کارگردان «نَجلا»: مستند نساختهایم که از لهجه بازیگرانش انتقاد میکنید
خبرآنلاين/ خيرالله تقيانيپور، کارگردان سريال تلويزيوني «نجلا» معتقد است که اعتراض نماينده شهر آبادان در مجلس شوراي اسلامي به اين سريال، تنها به دليل مشاوره غلط بود و اگر قرار بود «نجلا»، وحدت را از بين ببرد و باعث ايجاد تفرقه شود، تا کنون اين اتفاق افتاده بود.
موضوع جنگ بين ايران و عراق و هشت سال دفاع مقدس از آن دسته موضوعهايي است که از زوايايي مختلف ميتوان به آن پرداخت. موضوعي که تاکنون فيلم و سريالهاي بسياري درباره آن ساخته شده است اما بازهم هميشه يک قصه روايت نشده، باقي ميماند. سريال تلويزيوني«نجلا» با کارگرداني خيرالله تقيانيپور که پخش آن بهتازگي از شبکه سه سيما به پايان رسيده است، يک قصه از جنگ و زندگي مردم آبادان بود که با موضوع اربعين گره خورده بود.
جدا از قصه و مسئله کارگرداني، آن چه در مورد اين سريال به چالش کشيده شد، موضوع لهجه بازيگران بود که انتقادهاي زيادي را از سوي اهالي آبادان و حتي نماينده آن شهر در مجلس شوراي اسلامي به دنبال آورد. به همين بهانه، به گفتوگو با خيرالله تقيانيپور نشستهايم که در ادامه ميخوانيد.
سريال «نجلا» هم بازخورد خوبي داشت، هم حاشيههاي زياد؛ يکي از اين موارد، لهجه بازيگران بود، شما تا چه اندازه با انتقادات درباره لهجه بازيگران موافق هستيد؟
واقعيت ماجرا اين است که ما مستند نميسازيم، بلکه سريال نمايشي براي شبکه تلويزيوني ميسازيم. از طرف ديگر، درصد اشتباهات لهجه، يک به نود و نه بود، همين که بيننده باور کرده است که اين افراد جنوبي هستند، براي ما کافي است. حالا بعضي از دوستان تفاوت بين مستند و نمايش را نميدانند و فکر ميکنند ما درحال ساخت مستند هستيم و همه چيز بايد عين به عين باشد، اين تغييرات در همه جاي دنيا رخ ميدهد و حالا رسانهها کمي گستردهتر شده است و اين موضوعات بيشتر مطرح ميشوند.
مگر در سريال «روزي روزگاري»، تمام بازيگران لهجه را درست بيان کردند؟ بسياري از سريالها اينگونه است و نه تنها درکشور ما بلکه در همه جا دنيا همينطور است. قرار نيست در يک ماه که کار پيش توليد سريال انجام ميشود، بازيگر بتواند درست عين همان لهجه را ايفا کند، آبادان نيز شهر اقوام لرها و بوشهريها هستند و قرار بر اين شد که دوستان بازيگر، لهجه سال ۵۸ را ادا کنند که با لهجه حال حاضر اين شهر، زمين تا آسمان تفاوت دارد.
به نظرم مردم بايد فرق بين سريال و مستند را آموزش ببينند. من همه جا اين مثال را ميزنم؛ نگاه کنيد به تسلط بازيگران در «پايتخت۱» در مقايسه با «پايتخت» سه ،چهار و پنج؛ هرچقدر زمان بگذرد، بازيگر بيشتر ميتواند تمرين کند و با فضا آشنا شود. ما در سه، چهار ماه اين کار را انجام داديم.
واقعيت ماجرا اين است که ما مستند نميسازيم بلکه سريال نمايشي براي شبکه تلويزيوني ميسازيم؛ براي همين قرار نيست همه چيز، عين به عين واقعيت باشد
اصالت بسياري از بازيگران اين سريال به جنوب کشور باز ميگردد؟
بله، حدود هفتاد درصد بازيگران ما يا بومي آن منطقه و ساکن آنجا بودند و يا اهل آبادان و خرمشهر و ساکن تهران بودند.
