مهران مدیری بیمه تامین اجتماعی نیست!
سينما ديلي/ درباره انتقادات تند چند بازيگر سابق سريالهاي مهران مديري از او، يادداشتي از حسين لامعي بخوانيد:
يک- مهران مديري، مهمترين کمدينِ تاريخِ هنرِ تصويرِ ايران است. اينکه آيا بهترين نيز هست يا نه، بحث ديگري است؛ ميتوان بنا به سليقه، کمدينهاي ديگري را از او بهتر دانست، اما بيشک، هيچ کمديني را نميتوان از او بزرگتر ناميد. دلايلش بسيار است. از اينکه اساسا جنسِ «کمدي-فانتزي-انتقادياي» که مديري در طي حدود ۳ دهه توليد کرده -لحظاتي به حدي راديکال و تلخ ميشود که به «کمديسياه» پهلو ميزند- تا به امروز حتي شبيه و نزديکاش را از نظرِ کيفيتِ فرم و محتوا نداشتيم، تا اينکه اکثريتِ قاطع کمدينهاي مستعدّ و سرشناسِ ايرانِ پس از انقلاب، يا توسط مهران مديري کشف و معرفي شدهاند، يا در آثار مديري به بلوغ رسيده و اوج گرفتهاند.
دو- از رضا عطاران و جواد رضويان، تا مهران غفوريان و سيامک انصاري، از نصرالله رادش و بيژن بنفشهخواه، تا محمدرضا هدايتي و هادي کاظمي؛ و ايضاً افرادي همچون نگين معتضدي و سروش جمشيدي و اليکا عبدالرزاقي و لاله صبوري و رضا نيکخواه و نادر سليماني و عارف لرستاني و و يکدوجين بازيگر ديگر؛ که همهشان با آثار مهران مديري در چشم مردم نشسته و به ياد مردم ماندند. حتي جواد عزتي (با قهوهي تلخ) و رضا شفيعيجم (با شبهاي برره، نقطهچين، باغ مظفر و…) نقطهي اوج کمديشان، همکاريِ با مديري بود.
سه- جواد رضويان سالها پيش عنوان داشت: «مهران مديري، کاپيتان همهي کمدينهاي ايراني است» و سپس، به مضمون گفت: «همهي کمدينهاي امروز، زير چتر مديري بدينجا رسيدند». اين تعريفِ رضويان از مديري، هرچند متواضعانه و درست بود، اما در عمل -حتي قبل از اين کلام رضويان- عدهاي از بازيگرانِ هميشگيِ آثار مديري را بر اين گمان بُرد که اين «چترِ مديري»، قرار است مستمرّ و تا هميشه بالاي سرشان باشد. يعني بخش عظيمي از تيم بازيگري آثار مديري، تصورشان هميشه چنين بود که مديري قرار است بيوقفه و يکنفس سريال بسازد و هر بار همهي آنها را پشت هم قطار کند و به سريالهايش ببرد. انتظاري که نه فقط عجيب و نامعقول، که حتي کاريکاتوري و مضحک بود. (در روزهاي گذشته دو تن از بازيگران آثار مديري -سحر زکريا و محمد شيري- همچون لاله صبوري، با انتشار متنها و مصاحبههايي بسيار تند به مديري تاختهاند؛ و حتي سحر زکريا عنوان داشت به دليل اينکه مديري در سريال «هيولا» به او نقش نداده، اگر فوت کرد، مُديري بر سر قبرش نيايد!!)
چهار- اين دوستانِ عزيزِ بازيگر، گويي مهران مديري را در جايگاه «بيمهي تامين اجتماعي» ديدهاند که متوقعاند مديري بهطور مستمر از نظر مالي و کاري تامينشان کند! يا شايد هم مديري را در جايگاه «خيريهي عامالمنفعهاي» يافتهاند که قرار است تا آخرين نفس، پنجاه-شصت نفرِ مشخص را ساپورت و حمايت و پشتيباني کند! تراژيکِ ماجرا آنجاست که همهي اين سالها، بازيگراني به مديري تاختهاند که تا به امروز، مديري بهطور مستمر به آنها نقش داده و پشتشان بوده. بازيگراني که اگر کسي ميشناسدشان، به آثار مديري ميشناسد و اگر ديده شدند، در آثار مديري ديده شدند. اينکه مهران مديري در «هيولا» نقش اول زن خود را به شبنم مقدمي داده، چرا بايد توسط بازيگران قديمي آثارش مورد انتقاد قرار بگيرد؟ با چه منطقي؟ با چه فهم و استدلالي؟ مگر وظيفهي مديري است که تا ابد براي عدهاي مشخص، توليدِ شغل و کار و درآمد کند؟!
پنج- باري… بازيگران قديمِ مديري، هم شرايط سختِ اقتصاديشان قابل درک است، هم شرايط سختِ کاريشان. اما مقصرِ هيچکدامش مديري نيست. از دل اين بازيگران، عدهايشان همچون رضا عطاران و سيامک انصاري پس از درخشش در آثار مديري، به مسيرِ مستقل خود پا نهداند و درخشيدند، عدهايشان ولي بيکار ماندند و بخشي از آن عده امروز طبکارند! همانهايي که فراموش کردهاند همهشان را مديري کشف کرد و جلوي دوربين آورد؛ همانهايي که فراموش کردهاند اگر مديري نبود، نام و چهرهاي از آنان هم نبود؛ همانهايي که بسيارشان همچون رضويان قدردانند، ولي بعضيشان نمک را تا انتها خوردهاند و حال، نمکدان را به زمين کوفتهاند.