چالش جدید خانوادهها با فرزندان؛ چرا سلبریتی نمیشوی؟!
ايسنا/ حقيقتش اين است که آنها هم دل مشغوليها و دغدغههاي خود را دارند. هر چند از ديدگاه بزرگترها، نوجوانان مشکلي ندارند و تنها مسئوليت مهم زندگيشان درس خواندن است ولي پاي صحبتشان که بنشينيد، داستان کاملا متفاوت ميشود. يکي ميخواهد خود اصيلش را بيابد و به دنبال تکامل است و ديگري از بزرگترهايي ميگويد که همه شبيه هم شدهاند. يکي ديگر هم از خانوادههايي ميگويد که ميخواهند فرزندشان سلبريتي شود. اينها بخش کوچکي از دغدغههاي سه نوجواني است که اين روزها با بازي در نمايش «باب اسفنجي کرگدن» نوشته و کار سامي صالحي ثابت در تئاتر مستقل روي صحنه هستند. اين نمايش که تلفيقي از نمايشنامه «کرگدن» نوشته اوژن يونسکو و انيميشن «باب اسفنجي» است، از ۲۲ تا ۲۷ تير ماه ويژه گروه سني نوجوان و جوان روي صحنه ميرود. به انگيزه اجراي اين اثر نمايشي با سه تن از بازيگران اين نمايش که کاري از گروه تئاتر «شاهکار» است، همکلام شديم. آنچه در ادامه ميخوانيد، گفتگوي ايسنا با اين سه بازيگر نوجوان است. مينو سادات متقي ۱۵ ساله، اولين بازيگري است که با او صحبت ميکنيم. او در ۸ سالگي با تلويزيون کار کرده و از ۹ سالگي با نمايشهاي عروسکي روي صحنه رفته و بعد از آن به گروه تئاتر «شاهکار» به سرپرستي سامي صالحي ثابت پيوسته است. ميتوانم از حق خود و ديگران دفاع کنم مينو سادات درباره فوايدي که آموزش تئاتر برايش به همراه داشته، ميگويد: بسيار منزوي و خجالتي بودم و اصلا دوست نداشتم با کسي ارتباط برقرار کنم. بيشترين خوبي تئاتر براي من اين بود که ميتوانم از حق خودم و حتي گاهي از حق ديگران دفاع کنم. ميتوانم نظرم را بگويم و در بحثها شرکت کنم و اين برتري من نسبت به ديگر همسن و سالانم است که اطرافيان هم بخوبي آن را درک ميکنند. اين دختر نوجوان البته تصميم ندارد تئاتر را براي ادامه تحصيل انتخاب کند. او ترجيح ميدهد رشته ديگري انتخاب کند و تئاتر را در کنار آن ادامه دهد. دوست ندارم تئاتر شغلم باشد خودش در اين باره توضيح ميدهد: دوست ندارم تئاتر شغل و منبع درآمدم باشد. الان هم رشته تجربي ميخوانم و براي دانشگاه هم تئاتر را انتخاب نميکنم. وقتي از او ميپرسيم پدر و مادرت مخالفتي با تئاتر ندارند، ميگويد: خوشبختانه مادرم بسيار همراه است. به کلاسهاي نمايش خلاق کانون پرورش فکري ميرفتم و بعد هم که با گروه تئاتر «شاهکار» آشنا شدم. عضويت در اين گروه براي ما درس زندگي است و آقاي صالحي ثابت خيلي به همه ما کمک ميکند. مينو سادات متقي اضافه ميکند: افکار عمومي نسبت به تئاتر خيلي مثبت نيست در صورتي که کار تئاتر به خود آن هنرجو و گروهي که با آنها کار ميکند، وابسته است. خيلي از دانشآموزان تکبعدي هستند گلايه بزرگ او اما از جاي خالي تئاتر در مدرسه است. مسالهاي که اين گونه درباره آن سخن ميگويد: خيلي از دانشآموزان ما تکبعدي هستند و فقط درس برايشان مهم است. از سال اول دبيرستان هم که به فکر غول کنکور هستند. آنها نه تنها تئاتر بلکه موسيقي و زبانهاي ديگر را هم جدي نميگيرند. البته در مدرسهمان گروه تئاتر و سرود داشتيم ولي خيلي جدي نبود. پزشکي که نتواند با بيمار ارتباط برقرار کند، به چه دردي ميخورد؟! اين نوجوان اضافه ميکند: مسلما به تئاتر مانند رياضي يا زيستشناسي اهميت نميدهند در صورتي که تئاتر خيلي مهمتر از اينهاست. اگر يک پزشک نتواند با بيمارانش ارتباط برقرار کند، به چه دردي ميخورد؟! قرار نيست همه ما بازيگران درخشاني شويم مينو سادات تاکيد ميکند: تئاتر ابزار زندگي است. اصلا قرار نيست همه ما بازيگران درخشاني بشويم ولي تئاتر به ما کمک ميکند تا در زندگي روزمرهمان آدمهاي موفقتري باشيم. ناداني بدتر از کروناست او که ميداند اجراي تئاتر در شرايط کرونايي بسيار سخت است، ادامه ميدهد: يکي از دلايل اصرار ما براي اجراي نمايش در اين دوره زماني اين است که خيلي وقت است با چيزي بدتر از کرونا درگير هستيم؛ ناداني. ماسک نزدن در اين شرايط، نشانه ناداني است چون به اطرافيانمان آسيب ميزند. به خاطر همين با اينکه خيلي سخت است در اين وضعيت روي صحنه برويم، اين کار را قبول کرديم به اين اميد که گروه ما دستکم بر نوجوانان همسن و سال خودمان تاثيري بگذارد و آنان را به درک درستتري از اين شرايط برساند. از تجربههاي بد بيشتر ياد گرفتم عليرضا خدا بخش ديگر عضو اين گروه متولد سال ۱۳۷۸ است که از سال ۱۳۹۲ فعاليت تئاتري خود را آغاز کرده و جزو نوجوانان نسل اول گروه تئاتر «شاهکار» است. او حالا در رشته تئاتر با گرايش بازيگري در دانشکده هنر و معماري مشغول تحصيل است ولي اطمينان ندارد که انتخاب تئاتر، برايش انتخاب درستي بوده باشد. عليرضا خدا بخش که معتقد است تئاتر برايش بستري براي تجربه اندوزي ايجاد کرده است، ميگويد:«اتفاقا خطاها و تجربههاي بدم بيشتر بود و همين باعث شد بيشتر ياد بگيرم. از سال ۹۲ که شروع به کار کردم، گاهي شک ميکردم که آيا واقعا براي اين کار ساخته شدهام يا نه ولي صبر کردم و کار کردم و نتيجهاش را هم ديدم. نميگويم بازيگر فوقالعادهاي شدهام ولي با استمرار در کار، موفق شدم. در برخورد با ديگران، خود را پيدا ميکنيم او معتقد است که تئاتر بنيانهاي شخصي هر انساني را ميسازد و ادامه ميدهد: وقتي وارد گروه ميشويم، فقط خودمان نيستيم بلکه در برخورد با ديگران، وجوهي ديگر از شخصيت خود را پيدا ميکنيم و اين به ما تجربه بيشتري ميدهد. اين دانشجوي تئاتر تاکيد دارد که تئاتر بشدت به زندگي شخصي افراد کمک ميکند و ميگويد: تئاتر ما را از جنبههاي مختلف پخته ميکند. فعاليت گروهي را به ما ياد ميدهد و در همه بخشهاي زندگي به کارمان ميآيد. معضل جديد خانوادهها؛ سلبريتي پروري او درباره برخورد خانوادهاش با فعاليتهاي تئاتري خود توضيح ميدهد: وقتي ميخواهيد مسير سخت و درست را جلو برويد، معمولا با خانواده دچار مشکل ميشويد. تئاتر نه پولي دارد و نه افتخار آميز است. الان دنيا عوض شده و همه سلبريتيپرور شدهاند. الان مشکل برخي از خانوادهها اين است که چرا فرزندشان سلبريتي نشده است! رسانههاي جمعي ذهن آنان را سلبريتيپرور کرده است. خدابخش اضافه ميکند: در آموزشگاههاي هنري هم پدر و مادرها دنبال اين هستند که فرزندشان زير نظر يک سلبريتي دوره ببيند. اصلا به اين فکر نميکنند که يک سلبريتي ممکن است استاد خوبي نباشد. دانشگاه يا بنگاه اقتصادي؟! از او ميپرسيم چرا براي تحصيل در تئاتر دچار ترديد شدهاي و پاسخ ميدهد: شنيدهام قبلا استادان متخصصتري که مطالعات گستردهاي داشتهاند، در دانشگاه درس ميدادهاند ولي اين گونه استادان هر روز کمتر ميشوند و فضاي دانشگاه به سمت بنگاه اقتصادي رفته است که البته محدود به ايران هم نيست. يعني پول کمتري به استادان ميدهند تا سود بيشتري نصيب خودشان شود. اين موضوع استادان را بيانگيزه ميکند. عليرضا خدابخش که دوست دارد استاد دانشگاه شود، در اين باره توضيح ميدهد: تدريس را دوست دارم. از سال ۹۷ اين اشتياق در من به وجود آمد. سامي صالحي ثابت هم براي ما فراتر