چه زمانی ازدواج کنیم؟
تبيان/ يکي از مسائل مهمي که درباره ازدواج و انتخاب همسر بايد بررسي شود «زمان» آن است. اگر بخواهيم بدون توجه به عوامل و موانع اجتماعي و بدون توجه به آداب و رسوم و تشريفات و سليقه هاي گوناگون، مساله را بررسي کنيم، بايد بگوييم: جواب اين سوال که «چه زماني ازدواج کنيم؟» در درون و فطرت و سرشت انسان نهفته است و نيازي به جواب و استدلال علمي و فلسفي ندارد. بايد به درون خودمان مراجعه کنيم و از فطرت و ميل ها و غرائز خود که صادقانه و بدون توجه به موانع و تشريفات و عادات و رسوم و سليقه ها جواب مي دهند پاسخ صحيح را دريافت نماييم. مانند گرسنگي و تشنگي، که قانون بردار نيست و نمي شود به انسان گفت چه زمان غذا بخور و چه زمان نخور، آب بنوش يا ننوش؛ بلکه انسان بطور طبيعي درک مي کند که چه زماني گرسنه و تشنه است و چه زماني نيست و چه زماني بايد بخورد و چه زماني نه. بله، مي شود در اموري برايش قانون وضع کرد.مثلاً: غذاي فاسد و حرام نخور، آب کثيف ننوش، بلکه غذاي حلال و مفيد و سالم بخور، در هنگام روزه غذا نخور و...، اما در باره اصل گرسنگي و تشنگي و خوردن و نوشيدن، نمي شود زمان و قانون تشريعي وضع کرد. نياز به همسر و تشکيل خانواده، يک نياز فطري و غريزي است که خداوند از روي حکمت، اين نياز مقدس و شديد را در وجود انسان قرار داده است و در فصل مخصوص خود، سر بر مي آورد و «طلب» مي کند. اگر به موقع و به طور صحيح، به اين نياز پاسخ داده شود و خواهشش برآورده گردد، مسير طبيعي خود را طي مي کند و به کمال مي رسد و انسان را به کمال مي رساند؛ و اگر به تاخير انداخته شود، و يا به طور غير صحيح و غير طبيعي به آن جواب داده شود، از مسير طبيعي خود منحرف شده و طغيان مي کند؛ هم خود فاسد مي گردد و هم آدمي را فاسد مي گرداند. همان گونه که اگر به نياز غريزي و طبيعي گرسنگي و تشنگي پاسخ متناسب داده نشود، به انحراف کشيده مي شود و انسان را به بيماري و فاسد خوري و حرام خوري و احياناً به دزدي و مرگ مي کشاند. پس هر چه قانون در اين باره وضع مي کنيم، بايد درباره اعتدال اين نياز و سر و سامان دادن به آن و کمک به حل مشکلات و بر داشتن موانع و خارهاي راه آن باشد؛ اما درباره اينکه زمان اشباع اين نيازکي است؟ و چه زماني بايد دختر و پسر ازدواج کنند؟ قانون بردار نيست؛ يعني قانون «تشريعي» ندارد، قانونش «تکويني» است و آفريدگار در درون انسان به وديعت نهاده است. پس، بايد و نبايد در اين زمينه، صحيح نيست، بلکه مي توان براي «آمادگي» و به عنوان به دست آوردن «پيش آگاهي» نسبت به آن، براي فراهم کردن «زمينه مساعد» براي پذيرايي از آن، مطالعه و تحقيق کرد. قانون اسلام در اين باره اين است که: ازدواج «مستحبّ موکّد» است امّا هر گاه اين نياز، سر بر آورد و خواست طغيان کند و انسان را به حرام بيندازد، ازدواج «واجب» مي شود و عقب انداختن آن «حرام». که اين قانون «تشريعي» نيز، باز -گشتش به قانون «تکويني» است؛ يعني هر گاه بلوغ حاصل شد ، ازدواج مستحبّ مي شود و هر گاه خواست زمينه طغيان و فساد و گناه پيش آيد، واجب مي شود. هنگامي که انسان بالغ شد (بلوغ به معنايي که بيان کرديم) زمان ازدواج او فرا رسيده و تأخير در آن به هيچ وجه صلاح نيست؛ همان گونه که جلو انداختن آن هم صلاح نيست؛ مانند ميوه «کال» و «نارس» است. هنگامي که انسان بالغ شد (بلوغ به معنايي که بيان کرديم) زمان ازدواج او فرا رسيده و تأخير در آن به هيچ وجه صلاح نيست؛ همان گونه که جلو انداختن آن هم صلاح نيست؛ مانند ميوه «کال» و «نارس» است. هنگامي که از درون انسان، اين نيروي فطري و غريزي، «نداي طلب» سر داد، هنگامه ازدواج است. هر کس مي تواند بخوبي اين ندا را از درون خود بشنود. البته به شرطي که اين نيرو، در اثر عواملي، نترسيده باشد و يا بيمار نشده باشد؛ زيرا معلوم است که اگر ترسيده يا بيمار شده باشد، نمي تواند به موقع و بخوبي ندا سر دهد. همان گونه که انسان ترسيده و يا بيمار، اشتهايش بند مي آيد و طبيعتش از حالت عادي خارج مي شود. اگر زماني که اين نياز