خاطره جالب فاطمه معتمدآریا از خسرو سینایی
ايرنا/ آيين بزرگداشت خسرو سينايي، در فضاي مجازي و در صفحه رسمي اينستاگرام کانون کارگردانان سينماي ايران (بهصورت زنده) برگزار و حاضران در اين فضا از ابعاد وجودي، شخصيتي و دغدغههاي وي در جامعه و... سخن گفتند.
در اين برنامه که به همت کانون کارگردانان سينماي ايران و با اجراي حميد فرخ نژاد بازيگر سينما برگزار شد از شخصيت، رفتار و آثار مرحوم سينايي صحبت شد.
فرخ نژاد در ابتداي اين مراسم گفت: شرايط عادي نيست و متأسفانه نشد تا مراسمي معمولي را برگزار کنيم و در خدمت خانوادهٔ داغدار آقاي سينايي باشيم و خداراشکر اين امکان از طريق فضاي مجازي و به همت کانون کارگردانان سينماي ايران ممکن شد تا اين مراسم را برگزار کرديم. ايام خوبي نيست و امروز يکي ديگر از همکارانمان خانم ماهچهره خليلي را هم از دست داديم و روزهاي غمانگيزي را ميگذرانيم که اميدواريم هرچه زودتر اوضاع به شود.
پسازآن محمد موسي زاده به تلاوت آياتي از سوره الرحمان پرداخت که تقديم به روح مرحوم سينايي و ماهچهره خليلي شد.
فرخنژاد در ادامه بيان کرد: آقاي سينايي استاد و هنرمندي بهتماممعنا بود که تحصيلکرده، موزيسين، آهنگساز، فيلمنامهنويس، مدرس و کارگردان بود؛ ضمن اينکه وجه بارز ايشان انسانيت و شرافت وي بود که واقعاً جايش خالي است. از طرف همه هنرمندان و سينماي ايران، اين فقدان را به خانواده ايشان و جامعه هنري تسليت ميگوييم.
پسازآن يک قطعه از ساختههاي سينايي براي مخاطبان که بيش از ۳۰۰ نفر بودند، پخش شد.
چندوجهي بودن سينايي از جذابيتهاي کار سينايي
محسن اميريوسفي (تهيه کننده و کارگردان) اولين سخنران اين مراسم مجازي بود و پس از تسليت به خانواده سينايي، اهالي سينما و اهالي فرهنگ و هنر در مورد مرحوم سينايي تصريح کرد: دست ما براي مراسم بسته است و اين مراسم مجازي بضاعت ما بود. آقاي سينايي در دو سال گذشته در عمده بزرگداشتها حضور داشتند و در مورد همه مسائل با ايشان صحبت ميکرديم.
وي افزود: چندوجهي بودن سينايي از جذابيتهاي کار ايشان است که در سينما و مستند و فيلم کوتاه حضور داشتند و کارهاي شاخصي دارند و در تمام حوزهها (بهرغم تعلقخاطر به سينماي مستند) کارهاي ماندگاري داشتند. آقاي سينايي از کارگردانهاي تکرار نشدني سينماي ايران بود. ايشان از نسل دهه ۴۰ بودند که علاوه بر استثنايي بودن اين دهه، آن نسل هم نسلي تکرار نشدني بود و ايشان از آن دوره درخشان بودند. نسلي که در آن امثال تقوايي، بيضايي، مهرجويي و کيميايي را داريم و بايد قدردان اين نسل باشيم
اخلاق، يک آرتيست را ماندگار ميکند
فاطمه معتمدآريا (بازيگر سينما و تلويزيون) ديگر شرکتکننده در اين مراسم بود و در ابتداي سخنانش با مخاطب قرار دادن خانواده سينايي تصريح کرد: تعجبي ندارد اين حجم از ابراز محبت و همدردي مردم که براي سينايي سوگوار هستند و با خانواده ايشان ابراز همدردي ميکنند. اين خانواده همگي هنرمند و به معناي واقعي آرتيست هستند. هميشه با اين خانواده در ارتباط بودم و آرتيست بودن وقتي منتقل ميشود که علاوه بر ارائهٔ اثر هنري، منش و اخلاق هم انتقال يابد و اين موضوع است که ميتواند يک آرتيست را ماندگار کند. سينايي در همه طول سالهاي زندگي تا قبل مرگ يک آرتيست واقعي بودند و همه کارهايي را کردند که دلشان ميخواستند و کارهاي با ارزشي داشتند که هيچکدام سطحي نبود.
معتمدآريا يادآور شد: در زمان ضبط موسيقي شهر موشها (که آن زمان من بسيار جوان بودم) سينايي آکاردئون ميزدند و زماني که ساز ميزدند دل ما ميتپيد. تفکيکي از هنر ايشان ندارم چراکه ايشان يک آرتيست ارزشمند بودند.
اين بازيگر سينما و تلويزيون با اشاره به خبر فوت ماهچهره خليلي گفت: هر کسي از خانواده بازيگران، پير و جوان که از دست ميروند غم بزرگي بر دل ما مينشيند چراکه يکي از اعضاي خانواده خودمان را ازدستدادهايم.