جدا از بحث لهجه، موضوعي که حتي يکي از نمايندگان استان خوزستان در مجلس هم آن را مطرح کرد، اين بود که نحوه شخصيتپردازي سريال «نجلا» به گونهاي است که باعث ايجاد تفرقه ميان مردم ميشود. خود شما تا چه اندازه از فرهنگ مردم خوزستان به ويژه آبادانيها اطلاع داريد؟
اين تفکر از اساس اشتباه است، در واقع تفکر نيست و تخيل است و خودشان هم بعد از بيان موضوع به اشتباهشان پي بردند. اگر ميخواست اختلافي بيندازد، تا کنون اين اتفاق رخ داده بود. پس چرا چنين موضوعي رخ نداده و همه از سريال استقبال کردند؟ چرا از قسمت سه، چهار به بعد، وقتي براي فيلمبرداري، دوربين به بازار و در بين مردم ميرفت، همه مردم بازيگران را ميشناختند و از آنها استقبال ميکردند. واقعيت اين است که به ايشان مشاوره اشتباه داده بودند و خودشان هم دو، سه قسمت اول سريال را نديدند و درنتيجه موضعگيري اشتباهي نسبت به اين سريال داشتند. حتي امام جمعه آبادان در تماس با يکي از بازيگران، کاملا لهجه را تاييد و اعلام آمادگي کردند که اگر نشستي براي کار است، حضور پيدا کنند و تمام قد دفاع کنند.
خيلي از مردم از جنوب کشور و فرهنگ آن دور هستند و به هيچ وجه با آن آشنايي ندارند، اين سريال چقدر تلاش کرده است تا فرهنگ نيمه جنوبي کشور را درست به نمايش بگذارد؟
اين فرهنگ، در قسمت به قسمت سريال، نمود دارد؛ عزاداري، نحوه غذا خوردن، فرهنگ پوشاک و همه چيز در اين سريال وجود داشته و از اساس هدف ما اين است که اتحاد ميان اقوام را بيشتر کنيم و فرهنگهاي متفاوت را به نمايش بگذاريم.
واقعيت اين است که به نماينده خوزستان مشاوره اشتباه داده بودند و خودشان هم دو، سه قسمت اول سريال را نديدند و درنتيجه موضع گيري اشتباهي نسبت به اين سريال داشتند
اصلا چرا اين موضوع و شهر آبادن را انتخاب کرديد؟
موضوعي در رابطه با اربعين ميخواستم کار کنم و چون دو تا فيلم قبليام نيز در حوزه خرمشهر و آبادان بود، شناخت زيادي داشتم و استان خوزستان به علت هم مرز بودن با عراق، پتانسيل بالايي داشت تا در آنجا به موضوع اربعين بپردازيم.
اصالت شما آذربايجاني است. در آن جا هم فداکاريهاي زيادي بوده است. چرا به سمت جنوب و جنوب غرب آمديد؟
وقتي بحث اربعين پيش ميآيد، استان خوزستان، بيشترين خط مرزي را با عراق دارد و خيلي از زوار از مسير شلمچه تردد ميکنند و اين بستر مناسبي براي شکل دادن يک روايت از اربعين بود. در اصل ميتوان گفت که خوزستان با شيعيان عراق، هم مرز است و پيادهروي را انجام ميدهند.
بازيگران بخشي از ديالوگهايشان را عربي ميگفتند و بقيه جمله را فارسي ميگفتند، نميتوانستند همان کلمه را هم فارسي بگويند و يا اينکه تمام جمله عربي باشد؟
در همه زبانها اين موضوع وجود دارد؛ مثلا من که از آذربايجان ميآيم، زماني که ميخواهم منظورم را سريع برسانم، ناخودآگاه کلمهاي به زبان خودم ميگويم؛ اين موضوع همه جا متداول است.
