌هاي بعدي بکار بنديم.
#باهم_شکستش_مي‌دهيم ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره