چرا فصل دوم «همسران» ساخته نشد؟
جام جم/ بيژن بيرنگ، کارگردان سريال پرمخاطب دهه 70 از شرايط ساخت اين سريال و دلايل ادامه پيدا نکردن آن ميگويد + مهرانه مهينترابي: فردوس کاوياني مخالف ساخت سري دوم همسران بود شخصيتهاي سريالهاي بيژن بيرنگ جزئينگر بوده و بهدنبال آن هستند که به درک بهتري از آدمهاي زندگيشان برسند. شايد بتوان ارتباط موثر را مهمترين دغدغه آثار او در تلويزيون دانست و شاهدهايش را در قصههاي سريال خانه سبز و پيشتر از آن، همسران ديد. بيرنگ به همراه رفيق شفيقش، زندهياد مسعود رسام زوج موفقي در سريالسازي بودند و آثارشان حال و هواي متفاوتي داشت؛ حال و هوايي که همچنان با گذشت بيست و چند سال ميتوان با تماشاي دوباره مجموعه همسران درک کرد. اين سريال در عين داشتن فضاي نسبتا فانتزي و سرگرمکنندهاش و از دل قصههاي يک زوج ميانسال و يک زوج جوان، آموزشهايي براي فهم هرچه بهتر زندگي مشترک ارائه ميدهد. همسران اين روزها از آيفيلم پخش ميشود و ما به بررسي ويژگيهاي آن پرداختهايم و با کارگردان و مهرانه مهينترابي، يکي از بازيگران آن گفتوگو کرديم.
بيژن بيرنگ درباره رمز و راز موفقيت «همسران» ميگويد بهدنبال «همسران در آفريقا»
اينکه سريال همسران بعد از سه دهه همچنان سرپاست و ميتواند مخاطب داشتهباشد از کجا نشأت گرفته است؟ مهمترين دليل، مرتبط با متن و فيلمنامه خوب و درجه يک همسران است که تاريخ مصرف ندارد و در طول اين ۲۷ سال هربار که پخش ميشود (در حدود 10 بار) همچنان محبوب و مورد توجه مردم قرار ميگيرد و ميتواند مخاطب دهه نودي را مثل مخاطب دهه هفتادي پاي سريال نگه دارد. البته اين سريال فضاي متفاوتي نسبت به آثار زمان خود داشت و بعد از آن هم کمتر تکرار شد. ببينيد اين نکته را در جهانبيني سازنده ميبينم. براي موفقيت يک اثر بين مخاطبان، وجود جهانبيني در سازنده بسيار مهم است و جهانبيني سازنده اثر نسبت به هستي، جامعه و نيازهاي بشري يک اصل مهم در ماندگاري اثر هنري است. يعني در زمان توليد همسران با داشتن جهانبيني به سمت توليد رفتيد؟ نه، شايد در دوران ساخت اين سريال چنين نگاه فلسفي به ماجرا نداشتم، اما حالا متوجه ميشوم وجود چنين نگاهي در ساختار همسران ديده ميشود؛ بهگونهاي که در ساخت هر قسمت از سريال به مسائل مختلفي اعم از سبک زندگي، ارتباط اعضاي خانواده و حتي درنظر گرفتن اخلاقيات ريشه يافته در زندگي ايرانيان توجه و دقت شدهاست. سهم بازيگران در اين مسير چقدر بود؟ سهيم هستند، ولي به جز فردوس کاوياني، هسته اصلي بازيگران اين کار با همين سريال چهره شدند. فرهاد جم و الهام پاوهنژاد بازيگران جواني بودند که کارشان با اين سريال شروع جدي پيدا کرد و از مهرانه مهينترابي هم يک فيلم نيمهبلند ديده بودم که نقش پرستار را بازي ميکرد ولي به او اعتماد کرده و در «همسران» از او استفاده کردم. نقش کمال خيلي ديده شد. براي نقش کمال انتخاب اولتان فردوس کاوياني بود؟ راستش را بخواهيد براي نقش کمال با غلامحسيــن لطفـي کارمان را شروع کرديم ولي بعد از تصويربرداري قسمت نخست متوجه شدم آن چيزي که ميخواستم در بازيگري اتفاق نيفتادهاست و در نهايت به سراغ فردوس کاوياني رفتم. همچنان نظرتان همين است؟ حضور فردوس کاوياني باعث شد که کار به بهترين نحو به پايان برسد. کاوياني را از سال ۶۱ و زمان ساخت «محله بروبيا» ميشناختم و ميدانستم با توجه به بکگراند تئاترياش چه بازيگر توانمندي است، کمااينکه بعد از «همسران» هم در آثار ماندگار فراواني بازي کرد. معمولا وقتي سريالي گل ميکند بهدنبال توليد نسخه سينمايي آن ميروند. هيچگاه اين وسوسه برايتان نبود که نسخه سينمايي همسران را بسازيد؟ اتفاقا نسخه سينمايي سريال را هم با عنوان «همسران در آفريقا» نوشتيم و داستاني مهيج داشتيم با محوريت سقوط هواپيماي کمال و زنش و خواهرزاده و شوهرش در آفريقا! اين ديگر خيلي فانتزي است! شايد، ولي کار خوبي شده بود. داستان با سقوط هواپيما در آفريقا شروع ميشد و در ادامه با حضور کمال و همراهان در قبيلهاي بدوي، اتفاقات متعدد و غريبي براي آنها رخ ميداد؛ اتفاقاتي پر از طنازي و شيريني که ميتوانست کلي هم مخاطب جلب کند. چرا ساخته نشد؟ چند نکته مهم باعث ساخته نشدن اين فيلم شد. در وهله اول فردوس کاوياني تمايلي نداشت دوباره در نقش کمال بازي کند و بين مردم با اين نقش شناخته شود. هر چند که مخاطبان او را با اين نقش ميشناختند ولي خودش از نقش خسته شده و بهدنبال نوآوري بود. ميشد همان حال و هوا را با بازيگران ديگر درآورد؟ جداي از بحث بازيگران، نکته مهم ديگر رايت سريال بود که مديران آن زمان تلويزيون اجازه چنين کاري يعني ساخت نسخه سينمايي را نميدادند، ولي همچنان هم معتقدم اگر مديران موافقت کنند ميشود آن طرح را با قدري پالايش به جريان انداخت. البته «همسران» ازجمله سريالهايي بود که بعد از پخش بهصورت کامل در شبکه خانگي عرضه و باز هم پرفروش شد. بله، ولي به دليل همان مشکل قديمي کپيرايت با ورود نسخه ويدئويي سريال به شبکه نمايش خانگي حتي يک ريال به ما بهعنوان خالق اثر پرداخت نشد و حتي در بازنشرهاي متعدد هم ريالي به گروه داده نشد درحالي که ميشد سود برگشته از شبکه خانگي را صرف توليد ادامه سريال کرد. چرا ديگر سريالهايي مثل همسران ساخته نميشود؟ سريالسازي آدمي متبحر، کاربلد و داراي جهانبيني ميخواهد و اينکه فردي چون سالها دستياري کرده و دوربين و لنز و تدوين را ميشناسد، گمان کند ميتواند سريال بسازد، تصوري باطل است. سريالساز بايد جهانبيني و بصيرت داشته باشد و بداند در آستانه سال ۱۴۰۰ با تکيه بر چه نوع متني بايد جلب توجه کند. سريالسازي بصيرت و روشنگري ميخواهد و سريالساز حداقل بايد همپاي جامعه رشد کرده باشد.
مهرانه مهينترابي از «همسران »ميگويد جايي ويژه در دفترچه خاطرات
مهرانه مهينترابي ازجمله بازيگران مجموعه «همسران» بود که هم بهواسطه اين سريال شهرتي چندبرابر يافت و هم با بازي پرحس و حالش، تصوير تازهاي از نقش زنان در سريالهاي تلويزيوني را نشان داد. اين بازيگر به جامجم از اين سريال ميگويد.
دوستشان دارم: بيشتر کارهايي را که در آنها حضور داشتم، دوست دارم و شايد کمتر کاري بوده که از حضور در آن راضي نبودهام ولي به هر حال در کارنامه هر بازيگر نقشهايي هست که بيش از بقيه گل ميکند و مورد توجه قرار ميگيرد .البته در ميان مخاطبان، سريالهايي مثل همسران و خانه سبز خيلي مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم است مخاطباني که از خاطرات خود با اين سريالها ميگويند. اينها سريالهايي هستند که پشتشان نيروي فکري عميق بوده و همان تفکر متفاوت و روشن بود که منجر به شکلگيري تيمي منسجم براي توليد شد.
گذشتهها گذشته: البته من زياد با گذشتهگرايي و نوستالژيبازي موافق نيستم چون حسم اين است که آدمي در همين لحظه که در آن قرار گرفته بايد بهترين و مفيدترين کار را انجام دهد، ولي اينکه دلايل قدرت يک سريال ماندگار را هم مرور کنيم شايد براي جوانترها الگويي شود، بد نيست.
يک تغيير جالب: سريال همسران مرهون يک کار تيمي منسجم بود. البته تيمي که نهيکباره بلکه بهتدريج شکل گرفت. يادم ميآيد بيژن بيرنگ کارگردان سريال بعد از آن که بازي مرا در «مش خيرا..: صندوقچه اسرار» ديده بود از من به بازي در همسران دعوت کرد ولي من درگير کاري ديگر بودم و نتوانستم بروم و آنها با گروه ديگري وارد توليد شدند؛ از جمله با غلامحسين لطفي به عنوان بازيگر نقش کمال سکانسهايي را هم ضبط کردند ولي در نهايت آنچه ميخواستند رخ نداد تا تغيير بازيگران و شروع مجدد فيلمبرداري که اين بار من چون آزاد بودم، پذيرفتم.