درمورد بازيگران اين سريال، به خاطر لهجه و اصالتي که داشتند، سمت اين بازيگران رفتيد يا دليل خاص ديگري داشتهاست؟
تمام اين بازيگران، بازيگران تئاتر هستند و من خودم به شخصه وقتي ميخواهم پلاني را تصويربرداري کنم، قبل از روشن کردن دوربين، با بازيگران و مجموعه، تمرين ميکنم تا بتوانم به نحو احسن به چيزي که ميخواهم، نزديک شوم. بازيگر تئاتر خيلي بيشتر اين موضوع را درک ميکند تا بازيگري که فکر ميکند که تمرين فايدهاي ندارد که از اين قبيل بازيگران در تلويزيون و سينما، بسيار داريم. نه تنها در اين کار، بلکه در کارهاي قبل نيز ترجيحام اين بوده است که بازيگري که مقابل دوربين من حاضر ميشود، حتما سابقه تئاتري داشته باشد.
با توجه به بازخوردها، فکر ميکنيد به هدفتان در ساخت اين سريال رسيدهايد؟
بله. حتي در پيش توليد نيز هدف ما همين بود. وقتي در تمرين با بازيگران صحبت ميکرديم، همگي دنبال رقم زدن يک اتفاق خوب بوديم و من اين روحيه و انرژي را در تيم بازيگري ميديدم و در حال حاضر نيز همه ما از اينکه به آن رسيدهايم راضي هستيم.
شما دقيقا در زمان اوج کرونا، سريال را ساختيد. مواجهه شما با اين شرايط و کارگرداني کردن در اين اوضاع چگونه بود؟
اوضاع که خيلي سخت بود. خدا خيلي به ما کمک کرد. چون ما بايد ميرفتيم بازار و فيلمبرداري ميکرديم و از مردم آنجا ميخواستيم تردد نکنند. همچنين بازيگر بايد ميرفت بين مردم و ديالوگ ميگفت و به اينصورت هر لحظه در خطر بود. در کل کار سختي را پشت سرگذاشتيم.
هيچ يک از عوامل به کرونا مبتلا نشد؟
تا اين لحظه، خدا را شکر کسي به کرونا مبتلا نشده است.
شما بيشتر در تئاتر شناخته شدهايد و سابقه زيادي در اين عرصه داريد. اکنون اوضاع تئاتر چگونه است؟
اوضاع تئاتر اصلا خوب نيست، نه تنها خوب نيست بلکه در حال مردن است. مسئولين مربوط هم اصلا لزوم بودن تئاتر را درک نميکنند. خود مسئولين اصلا نميدانند تئاتر چيست. چرا که اگر ميدانستند، اوضاع تئاتر و تئاتريها به اين وخامت نبود. تمام مسئولين با تئاتر بيگانهاند و فکر ميکنم خيلي از آنها تا کنون از کنار تئاتر شهر رد نشدهاند. تا وقتي که مسئولين يک کشور، با فرهنگ و حوزه تئاتر بيگانه باشند، معلوم است که تئاتر نابود و زمينگير ميشود. در حوزهاي که خودم تخصص دارم ميگويم که اگر تئاتر به اين فلاکت و بدبختي کشيده شده است، فقط و فقط مسئولين نابلد باعث رخ دادن اين موضوع شدهاند.
کرونا هم در بدتر شدن اوضاع تاثير داشته است.
موضوع فقط امروز نيست، قبل از کرونا هم اوضاع تئاتر خوب نبود.
حال تئاتر نه تنها خوب نيست بلکه در حال مردن است. مسئولين مربوط هم اصلا لزوم بودن تئاتر را درک نميکنند. خود مسئولين اصلا نميداند تئاتر چيست
اين اوضاع ده سال پيش بهتر بود؟
بله، خيلي خوب بود. اهالي تئاتر معاش داشتند. کرونا به تنهايي تئاتر را نکشت و تئاتر را بيتدبيري کشت.
قرار بود بخاطر تعطيلي تئاترها به دليل شيوع کرونا به اهالي تئاتر کمک هزينه و وام داده شود. چيزي به شما تعلق گرفته است؟
همه چيز در حد شعار بوده است. شعاري بوده که فقط آن را گفتهاند و از بين مسئولين نيز کسي نيست که به دادشان برسد. مسئولين جاي خالي تئاتر در يک جامعه را درک نميکنند؛ به اين دليل که شناخت ناکافي از آن دارند.
نويسنده: مهسا بهادري