پسازآن يک قطعه ديگر از ساختههاي سينايي پخش شد و فرخ نژاد خاطرنشان کرد: اگرچه امروز آقاي سينايي را به لحاظ فيزيکي نداريم اما ايشان در آثار خود و حضور خانواده هنرمندش، زنده خواهد بود.
سينايي براي سينماي ما زيادي نجيب بود
بهمن فرمان آرا ديگر صحبت کننده در اين بزرگداشت بود و ضمن تسليت به جامعه هنري به دليل اين ضايعه يادآور شد: متأسفانه سينايي براي سينماي ما زيادي نجيب بود.
فرمان آرا در ادامه از خاطراتش با سينايي گفت و تصريح کرد: زمان زيادي هم را ميشناختيم اما دايرهاي که هريک از ما براي کار حول آن ميچرخيديم، به هم وصل نشد.
سينايي دانش گستردهاي درباره همه جنبههاي سينما داشت، چون شاعر و موزيسين بود و بيدليل از چيزي تعريف نميکرد و براي تعريفهايش دلايل درستي داشت، همواره که ديدمشان ارتباط محترمانهاي داشتيم و اگرچه دوست صميمي نبوديم اما هميشه برايش احترام قائل بودم. خسرو براي اين سيستم بسيار نجيب بود و به دنبال مسائلي رفت که بودجهاي نداشت و مورد اقبال قرار نگرفت و ميدانم که حرص ميخورد و افسرده ميشد اما از جنسي نبود که گلايه کند و نجابت بهترين صفتي بود که داشت آنهم براي بيزينسي که زياد نجابت برايش معنايي ندارد.
فرمان آرا در پاسخ به سؤال فرخ نژاد که دليل درخشش و طلايي بودن نسل خسرو سينايي را پرسيد، پاسخ داد: اين موضوع منتج از زيربنايي فرهنگي است که در دورهاي متبلور ميشود و ما در آن فضا بزرگ شديم، در فضايي که عقيده سياسي پررنگ بود و ميديديم که چطور آدمها براي اعتقاداتشان کشته ميشوند.
پس از آن شعري از خسرو سينايي با صداي رخشان بني اعتماد و با پسزمينهاي از ساختههاي موسيقايي سينايي، پخش شد.
هنرمندي محترم را از دست داديم
همايون اسديان (کارگردان) نفر ديگر اين مراسم بود و پس از ابراز تسليت از بابت فوت خسرو سينايي و ماهچهره خليلي، بيان کرد: تأسفم از اين است که نميتوانيم کنار باهم باشيم و کرونا همدردي را از ما گرفته است.
وي افزود: سخت است بزرگي مانند سينايي را در غربت را به خاک بسپريم. من فقط يک کارگردانم و نميشود من را آرتيست ناميد؛ آرتيست يک مجموعه است که سينايي بود و زندگي هنرمندانهاي داشت؛ زندگي محترمانهاي داشت و هنرمندي محترم بود و ايشان به ما محترم بودن را ياد دادند و حتي به شرايط محترمانه اعتراض ميکرد و متأسفانه اين محترم بودن را کم داريم و اين قابلتقدير بود و ما هنرمندي محترم را از دست داديم.
سينايي مانند يک مهندس بسيار دقيق کار ميکرد
احمد نادعليان (هنرمند و نقاش) نفر بعدي حاضر در اين مراسم مجازي بود و پس از ذکر سابقه آشنايياش با سينايي از علل ساختهشدن فيلم جزيره رنگين ياد کرد. وي گفت: مديون خانواده سينايي و اين استاد هستم و بعد از مرگش از حجم توجه هنرمندان بازهم بيشتر متوجه بزرگي ايشان شدم.
فرخ نژاد در تأييد سخنان نادعليان تأکيد کرد: سينايي صداي فراموششدگان و هنرشان بود؛ و شعري را وصف سينايي خواند؛ و يکي ديگر از ساختههاي موسيقي سينايي پخش شد.
هوشنگ گلمکاني (منتقد و مترجم سينما) آخرين سخنران اين مراسم بود و در ابتدا ضمن تشکر از کانون کارگردانان گفت: اين شيوه از برگزاري مراسم راهي است که اين دوران به ما تحميل کرده است و نميتوانيم سنتي سوگوار باشيم.
وي در ادامه و با اشاره به دوران تحصيل و زماني که در دانشکده هنرهاي دراماتيک بين سالهاي ۵۵ تا بعد از انقلاب دانشجوي سينايي بوده است، گفت: سينايي استاد تدوين و مستندسازي من بود و يادداشتي براي ايشان و در باب آشنايي و شناختي که از وي دارم، نوشتهام که در شماره بعدي مجله فيلم منتشر ميشود و درباره رابطه پرفرازونشيبام با مرحوم سينايي است.
سينايي مانند يک مهندس بسيار دقيق کار ميکرد اما هنرمندي بود که عاشق افکار خودش نبود و اگر لازم بود تغيير رويکرد بدهد، ميداد؛ و بااينکه شمالي بود فيلمي درباره آبادان ساخت که براي من که تا آن زمان به آبادان نرفته بودم تا بدان حد اثرگذار بود.