پايان يک فصل: «همسران» با زوجهاي بازيگر، داستانهاي متفاوت، هنرپيشگان مهمان و اجراي خوب سازندگان رفتهرفته به اوج رسيد و وقتي تمام شد خيليها دوست داشتند فصل دوم هم توليد شود، ولي فردوس کاوياني علاقه نداشت و اين شد که «همسران» ماند در دل آرشيو تصويري تلويزيون و درعين حال جايي ويژه باز کرد در دل بينندگاني در ردههاي مختلف سني که آن زمان سريال را ديدهبودند.
برابري زن و مرد: «همسران» ازجمله سريالهايي بود که ولو به طنز از نقش برابر زن و مرد در پيشبرد زندگي مشترک حرف زد. هدف سازندگان اين بود که برخي آفات مردسالاري را ولو به زبان طنز مطرح کنند و از همينروست که در اين سريال مرداني را ميبينيم که هم ظرف ميشويند و هم آشپزي ميکنند.
پرداخت تمامعيار: «همسران» حتي اگر بازيگر مهمان به کار ميگرفت کاراکتري تمام و کمال و پرداخت شده برايش تعريف ميکرد که حس باري به هر جهت بودن به مخاطب دست ندهد و بارها همين بازيگران مهمان بودند که مورد توجه بينندگان قرار گرفتند. خوشحالم اين سريال توانسته جايي ويژه در دفتر خاطرات مخاطبان داشتهباشد و اميدوارم باز هم سريالهايي ماندگار مانند آن توليد شود.
چند نکته از «همسران» همسران سال 73 به نويسندگي بيژن بيرنگ و شادمهر راستين و کارگرداني بيژن بيرنگ و مسعود رسام روي آنتن شبکه دوي سيما رفت. اين را که چرا اين سريال محبوب شد و همچنان نامش در خاطر بسياري ماندهاست، ميتوان در چند عامل جستوجو کرد که آن را از ديگر سريالهاي زمان خود متفاوت ميکرد: يک سريال آپارتماني: يکي از ويژگيهاي همسران که در زمان خود تازه بود و بعد از آن به تکرار افتاد، فضاي آپارتماني قصه بود. اين سريال بيشتر در فضاي خانه ميگذشت، اما در همين مختصات با تلفيق ديالوگهاي طنز و حسي و خلق لحظههايي متفاوت توانست مخاطبان زيادي را با خود همراه کند. زنان و مردان، دوشادوش هم: در اين سريال تصوير تازهاي از ارتباط زوجين ديده ميشد و نشان ميداد مشکلات زوج جوان قصه معمولا با گفتوگو و پادرمياني زوج همسايه که تجربه بيشتري داشتند، حل ميشد. در کنار اين موضوع زنان در سريال نقش پررنگتري نسبت به گذشته داشتند و حتي در افزودن به بار کمدي کار هم دخيل بودند. براي مثال اگر بيننده اين سريال باشيد تکيه کلام «اِوا» از زبان شخصيت مهين با بازي مهين ترابي خاطرتان هست که حسابي ميان مردم گل کرد و همچنان هم استفاده ميشود. موسيقي خاطرهانگيز: موسيقي متن بهرام دهقانيار براي همسران، هنوز هم در حافظه شنيداري بسياري از بينندگان و طرفداران اين سريال مانده است. همچنين تيتراژ خاص آن که پاهاي در رفتوآمد مردهاي قصه را نشان ميداد و موسيقي خوش ريتم آن همچنان خاطرهانگيز است. باتشکر از خانواده رجبي: در تيتراژ پاياني «همسران» عبارت خاطرهانگيز «با تشکر از خانواده محترم رجبي» درج شده بود و اين تشکر در بسياري از سريالهاي تلويزيوني بعد از آن هم آمد. ماجرا از اين قرار بود که خانواده رجبي خانه خود را در اختيار چند سريال از جمله همسران، خانه سبز، دنياي شيرين و... قرار داده بودند. اخيرا مستندي هم با عنوان «و با تشکر از خانواده رجبي» ساخته شدهاست که با بازيگران اين مجموعه سري به خانه خاطرهانگيز اين خانواده زدهاست.
از آقا کمال چه خبر؟ فردوس کاوياني، بازيگر نقش کمال از قديميهاي تئاتر است که در سينما و تلويزيون نقشهاي ماندگاري را ثبت کردهاست. اجارهنشينها، سايه خيال، بانو، سفر پرماجرا و سگکشي از آثار ماندگار او در سينما و سريالهاي محله بهداشت و آژانس دوستي از سريالهايي است که کاوياني در آنها نقشهاي بهيادماندني را به يادگار گذاشتهاست. اين بازيگر چند سالي است با بيماري دست و پنجه نرم ميکند و از عرصه تصوير و صحنه نمايش دور است. سال گذشته هم نتوانست در مراسم بزرگداشتي که خانه سينما براي او برگزار کرد شرکت کند.