و نيروي دروني خواست سر بر آورد و بگويد: «من رسيده ام، من همسر مي خواهم»، عواملي که در ضمير انسان پنهان شده اند، در مقابل او سر بر آورند و بگويند: «خانه ندارم، پول ندارم، جهيزيه ندارم، مدرک تحصيلي ام را نگرفته ام، خرج جشن ندارم، جامعه ازدواج را در اين سنّ نمي پسندد، آداب و رسوم خانوادگي ما فعلاً ازدواج را نمي پسندد، خواستگار پولدار و خانه دار و اتومبيل دار هنوز نيامده است، دختر پولدار هنوز پيدا نکرده ام، همسر خرج دارد، فردا بچه ها يکي پس از ديگري از راه مي رسند و خرج و درد سر دارند مهماني هاي آن چناني را چه کنيم؟، تشريفات و مراسم چه مي شود؟ مهريه و شيربها و طلا و لباس و خريد را چه کنم؟! و ...» معلوم است که آن بيچاره (نياز و نيرو و نداي دروني) عقب نشيني مي کند! يا اگر نوجوان و جوان (چه پسر و چه دختر)، بوسيله استمناء و فساد و هرزگي، طبيعت خود را منحرف کرده باشد، آن نداي فطري و غريزي دروني، لجن مال شده است و ديگر نمي توان از او انتظار «نداي صحيح» داشت. اين را مي گويند طبيعت و فطرت بيمار! اين ديگر نمي تواند نداي طبيعي درونش را بشنود اصلاً ديگر ندايي و نوايي باقي نمانده است. ازدواج، وسيله رسيدن به خدا يکي از عوامل مهمّ در رشد معنوي انسان، «همسر شايسته» است. برادر و خواهر نوجوانم! مي خواهي در اين دوران نوجواني، که دلت پاک است و هنوز غبار گناه و رذالت، جانت را آلوده نکرده، سير و سفر معنوي کني و به جايي برسي که خداوند بر پاکي ات مهر تاييد بزند؟ بسم الله! اما تنها نرو، اين راه پر مخاطره است، همراه مي خواهي، ياور مي خواهي، مونس مي خواهي. دست نوجوان ديگري را به عنوان همسرت بگير و با هم برويد، تا در بين راه ياور همديگر باشيد، دلسوز و مونس همديگر باشيد، به يکديگر دلگرمي بدهيد، و همديگر را تشويق کنيد. ببين پيامبر مهربان چه مي فرمايند: هر کس دوست دارد که پاک و پاکيزه با خداوند ملاقات کند، بايد همراه با همسر سفر نمايد. پس اکنون که عشق و شور و نشاط نوجواني داري، حرکت کن و همسفر خود را برگزين. الان هنگامه سفر است؛ نگذار اين عشق و شور و نشاط، به افسردگي و پژمردگي تبديل شود. ازدواجي که براساس عشق تازه و با نشاط صورت گيرد، سال هاي سال زندگي را معطّر و خوشبو و خوشرنگ مي کند. زمان بلوغ جنسي و عقلي «مناطق، محيط ها، جامعه ها، نسل ها، نژادها، قبيله ها، خانواده ها و افراد، در اين زمينه يکسان نيستند، بلکه تفاوت هايي با هم دارند. مثلاً: در سرزمين هاي «گرمسير» بلوغ جنسي زودتر مي رسد تا مناطق «سرد سير» و در محيط هاي «باز و شلوغ» که برخورد زن و مرد و دختر و پسر بيشتر است، و در محيط هاي غير مذهبي و بي بند و بار که مسائل محرم و نامحرم و حجاب و عفّت کمتر رعايت مي شود، بلوغ جنسي زودتر فرا مي رسد تا در محيط هاي مذهبي و پاک و با عفّت و پايبند به قوانين شرعي؛ در خانواده هاي غير مودّب و بي فرهنگ که رعايت حفظ مسائل جنسي را نمي کنند و احياناً بچه ها شاهد مسائل جنسي پدر و مادر خود هستند، بلوغ جنسي زودتر فرا مي رسد تا خانواده هايي که اين مسائل را رعايت مي کنند. کميت و کيفيت خوراک و غذا نيز در اين موضوع تاثير دارد؛ آنهايي که غذاي بيشتر و قوي تر مي خورند، بلوغ جنسي شان سريعتر است. به هر حال، در مملکت و محيط هاي گوناگون ما، مي توان گفت: بلوغ جنسي در پسران بطور متوسط، تقريبا در سن 17 سالگي، و در دختران، 14 سالگي است اما اين سن براي ازدواج زود است، زيرا براي ازدواج، علاوه بر «بلوغ جنسي»، «بلوغ عقلي» نيز لازم است. اما سن 19 سال در پسران و 16 سال در دختران، براي ازدواج مناسب است. البته اين سن متوسط است، ممکن است پسر و يا دختري زودتر از اين نياز به همسر داشته باشد، که بايد اقدام شود. باز تاکيد مي کنيم که: علائم اين نياز، در درون انسان نهفته است و هر کس- با شرايطي که بيان شد- خودش مي تواند اين نياز را درک کند. پدر و مادرها نيز اگر هوشيار باشند و دقت کنند، بخوبي مي توانند بفمند چه زماني فرزندشان نياز به همسر دارد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد