خاطره بازی «وضعیت سفید» با روزهای دلهرهآور جنگ
فارس/ سريال «وضعيت سفيد» به کارگرداني حميد نعمت اله يکي از سريال هاي دفاع مقدسي تلويزيون است که توجه ويژه اي به استفاده از عناصر نوستالژيکي دارد.
يکي از رسالت هاي سينما و تلويزيون به تصوير کشيدن وقايع مهم و سرنوشت ساز در تاريخ همان کشور است. از اتفاق هاي مهم تاريخي و سياسي گرفته تا مهم ترين رويدادهاي داخلي کشور و شهادت بزرگان تاريخي و مذهبي.
اما در اين ميان دفاع مقدس نيز يکي از همين تاريخ هاي تکرار نشدني است. تاريخي که هيچگاه از ذهن مردم ايران پاک نمي شود و هر ساله نيز در بخشي از ذهنشان پررنگ هم مي شود.
در ميان سريال هايي که بخشي از رويداد دفاع مقدس و جنگ تحميلي ايران و عراق را به تصوير کشيدند، سريال «وضعيت سفيد» جايگاه ويژه تري دارد. حميد نعمت اله و هادي مقدم دوست نويسندگي و حميد نعمت اله کارگرداني اين سريال را به عهده داشت.
وضعيت سفيد، با نگاهي متفاوت ۸ سال جنگ را روايت کرده بود و از سريال هاي دفاع مقدسي پرمخاطب سيما به شمار مي رفت. در اين گزارش بنا داريم تا به اين سريال پرداخته و با عوامل و يکي از بازيگرانش گفت و گو کنيم.
** عبور از روزهاي دلهره آور و رسيدن به «وضعيت سفيد»
داستان وضعيت سفيد به زمان موشک باران و حمله هاي هوايي عراق به ايران برمي گردد. زماني که مردم از ترس اين حمله ها، به حض شنيدن آژير قرمز به پناهگاه مي رفتند و تا چند ساعت و تا اعلام وضع سفيد به خانه هايشان برنمي گشتند. شايد انتخاب نام وضعيت سفيد نيز به اين دليل بوده که مردم براي رسيدن به وضعيت سفيد، روزهاي تلخ و دلهره آوري را گذراندند.
** خواهر و برادرهايي که به واسطه جنگ دور هم جمع شدند
قصه اصلي پيرامون خانواده اي نسبتا بزرگ مي چرخد، احترام، محترم، بهرام، بهزاد، بهروز خواهر و برادرهايي هستند که هر کدام بنا به دليلي سالها است با هم قهر هستند و يکديگر را نيز از نزديک نديده اند. موشک باران و زندگي کردن در خانه باغ مادر بزرگه، دليلي مي شود که همه اين خواهر و برادرها به همراه فرزندانشان براي مدتي طولاني دور هم جمع شده و عليرغم ميل باطني شان در کنار هم زندگي کنند.
** عدو شود سبب خير گر خدا خواهد
شايد قصه اين سريال مصداق بارز جمله عدو شود سبب خير گر خدا خواهد باشد! خانواده اي که سالها از يکديگر دور بودند و حتي جواب سلام يکديگر را هم نمي دادند حالا و در موقعيتي گرفتار شده اند که مجبور هستند براي مدتي با يکديگر زندگي کنند و بعد از کشمکش هايي که بين هر کدامشان وجود دارد، اين قهر تبديل به آشتي مي شود.
** توجه نعمت اله به جزئيات
حميد نعمت اله در اولين تجربه کارگرداني تلويزيوني اش به سمت موضوعي رفت که بارها و در قالب هاي متعددي به آن پرداخته شده بود. اما او اين بار زاويه نگاهي متفاوت را به کار تزريق کرده و از اين طريق سعي کرد تا کاري جديد را روانه نگاه مخاطبانش کند. او بعد از تقريبا ده فيلم سينمايي بلند در وضعيت سفيد نيز نشان داد که هنوز هم به جزئيات توجه ويژه اي دارد.
