فیلم «منشی مخصوص من» حتما قاچاق میشود اما چارهای جز اکران نداریم
ايلنا/ صالح دلدم درباره اکران آنلاين فيلم «منشي مخصوص من» ميگويد: ۱۰۰ درصد فيلم قاچاق ميشود اما با وجود شش سال توقيف و سنگاندازيهاي بسيار براي جلوگيري از اکران، چارهاي جز اکران فيلم ندارم. در واقع به مرگ گرفتهاند که به تب راضي شدم. پس از آنکه شيوع ويروس کرونا سينماها را تعطيل کرد، اکران آنلاين فيلمها به عنوان تنها راهکار ارائه شده براي ادامه حيات صنعت سينما به صورت جدي مطرح شد. به اين ترتيب فيلم «خروج» و «طلا» براي اولين بار بهصورت آنلاين اکران خود را آغاز کردند. البته سرقت اين فيلمها از وياوديها و انتشار آنها در سايتهاي غيررسمي سبب شد تا بسياري از فيلمسازان با اکران آنلاين فيلم خود مخالفت کنند. اما روز گذشته صالح دلدم که تهيهکننده و کارگردان فيلم کمدي «منشي مخصوص من» است، از اکران آنلاين فيلم خود خبر داد. حسام نوابصفوي، سيروس گرجستاني، ساناز سماواتي، مجيد شهرياري، سپيده ذاکري، شهرام تيموريان، سياوش قاسمي، ساناز نامدوست، اردشير کاظمي، اميرحسين داودي و هاوار قاسمي ازجمله بازيگراني هستند که در اين فيلم به ايفاي نقش پرداختهاند. پيرامون اکران آنلاين فيلم «منشي مخصوص من» که ۶ سال توقيف بوده، با صالح دلدم گفتگو کرديم. باتوجه به اينکه اين فيلم ۶ سال توقيف بوده و در ژانر کمدي ساخته شده است، در شرايط عادي ميتوانست به فروش خوبي در سينماها دست پيدا کند. چه شد که با وجود کپي فيلمهاي «خروج» و «طلا» در سايتهاي غيرمجاز، اين نوع از اکران را براي پخش فيلم خود درنظر گرفتيد؟ شش سال تمام سازمان سينمايي وزارت ارشاد و مديران سينمايي مرا اذيت کردند. اين فيلم در اواخر دوره آقاي شمقدري پروانه ساخت گرفت اما توليد و نمايش آن مصادف با دورهاي شد که در حقيقت دولت عوض شده بود. متاسفانه دوستان تازهوارد، برعکس آقاي شمقدري که همصنف ما و فيلمساز بودند، هيچ شناختي از سينما نداشتند و بيشتر به نام آدمها توجه ميکردند تا اينکه محتوا را درنظر بگيرند. يعني فيلمسازي همچون من که آدم مستقلي هستم ولي از شهرت و ثروت برخوردار نيستم، مورد بيمهري قرار ميگيرد، در صورتي که افراد ديگري به راحتي هر چيز که بخواهند را ميتوانند بسازند و هيچ مميزي هم براي آنها وجود ندارد. اما نوبت به ما که ميرسد همه ايدهآلگرا شده و ميخواهند مو را از ماست بيرون بکشند، به اين ترتيب بهصورت ناجوانمردانه ۶ سال فيلم را توقيف کردند. سالهاي ۹۲ و ۹۳ که دلار ۳ هزار تومان بود، ۶۰۰ ميليون تومان براي توليد اين فيلم هزينه کردم و امروز درحالي به فکر اکران آنلاين فيلمم رضايت دادهام که هيچ اميدي براي اکران فيلم خود در سينماها ندارم. به اين خاطر که در اين سالها به قدري اذيت شدم که چشمم ترسيده است. به نوعي به مرگ گرفتهاند که حال به تب راضي شدم و مجبورم به اکران آنلاين تن بدهم. آيا اکران آنلاين اين فيلم بر اساس پيشنهاد سازمان سينمايي بوده و خودتان هيچ رغبتي به اين کار نداشتيد؟ بعد از مدت طولاني که مرا با اصلاحيههاي مختلف اذيت کردهاند، حتي براي همين اکران آنلاين نيز در حال کارشکني هستند. من با هزينه سينمايي، فيلم را با پروانه ساخت ويديويي ساخته بودم. اما بعد از اينکه فيلم به شوراي ويديويي رفت، آقاي پارسايي نامه زد که از نظر ما فيلم قابليت تبديل به فيلم سينمايي شدن را دارد. فيلم سپس به شوراي پروانه ساخت فيلمهاي سينمايي رفت که بر اساس صورتجلسه ۱۵ ارديبهشت ۹۸ آن جلسه نيز اعلام شد که اکران اين فيلم بلامانع است. به نوعي دکتر هادي کريمي به نمايندگي از شورا گفتند که فيلم هيچ ايرادي ندارد و فقط نظراتي را گفتند که براساس آن ما يکسري اصلاحاتي را در فيلم ايجاد و فيلمبرداري و تدوين مجددي را انجام داديم که هر کدام هزينههاي جداگانهاي داشت. آن زمان آقاي فرجي، مديرکل سينماي حرفهاي بود و آقاي داروغهزاده روزهاي آخر مسئوليتش را سپري ميکرد. بعد از آن گفتند که شوراي پروانه نمايش بر اساس نوبت به شما پروانه ميدهد اما هر روز يک بهانه ميآوردند. يک روز ميگفتند رحمان ۱۴۰۰ تازه پايين آمده و جو خراب است و روز ديگر بهانه ديگر. به آقاي فرجي گفتم در اين مدت مديران زيادي تغيير کرده و من آسيب بسياري ديدم، الان هم شنيدم که آقاي داروغهزاده در حال رفتن از اينجا هستند، لطفا کار بنده را زودتر انجام دهيد ولي آقاي فرجي به قدري ما را سنگ قلاب کرد تا آقاي طباطبايينژاد آمد که به عقيده من شناختي از سينما نداشت. او مجدد در مسير اکران فيلم سنگاندازي کرد و به اين ترتيب اکران فيلم عقب افتاد. بعد از اين نيز موضوع کرونا پيش آمد. هفته گذشته دوباره با آقاي فرجي صحبت کردم و گفتم شما ما را به مرگ گرفتيد و حال به تب راضي شدهايم. به اين ترتيب از خير اکران در سينما گذشتيم و ميخواهم فيلم را اکران آنلاين کنم. ايشان هم گفت که خيلي هم خوب است و درخواست آن را بنويس که ما کارهايش را انجام دهيم. ما هم بر اساس همين حرف، در همين چند روز، کارها و هزينههايي را براي آمادهسازي فيلم، پوستر و موارد ديگر انجام داديم اما امروز که پيش آقاي فرجي رفتم ميگويند که ما بايد صبر کنيم تا شورا تشکيل شود. در صورتي که فيلم من پروانه دارد و توافق با وياوديها انجام شده است و ديگر ارتباطي به شورا ندارد و کار ما را ميتوانند به صورت مجازي انجام دهند. حتي از سازمان سينمايي با من تماس گرفتند که به چه حقي اکران فيلم خود را رسانهاي کردهاي. يعني حتي ما مسئوليت پرزنت محصول و فيلم خود در اين سينما را نداريم و بايد براي اين کار از آقايان اجازه بگيرم. با اين تفاسير آيا امکان دارد که اجازه اکران اينترنتي فيلم نيز داده نشود؟ برنامهريزي ما اين بود که عيد فطر، اکران آنلاين فيلم را آغاز کنيم. اين اثر يک فيلم کمدي خانوادگي شريفي است که اگر آن را ببينيد ميگوييد که چه مشکلي داشته که تا اين مدت توقيف شده است. اين اثر يک فيلم ضدخيانت و دروغ بوده و در جهت تقويت بنيان خانواده است. ولي متاسفانه اينطور به نظر ميآيد که مديران سينمايي خيلي به فيلمهاي با شوخيهاي خارج از عرف و سطحي که در مورد خيانت است، علاقمندند و جلوي فيلمهاي خوبي همچون فيلم ما و همچنين «ديدن اين فيلم جرم است» را ميگيرند. به نوعي فيلمهاي خوب را مهندسي ميکنند. سازمان سينمايي در خدمت کساني است که صاحب زر و تزوير و قدرت هستند. اين دوستان هرکاري دلشان بخواهد را ميتوانند در سينما انجام دهند اما جوانهاي فيلمساز بايد مايهسوز و بيچاره شوند. اگر ارشاد اذيت نکند و نامههاي ما را به موقع بدهد، فيلم را براي عيد فطر به اکران آنلاين ميرسانيم. اين برنامه ماست اما ممکن است آقاي فرجي با روالي که در پيش گرفتهاند، دوباره کاري جديد بکند. آيا باتوجه به کمبود سالنهاي سينما در نقاط مختلف کشور در مقابل گسترش اينترنت در نقاط مختلف، اکران آنلاين ميتواند زمينه ايجاد بازار بزرگتري را براي سينما فراهم کند؟ براي فعال شدن سينماي آنلاين چه ملزوماتي مورد نياز است؟ من ۱۰۰ درصد احتمال ميدهم که فيلمم همچون دو فيلم قبلي قاچاق شود و هيچ شکي در اين قضيه وجود ندارد. همانطور که گاهي شاهد قاچاق فيلمها از روي پرده سينما يا نسخههاي بازبيني وزارت ارشاد بودهايم. اما مشکل اصلي ما اين بوده که نميدانيم چه سياست و چه کساني پشت پرده از اين موضوع منتفع هستند که نميگذارند قانون کپي رايت در اين مملکت تصويب شود. آقاياني که مسئول فرهنگي هستند ميگويند شبکههاي ماهوارهاي مستهجن، مبتذل و ضدخانواده هستند. ما هم اين موضوع را قبول داريم. اما سوال اينجاست که چرا مسئولين فرهنگي ما با تصويب نکردن قانون کپي رايت، اجازه