با ایده های «پرند زاهدی» خانه تان را دکور کنید
برترين ها/ دکوراسيون خانه سليقهاي است اما اينکه در اين دنياي پرتنوع مبلمان و تزيينات خانه بتوانيد فضاي دلچسب و زيبا فراهم کنيد به کمي دانش و مهارت هم احتياج دارد. بايد بتوانيد از ترکيب نور، رنگ، مبلمان و. . . فضايي براي زندگي راحت خودتان فراهم کنيد؛ محيطي که به قول پرند زاهدي نقطه آسايش باشد. اين بازيگر سينما و تلويزيون به خوبي توانسته با ترکيب رنگ کرم و قهوهاي خانهاي گرم و راحت براي خودش و دخترش فراهم کند. او اصول ديگري مثل اختلاف سطح را در دکوراسيون خانهاش وارد کرده و در مجموع فضايي خلق کرده که گرما، زيبايي و آرامش آن بهانه اين گفتوگو شد. ترکيبهاي رنگي به جاي تضاد نخستين چيزي که هنگام دکور کردن خانه به آن اهميت ميدهم، رنگ يا بهتر بگويم ترکيبهاي رنگي است. برخي رنگها را دوست ندارم و وجودشان در دکوراسيون در طولانيمدت آزارم ميدهد؛ مثلا سياه و سفيد يا قرمز و سفيد. ترکيبهاي رنگي را که از يک ريشه باشند، دوست دارم. وقتي صحبت از رنگ در دکوراسيون ميشود تضاد را دوست ندارم اما ترکيب برايم جالب و هيجانآور است. اهميت ارتفاع سطح اگر بخواهم به ترتيب عناصر مهم در دکوراسيون را براي خودم نام ببرم اول رنگ و بعد چيدمان است. يکي از چيزهايي که دوست ندارم و اذيتم ميکند فلت بودن اشياي خانه است. اختلاف سطح اشيا را ترجيح ميدهم و نميخواهم مثلا همه مبلها، ميزها و ساير اجزاي استفاده شده در ارتفاع و سطح هم چيده شده باشند. اين موضوع را بهراحتي در خانه من ميبينيد که کوتاهي و بلندي مبلمان و اشيا در کنار هم رعايت شده است. حس بيشتر با چوب و پارچه اگرچه براي دکوراسيون محيطي مانند دفتر کار فلز و شيشه ميتواند مناسب باشد اما به نظرم براي خانه مناسب نيست چون روح را از فضا ميگيرد و همهچيز را عاري از حس ميکند. به همين خاطر براي دکوراسيون خانه پارچه و چوب را بيشتر ميپسندم. با مدرنها مخالفم دکورهاي مدرن و مينيمال را دوست ندارم چون خالي بودن فضا اذيتم ميکند؛ هرچند سعي کردهام فضاي خانهام را با توجه به وسعتي که دارد دکور کنم و دنبال شلوغ کردن فضا هم نيستم. بخش بزرگي از چيدمان خانه من متاثر از روحيهام است. من آدم تنوعطلبي هستم؛ دلم ميخواهد مثلا اينجا غذايم را بخورم، در قسمت ديگري از خانه کتاب بخوانم و در جايي ديگر بنشينم و تلويزيون ببينم. سپس اين شکل را تغيير دهم و جاي اين کارها را عوض کنم. اين شکل حرکت کردن در دکور خانه برايم جذاب است. تغييرات فصلي بدون تعويض اگر همهچيز ثابت باشد، حوصلهام سرميرود براي همين شايد هر شش ماه يکبار ترکيب چيدمان و دکور خانهام را عوض ميکنم. خيلي اهل اينکه متناسب با فصل دکورم را تغيير دهم نيستم چون معمولا افرادي اين کار را ميکنند که بخواهند وسايل خانهشان را عوض کنند. من به واسطه کارم که فيلمسازي است خيلي از اين جاذبههاي بصري را در چيدمان لوکيشنهاي فيلمهايم امتحان ميکنم. حتي گاهي شده وقتي مي خواهم ترکيبي را امتحان کنم از طراح صحنهام بخواهم آن را تست بزند. تغيير فصلي براي من ميتواند در حد تغيير چيدمان باشد چون وقتي وسايل را عوض نکنم، آکسسوار خانه و ترکيبهاي رنگي باز همان است؛ مثلا نميآيم در بهار و تابستان ترکيب سبز و نارنجي را استفاده کنم و بعد در پاييز و زمستان همهچيز را زرشکي و قهوهاي بچينم. فکر نکنم چنين تغييري در زندگي ما عملي باشد. بيا مرا بخر اصطلاحي دارم که هميشه به دخترم ميگويم فلان وسيله ميگويد: «بيا مرا بخر». در خريد وسايل دکوراتيو با همين حس جلو ميروم؛ يعني اگر وسيلهاي را ببينم که مرا صدا ميزند تا آن را بخرم، اين کار را ميکنم. چيزي که مرا جلب ميکند تا به سمت وسيلهاي دکوراتيو بروم فرم آن است. کاناپه؛ ارث پدري من نقطه کانوني خانه من کاناپهاي است که در پذيرايي مقابل تلويزيون دارم. آن کاناپه ارث پدريام است که تحت هيچ شرايطي حاضر نيستم آن را از دست بدهم. ميشود گفت عمده چيدمان خانهام را با توجه به وجود اين کاناپه چيدهام. وقتي کسي ساعات طولاني بيرون از خانه مشغول کار است، راحتي در خانهاش حرف اول را ميزند. شايد خيلي از خانمهاي خانهدار احتياج به اين مساله که فقط يک نقطه از خانه محل استراحت و آرامش آنها باشد، نداشته باشند چون