** طراحي صحنه با حساسيت بالا
نکته بعدي اين است که کارگرداني اين دست سريال ها بايد در مدت زماني طولاني صورت بگيرد تا گروه توليد فرصت کافي در اختيار داشته باشد و بتواند به درستي هر کدام از اجزا را در جاي درست خود قرار دهد.
** صحنه آرايي در خدمت داستان
صحنه آرايي نعمت اله يکي از نقاط مثبت اين سريال بود. استفاده از تک تک جزئيات صحنه و به کارگيري آنها در محتواي داستان از يک سو و حضور حيوانات در داستان و براي فهم بهتر موضوع نيز از سويي ديگر به اين موضوع کمک کرده بود.
** بازيگران اصلي «وضعيت سفيد» چه کساني بودند؟
افسانه بايگان، عزت اله مهرآوران، ابوالفضل پورعرب، شهين تسليمي، افسانه چهره آزاد، حميرا رياضي، علي سليماني، عباس غزالي، يونس غزالي، ليندا کياني، پوراندخت مهيمن، رابعه مدني، اصغر نقي زاده، جواد هاشمي از بازيگراني بودند که در اين سريال به ايفاي نقش پرداختند. نکته مهم درباره انتخاب بازيگران اين است که نعمت اله در اين سريال تلفيقي از بازيگران سينمايي و تلويزيوني و حتي چهره هاي ناشناخته استفاده کرده است.
** يونس غزالي شخصيت اصلي سريال
درست است که اين سريال درباره يک خانواده و قهري است که بين آنها وجود دارد اما نقش اصلي آن را جواني به نام امير بازي کرده بود. «يونس غزالي» برادر کوچکتر عباس غزالي ايفاگر نقش امير در اين سريال بود. جواني که در همين حين به دختري علاقه مند مي شود و از او خواستگاري مي کند. يونس غزالي در اولين تجربه سريالي خود وضعيت سفيد را انتخاب کرد.
يونس غزالي براي اولين بار با فيلم سينمايي در ميان ابرها روح اله حجازي معرفي شد و حميد نعمت اله با ديدن آن فيلم يونس را انتخاب کرد. حتي نمي خواست در وضعيت سفيد هم بازي کند و با پافشاري دوستان پذيرفت. علاقه اصلي او نقاشي طراحي و انيماتوري است و متولد سال ۷۰ است.
** مقدم دوست: يک خانواده را يکپارچه کرديم
«هادي مقدم دوست» نويسنده اين سريال در گفت و گو با خبرنگار فارس گفت: موضوع کاملا واقعي و منطبق بر يک پديده اجتماعي مربوط به سالهاي موشکباران شهرها بود. در ايام موشکباران تعداد زيادي از خانوادهها از شهر خارج ميشدند و در يک نقطه امن که غالبا روستا بود پناه ميگرفتند و اين اتفاق معمولا به صورت دستهجمعي و گروهي بود. اين پديده خودش از تبعات جنگ بود که در خودش هم خانواده را داشت و هم جنگ را ... کاري که ما کرديم يکپارچه کردن خانوادهاي بود که دچار اختلاف بودند اما به دليل اين شرايط بايد در کنار هم قرار ميگرفتند. ايده اوليه برداشت از واقعيت اين پديده مربوط به دفاع مقدس بود.
وي ادامه داد: متفاوت بودن هم ميتواند موثر باشد اما اين استقبال جز از موضوع تفاوت علل مختلف ديگري هم داشت از شباهت جريانات داستان با خاطرات عمومي تا دستمايه نوجواني و شخصيت امير و شيرين و ديگر اينکه روند رو به بهبودي اتفاقات و موضوعات ميتواند باعث اين تاثير باشد.
مقدم دوست استفاده از عناصر نوستالژيک در اين داستان نيز گفت: با وجود اينکه ميدانستيم کارکرد خاطرهانگيز دارد يک ضرورت بديهي مربوط به داستان و طراحيصحنه بود. هر داستاني طبعا بايد از عناصر و مولفههاي معاصر و همزمان با دوران خودش استفاده کند و بديهي است که طراحي صحنه يک کار هم بايد از همين قاعده پيروي کند، عناصري که شما از آن به عنوان نوستالژيک ياد ميکنيد عناصر واقعي مربوط به دوران رخدادهاي داستان بود و طبعا بايد رعايت ميشد.