از يک مربي تئاتر است. او به ما درس زندگي ميآموزد. خطرات نوجواني و تجربه اندوزي او از اينکه نوجوانان هيچ پاتوقي براي با هم بودن ندارند، دلگير است و ميگويد: در جامعه ما هيچ بستري براي رشد نوجوانها وجود ندارد. نوجواني سن تجربه اندوزي است و ميل به بزرگ شدن در اين گروه سني بشدت زياد است بنابراين ممکن است نوجوانان به سمت و سويي کشيده شوند که اصلا به نفعشان نباشد و اگر بستر مناسبي فراهم نباشد، اين اتفاق ميافتد. لطفا مرا ببينيد! عليرضا خدا بخش در پايان صحبتش مي گويد: اگر اين بسترها از زمان کودکي فراهم نشود، در نوجواني ديگر دير است. الان دانشجويان ما اين ضعفها را ميبينند. آنها آرزوها و نيازهاي برآورده نشدهاي دارند که اذيتشان ميکند. بنابراين بايد گفت لطفا ما را ببينيد! شايد چيزهايي براي درک متقابل وجود داشته باشد. هليا حسنزاده ديگر نوجوان عضو اين گروه هم ۱۵ ساله است. او از ۱۱ سالگي کار تئاتر را آغاز کرده و در چند نمايش بازي کرده است. اصلا براي چه زندگي ميکنم اين دختر نوجوان درباره مزايايي که آموزش تئاتر برايش به همراه داشته، ميگويد: قبلا نميدانستم چه ميکنم و اصلا براي چه زندگي ميکنم. در مدرسه يکسري چيزهاي کلي به ما ياد ميدهند ولي وقتي وارد تئاتر شدم، ديدم من که هستم. براي تکامل خودم تئاتر کار ميکنم و کمکم دارم به اصل زندگي پي ميبرم. اين نوجوان ادامه ميدهد: کساني که راهي براي تکامل خود پيدا کردهاند، دنبال هدفهاي مادي و دنيوي نيستند. آنها به فکر وجود اصيل خودشان هستند. او مي گويد: من خود تئاتر را دوست دارم و حتي سينما را هم دوست ندارم. تئاتر يعني چه؟! بايد درس بخواني! هليا درباره حضور کمرنگ تئاتر در مدرسه ميگويد: متاسفانه تنها چيزي که براي مدرسه مهم است، رياضي و تجربي است. هنر اصلا به حساب نميآيد. او سپس خاطرهاي تعريف ميکند و ادامه ميدهد: قرار بود يکي از نمايشهاي ما در آلمان اجرا بشود. از مدير مدرسهمان خواهش کردم امتحان مرا زودتر بگيرند که بتوانم به سفر برسم ولي او گفت: تئاتر يعني چه؟! بايد درس بخواني! و من شوکه شدم . فکر ميکردم افتخار ميکنند که دانشآموزشان کار تئاتر ميکند ولي تا ميفهمند کار بازيگري ميکني، اولين چيزي که ميگويند اين است که جو بازيگري بد است! حتي همسن و سالان خودم هم چنين فکري ميکنند. آزار دهندهترين حرف جهان... اين دختر نوجوان گلايههاي ديگري هم دارد. او ميگويد: نوجوانان را اصلا آدم حساب نميکنند. بزرگترها فکر ميکنند فقط خودشان دغدغه دارند و آزار دهندهترين حرف جهان اين است که ميگويند تو چه مشکلي داري به جز درس خواندن؟! اصلا درک نميکنند ما هم براي خودمان هزار تا ايده و دغدغه و نظريه داريم. آدم بزرگهايي که شبيه هم شدهاند هليا تاکيد ميکند: اتفاقا نوجوانان از تمام آدم بزرگهايي که شبيه هم شدهاند، بيشتر ميفهمند. آدمهايي که فقط حرف ميزنند. او که قبل از تئاتر به مدلينگ علاقهمند بوده درباره برخورد خانوادهاش با تئاتر ميگويد: خيلي حمايتم کردند. اول فکر ميکردند برايم تفريح است ولي وقتي جديت مرا ديدند و متوجه شدند نياز من است، خيلي همراهي کردند. قبلا عاشق مدلينگ بودم ولي وقتي به تئاتر آمدم، ديدم اين همان چيزي است که ميخواهم. نمايش «باب اسفنجي کرگدن» از ۲۲ تا ۲۷ تير ماه ساعت ۱۹:۳۰ در تئاتر مستقل تهران به صحنه ميرود. هادي صالحي ثابت، صبا مراديان، مانا مکري، نگار حمزه پور، بهار عفت منش، سارينا بنياني، رادمان منفرد، مهرداد اماني، اميرپاشا عبدي، ديگر بازيگران اين نمايش هستند.