ميدهند که خوراک رايگان از سينماي ايران براي همين شبکههاي ماهوارهاي فارسيزبان تهيه شود که بر اساس آن آگهي هم ميگيرند. همچنين شاهديم که فيلمها به سرعت در سايتها و تلگرام و مکانهاي ديگري پخش ميشود. اين اتفاقات در سالي که جهش توليد نامگذاري شده، به ضرر توليد، اشتغال و سرمايهگذاري فرهنگي است و من متوجه نميشوم که چرا اين قانون تصويب نميشود. علاوه بر اين ستاد مبارزه با قاچاق که به آن ستاد صيانت از محصولات فرهنگي وزارت ارشاد گفته ميشود، در اين سالها چه دستاوردي داشته است؟ اين دوستان حتي سايتهايي که فيلمها را به صورت غيرقانوني بارگذاري ميکنند را فيلتر نميکنند. واقعا با اين کارکرد، تکليف بودجه اين ستاد چيست؟ در نهايت اين موارد مرا به اين نتيجه ميرساند که بگويم ما مديران سينمايي نداريم بلکه مديران ضدسينمايي داريم. اين دوستان اگر مشکل کپي رايت را حل کنند، خيلي از مسائل حل ميشود. در نهايت بايد بگويم فيلم من هم قاچاق ميشود ولي ما نبايد از تکنولوژي فرار کنيم. الان دنيا به اين سمت ميرود. همانطور که شاهديم از همين راه نتفليکس به چه صورت به ساخت فيلمهاي مختلف ميپردازد. جدا از بحث قانوني برخورد با کپي و پخش فيلمها در شبکههاي مجازي، يکي از موضوعاتي که شايد خود مردم را ترغيب به خريد قانوني و حمايت از آثار ميکند، پايين آوردن قيمت بليت اکران آنلاين است که اکنون برابر با قيمت بليت سينماست. باتوجه به گستردگي اينترنت در نقاط مختلف ايران، آيا پايين آوردن قيمت بليت، امکان استقبال گستردهتري از آثار توسط مردم را ايجاد نميکند؟ به شخصه مخالف گران کردن بليت سينما هستم چراکه هم وضعيت اقتصادي مردم خوب نيست و هم کيفيت فيلمهاي ما به قدري نيست که بليت را گران کنيم. اگر قاچاق فيلم حل شود ما احتياجي به گران کردن بليت سينما نداريم. من يک خواهش از قوه قضاييه و جناب رئيسي دارم که امسال هم به مبارزه با قاچاق و حمايت از توليد تاکيد کردند. خود دادستان بايد به عنوان مدعيالعموم وارد قضيه شود و واقعا با آنهايي که در قاچاق فيلمها نقش دارند و حداقل در داخل کشور هستند، برخورد شود. چراکه اکنون شاهد قاچاق محصولات فرهنگي هستيم که به نوعي تاراج سرمايه سرمايهگذاران فرهنگي کشور بوده که اصلا اتفاق مثبتي نيست. در شرايط کنوني پيشنهادم براي بليت فيلم «منشي مخصوص من» همان ۱۲ هزار تومان بوده که البته هنوز قطعي نشده است. در حال رايزني هستيم که به قيمت نهايي برسيم. ما چيزي از دولت و وزارت ارشاد نميخواهيم؛ همين که اذيتمان نکنند، کافيست. متاسفانه اين دوستان فقط به صورتي رفتار ميکنند که فضاي اکران، فيلمسازي و پول درآوردن به نفع يک اقليت خاصي باشد. با قدرت ميتوانم بگويم که ممکن است يکسري آدم در بخش دولتي از اين موضوع منتفع باشند که از اين آدمها حمايت ميکنند و فيلمهاي ديگران به قيمت سود کردن اين اقليت نابود ميکنند. اين موضوع باعث بروز نارضايتي و فراري شدن خيلي از افراد از سينما ميشود. اکنون کيفيت فيلمهاي ما در جهان خوب نيست. نه فيلمهاي جهان براي اکران به سينماهاي ما ميآيد و نه فيلمهاي ما راهي به سينماهاي آنها دارد. بخشي از اين موضوع به دليل همين انحصارطلبي و حضور يکسري از آدمها در سينما مربوط ميشود که دانش، سواد و هيچ شناختي نسبت به سينماي جهان ندارند. اين افراد براي مخاطب ارزشي قائل نيستند و گنجشک را رنگ ميکنند و به جاي قناري به مخاطب قالب ميکنند. ولي متاسفانه اکنون تعداي از فيلمسازان سينماي ما به شمار ميآيند. به اين ترتيب ما به مرور ريزش مخاطب را حس ميکنيم؛ همانطور که از نيمه دوم سال گذشته شاهد اين اتفاق بوديم و نتيجه اين عملکرد را ديديم. يعني براي منافع يک اقليت خاصي، منافع اکثريتي در حال نابودي بوده و مديران سينمايي دولت هم در اين قضيه دخيل هستند.