از صبح تا شب در حال استفاده از قسمتهاي مختلف خانهشان هستند اما براي خانمهايي که بيرون از محيط خانه کار ميکنند وجود محل آسايش در خانه اهميت زيادي دارد. از طرفي با توجه به شغلم بايد کارهاي تصويري را ببينم و به همين خاطر اين نقطه آسايش بايد جايي مقابل تلويزيون باشد. يک زماني در اتاق خوابم تلويزيون گذاشته بودم اما بعد ديدم با اين کار تمام وقت و زندگيام در اتاق خواب ميگذرد. پس ترجيح دادم کاناپه خيلي راحتي جلوي تلويزيون خانهام داشته باشم. راحتي و بعد زيبايي مرحله اول، دوم و سوم در چيدمان خانه براي من راحتي خودم و دخترم است. از مرحله چهارم به زيبايي آن فکر ميکنم؛ يعني براي من بسيار مهم است طوري وسايلم را بچينم که دست و پا گير نباشند و راحت در ميان آنها رفت و آمد کنيم. در مسير آشپزخانه و اتاق خواب چيزي نميگذارم چون اگر نيمهشب بخواهيم مثلا آب بخوريم چيزي سر راه ما نباشد که اين رفت و آمد را مختل کند يا مثلا مسير نشيمن به آشپزخانه را بازگذاشتهام که اگر مثلا زماني برق رفت بهراحتي بتوانم خودم را براي برداشتن کبريت به آشپزخانه برسانم. علاقه به نورهاي موضعي بيشتر از نورهاي مستقيم، نورهاي موضعي را دوست دارم؛ مثلا حتي اگر لوستر خانهام را روشن نکنم ولي هميشه نورهاي هالوژن دور تا دور خانه روشن هستند. ترکيب کرم و قهوهاي در خانههاي قبليام ترکيب رنگي سبز و بنفش استفاده ميکردم. اين رنگها حتي در وسايل خانه از شمعدانها و کوسنها گرفته تا در باقي وسايل مهم ديده ميشد. به هر حال دخترم در آن زمان کوچکتر بود و اين ترکيب رنگي او را هم شاد ميکرد اما حالا که بزرگتر شده قطعا متناسب با سنش آن شادماني کودکانه را هم ندارد. به همين خاطر رنگها را عوض کرديم و در خانه جديد از ترکيب کرم و قهوهاي استفاده کرده ام. در چيدمان فضاي کوچک تضاد آزاردهنده است. به قول برادرم آن چيزي که الان خيلي هم باب شده سبک چيدمان Crazy Style است. اگر شما فضاي بسيار بزرگي داريد، اين نوع چيدمان پرتضاد خيلي هم خوب و باعث تنوع است اما در خانههاي کوچک و آپارتمان شهري به نظرم تقارن رنگي خيلي مهم است؛ مثلا از رنگهاي خيلي تند استفاده نکنيد. در مورد خودم رنگ سياه بهشدت آزارم ميدهد اما به خاطر نوع کارم چون خيلي وقتها شده که صبح به خانه برگشتهام و احتياج به اين دارم که روزها بخوابم، اتاق خوابم را تيره کردهام چون قصدم اين است که حس شب را به خودم بدهم و بتوانم راحت بخوابم. اين رنگهاي تيره را در خانه کلا دوست ندارم به خصوص براي خانوادههايي که بچه يا جواني در خانه دارند. راستش هيچ جاي فضا و بافت شهري ما رنگ و تنوع بصري ندارد و شما بايد اين تنوع بصري را در خانه ايجاد کنيد. مبدا نوري خانه من به مبدا نوري خانه بسيار توجه ميکنم. اگر بخواهم کتاب بخوانم بالاي سرم چراغي روشن ميکنم اما وقتي کار خاصي ندارم خيلي چراغ هاي خانه را روشن نميگذارم. يکي از قسمتهاي خانه که هميشه روشن است، محلي است که ميز شطرنج را آنجا گذاشتهام؛ يعني حتي اگر همه جاي خانه تاريک باشد، نور بالاي آن ميز روشن است چون به هر حال وقتي ميخواهم بازي کنم به نور احتياج دارم. رسمي به نام کادو دادن همه وسايل در خانهام کاربردي هستند و حتي يک گلدان هم ندارم که بيجهت در فضا گذاشته باشم بهخصوص از وقتي به خانه کوچک تري نقل مکان کردهام هيچ وسيله اضافهاي نگه نميدارم. هر چيزي که حس کنم کاربردي در خانهام ندارد را به سرعت کادو ميدهم. انرژي مثبت گل و گياه گل به نظرم عنصر بسيار مهم و خوبي در دکور خانه است. من حتي گاهي شده از گلفروشهاي سر چهارراه گل خريده و به خانه آوردهام. اين کار اتفاق جذابي است چون گل به آدم نشاط ميدهد و يکجورهايي در چيدمان اشيا در خانه سمبل حيات است. وجود گياههاي خانگي در فضاي زندگي به نظرم بسيار مهم و اثرگذار است. من در تراس خانهام تعداد زيادي از آنها را دارم چون به خاطر حيات اضافهاي که در کنار زندگي ما ايجاد ميکنند، يک انرژي مثبت و مضاعفي به ما ميبخشند. قابهايي براي تجسم خلاق استفاده از فرم انتزاعي را در قاب و ديوار دوست دارم. به اين منظور از باکس يا قاب روي ديوار استفاده کردم. به نظرم اين زمينهاي براي تجسم خلاق هر آدمي است تا هر تصويري را که در ذهن دارد، در آن تصور کند.