** غزالي و ايفاي نقشي که تيپ بودند
در کنار بازيگراني که در اين سريال به خوبي ديده شدند عباس غزالي نيز حضور داشت. او در اين سريال نقش بهروز يکي از پسرهاي اين خانواده را بازي مي کرد.
«عباس غزالي» بازيگر سريال «وضعيت سفيد» در گفت و گو با خبرنگار فارس، گفت: هر بازيگري در دنياي بازيگري و عمر بازيگري اش آرزو دارد تا در چنين آثاري حضور داشته باشد و بازيش در چنين سريال هاي ماندگاري رقم بخورد.
وي با بيان اينکه بازي در اين سريال يک نقطه عطفي در کارنامه کاريام بود افزود: بهروز هم نقطه عطفي در کارنامه ام بود و ازين بابت خدا را شاکرم و هر زمان که به اين نقش رجوع کنم برايم جذاب و شيرين است.
غزالي ادامه داد: هنوز که هنوز است با گذشت ۱۰ سال از اولين پخش سريال وضعيت سفيد، خيلي ها از اين سريال و نقش بهروز ياد مي کنند و عده اي ديالوگ هايم را از حفظ هستند و اين جاي خوشحالي دارد.
** بهروز يک تيپ شخصيت بود
وي درباره نقش بهروز که تيپ شخصيت بود نيز گفت: بهروز در اين سريال سختي هايي داشت که هم شخصيت بود و هم تيپ و نگهداشتن اين دو در کنار هم سخت بود و ريسک بود چراکه ممکت بود دچار خطا شوم. من نيز در ابتدا اين نگراني را داشتم اما در تعامل با حميد نعمت اله نگرانيم کمتر شد.
اين بازيگر همچنين ادامه داد: حتي در ابتدا به آقاي نعمت اله پيشنهاد دادم که صداسازي کنم اما پذيرفته نشد و يک ماهي بدون صداسازي بازي کردم. تا اينکه رسيديم به يک سکانسي که خيلي معروف هم هست و مردم خيلي دوستش دارند که بهروز از کوره در مي رفت و سر قضيه خانه داد و بيداد مي کرد و مي گفت مامان، مادر، ننه، سرپرست اين يکي اولادت کجا بايد بخوابن. براي اجراي اين سکانس آقاي نعمت اله گفت صداسازي را براي اين سکانس مي خواهم چراکه دارد برون ريزي و شواف مي کند و به صدا سازي نياز داريم. بعد از اينکه سکانس را بازي کردم خيلي دوست داشت و بعد از آن گفت همه سکانس ها را با همين صدا بازي کن. و آن يک ماه هم تکرار شد و حالا از شانس خوب يا بد خانم مهين شهابي يک ماه در سريال بازي کردند و به يکباره بيماري شان شدت گرفت و فوت شدند و به همين خاطر سکانس هايي که او بازي کرده بود توسط خانم شهين تسليمي تکرار شد. و در اين يک ماه من بدون صداسازي بازي کرده بودم و وقتي قرار شد سکانس ها را تکرار کنيم همه را از اول با صداسازي بازي کردم.
وي با اشاره به اينکه در زمان جنگ حضور نداشته است نيز گفت: من آن سالها سه ساله بودم و فقط چند فريم يادم است که در و پنجره ها را نوارچسب مي زدند. آژيرها به صدا در مي آمد و همه چراغ ها خاموش مي شد برادر بزرگتر يا خانواده من را بغل کرده و به راه پله طولاني زيرزمين طور مي رفتيم و فقط همين ها را در خاطر دارم. سفر کردن در زمان، يکي از سختي ها و البته لذت هايي است که يک بازيگر مي تواند داشته باشد. مطالعه و صحبت و خواندن مقاله هاي مختلف در آن دوره و صحبت با افرادي که در آن برهه زندگي کردند بازيگر را به حال و هواي آن زمان نزديک مي کند.