شبکه ايران زنان/ نگاه قرآن به زن با نگاه همه انسانهايي که در چارچوب فرهنگ بسته خويش به او مينگرند متفاوت است. قرآن خلقت زن و مرد را از يک حقيقت دانسته است (زمر۶) و در انجام وظايف و مسئوليتهاي انساني و اجتماعي، فرقي بين آن دو قائل نيست. اگر بين آنان تفاوتي قائل شده است اين تفاوت ارزشي نيست بلکه ناشي از وضع فيزيولوژيک و فرهنگ اجتماعي خود ساخته آنان است. (نسا۳۲) در فرهنگ قرآن، زنان همچون مردان در انتخاب راه زندگي خويش، نقش مستقل و تعيين کننده دارند و در مقابل انتخاب خويش همچون مردان شخصاً متعهد و مسئول هستند. حوا در هدايت و عصيان با آدم به يک اندازه مسئوليت داشت و نقش مستقل و کاملاً مساوي با او ايفا کرد. هنگامي که هر دو توبه کردند، خدا توبه هر دو را با هم پذيرفت. (بقره۲۵-۳۷)
نگاه منفي قرآن به زنان با مردان تفاوت ندارد و با معياري يکساني در مورد آنان قضاوت ميکند، به همين جهت ابولهب و زن ابولهب نقش برابر در تقبيح قرآن دارند. (مسد) همسر نوح و همسر لوط با وجود اينکه هر دو همسر پيامبر هستند، چون مستقلاً تصميم به مخالفت با انديشه و باورهاي صحيح شوهران خود ميگيرند از جانب خدا، همچون مردان، مورد مذمت قرار گرفته و همچون آنان عذاب ميشوند. (تحريم۱۰) آسيه با وجودي که همسر فرعون است ولي چون نقش مستقل از شوهر دارد، به جهت استقلال فکر و عمل درست خود، مورد تجليل و تمجيد خدا قرار گرفته است. او در انديشه توحيدي چنان اوج ميگيرد که خدا او را الگوي ايمان، مردان و زنان معرفي ميکند. تجليل خدا از آسيه به جهت خانهداري، شوهرداري و تربيت فرزند نيست بلکه به جهت نقش مستقل او در عرصه اجتماع و شعور سياسي بالاي اوست، به جهت داشتن تحليل و موضع درست نسبت به عملکرد ظالمانه شوهر خود در عرصه سياست نسبت به عملکرد ديگر جريانات سياسي ضالمانه اجتماع خويش است. (تحريم۱۱) قرآن نقش فعال اجتماعي و مديريتيِ رفتارِ مادر و خواهر موسي را برجسته ساخته است. آنان بر خلاف ديگر زنان عصر خود، تسليم سرنوشت نشدند و با برنامهريزي از فضاي ظالمانه سياسي عبور کردند و بهترين شرايط را براي حيات و رشد موسي فراهم ساختند. (قصص۷-۱۳) قرآن از دو دختري سخن ميگويد که در فضاي مردانه، با حفظ عفاف، براي کمک به پدر خويش، دوش به دوش مردان گوسفندان را به چرا ميبرند و زمينه رسيدن به عشق انساني خود به موساي جوان داراي قدرت مادي و معنوي را فراهم ميکنند، آنان در ملاقات اول، با ارزيابي درستي که از قدرت و امانت موسي پيدا کردهاند به پدر خود پيشنهاد استخدام او را به دليل همين دو ويژگي اساسي ميدهند. (قصص۲۳-۲۶) مقايسه شود با نقش زليخا در داستان يوسف که در پي عشقي اروتيک است و مردي مقابل اوست که تمايل جواني برابر دارد، برهان رب را ميبيند و از خدا مدد ميجويد. زناني برابر او قرار دارند که جز شهوت خود، نه چيزي مشاهده ميکند و نه از چيزي مدد ميجويند. (يوسف۲۴ و۳۲)
قرآن از زني سخن ميگويد که رهبر کشوري است و آن را به درستي مديريت ميکند به طوري که در اقتصاد و سياست و اقتدار کشورش فتوري نيست و همچون سليمان پيامبر کشورش از همه نعمتها برخوردار است. اين زن خورشيد پرست است و سليمان خدا پرست. اين زن فرمانده يک ارتش قوي است ولي شخصيت مستبدي ندارد و با وجود فرمانبري مردمش از او، بدون مشاوره با کارشناسان و بزرگان تصميم نميگيرد. وي از نقش تاريخي پادشاهان ستمگر تحليل درستي دارد و مردان انديشه و سياست را مجذوب خوي صلح طلب خود ساخته است. بسيار هوشمندانه موضع ميگيرد تا منافع کشورش را تامين کند و باعث خرابي و فساد سرزمين خويش نشود. با هوش سرشاري که دارد به سرعت متوجه انديشه غلط و شرکآلود خود شده و نه به قدرت سليمان بلکه به خداي سليمان روي ميآورد. (نمل۲۲-۴۴) قرآن از نقش مستقل مادر مريم در نذر، در مورد فرزند خود و پذيرش نذر و دعاي او توسط خداوند سخن ميگويد. شخصيت مريم در قرآن شخصيت بيبديلي است به طوري که زکرياي نبي، غبطه موقعيت معنوي او را ميخورد. او توانسته است عفيفانه موقعيت معنوي که مخصوص مردان تلقي ميشده است را به خود اختصاص دهد. به همين جهت رزق بيحساب به او داده ميشود و ملائکه با او هم سخن ميشوند و به او بشارت ميدهند که او همچون پيامبران برگزيده خدا است و او بزرگِ زنان عالم است. (آلعمران۴۳) خداوند مريم را نمونه و ضرب المثل ايمان، براي زنان و مردان مومن معرفي ميکند. (تحريم۱۲)
قرآن در زمان پيامبر اسلام، انتخاب مستقل دين زنان چه به سمت حق و چه به سمت باطل را پذيرفته است و از مسلمانان ميخواهد که آنان که مسلمان شدهاند را به شوهرانشان به اجبار تحويل ندهند و انتظار اين را هم نداشته باشند که آنان که کافر شدند به اجبار به آنان تحويل داده شود. (ممتحنه۱۰-۱۱) زنان همچون مردان، در عرصه سياست، طرف قرارداد بيعت با پيامبر خدا يعني حاکم مسلمانان هستند و دوشادوش مردان با رسول خدا پيمان ميبندند که چيزي را با خدا شريک نکنند، و به اصول اخلاقي مربوط به خود پايبند باشند. قرآن زنان را چنان داراي قدرت تشخيص دانسته است که طبق اين پيمان سياسي، آنان را موظف ساخته است که در چيزي که، از پيامبر درست و معروف تشخيص دادند با او مخالفت نکنند. آنگاه خدا پيامبر را موظف کرده است که از اين زنان قدر شناسي کند و از خدا برايشان طلب مغفرت کند. (ممتحنه۱۲) خداوند در مقابل اعتراض زنان به نگاه مردانه آيات با يک قاعده کلي، برابري زن و مرد را در همه امور انساني و معنوي گوشزد کرده است و از مرد و زن تسليم حق، مرد و زن مومن به حق، مرد و زن مطيع حق، مرد و زن صادق، مرد و زن صابر، مرد و زن خاشع، مرد و زن تصديق کننده حقيقت، مرد و زن روزهدار، مرد و زن با عفت و مرد و زني سخن ميگويد که بسيار به خدا توجه دارند. (احزاب۳۵)