چند انگیزه و دلیل اشتباه برای ازدواج
باعلم/ احساس تنهايي مي کنيد؟ احساس تنهايي شديد، بسيار سادهتر از آنچه که فکرش را کنيد، ميتواند هر فردي را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. هر وقت شخصي در تنهايي مفرط خود غوطهور شود، احساس ياس و تاسف بيقرارش کرده و او را بر هر آغوش به ظاهر بازي، پذيرا ميکند. فقط کافي است سري به مجلات و روزنامه بزنيد و حوادث آن را ورق بزنيد بيشک با موارد بسياري برخورد خواهيد کرد که چگونه افرادي به خاطر فرار از تنهايي در دام شياطين گرفتار شدهاند. قصه تکراري اکثريت قريب به اتفاق اين افراد جوان تنهايي است که به طلب روياي رهايي از دست غول تنهايي و نجات از غم و غصه، دل به غريبهاي سپرده و تا ناکجاآباد پيش رفته است. در اولين گام، سعي کنيد خود را از دام تنهايي برهانيد. اگر فکر ميکنيد ازدواج راهي براي حل اين مساله است، کاملا در اشتباهيد! به جاي انديشه به ازدواج، بهتر است با دوستان و آشنايانتان رفت و آمد کنيد، در کلاسهاي هنري و ورزشي ثبتنام کنيد، خود را هدفمند سازيد و براي آيندهتان برنامهريزي کنيد و… بيشک بعد از اين که از عمق تنهاييتان کم کرديد، ميتوانيد براي زندگيتان تصميمات بهتري بگيريد که در اين مرحله شايد ازدواج بهترين گزينه باشد. دلتان را برده است؟ گاه خواسته يا ناخواسته جذب افرادي ميشويم که به دليل موقعيت شغليشان برجستهاند، در جايگاه قدرت ويژهاي قرار دارند، از جذابيت ظاهري محسورکنندهاي برخوردارند، روابط اجتماعي بالايي دارند و در نزد ديگران محبوب هستند و… ويژگيهاي برجسته و برتر برخي افراد باعث ميشود آنان مورد مناسبي براي ازدواج به نظر آيند تا آنجايي که هر کسي متمايل به ازدواج با آنها باشد، اما حقيقت اين است که هر کسي بايد با شخصي ازدواج کند که براي زندگي با او مناسب است. تناسب در ازدواج امري مهم بوده و بر هر تمايل و گرايشي ارجحيت دارد. هر فردي براي تجربه خوشبختي بايد در آرزوي ازدواج با کسي در حد و اندازه خودش باشد. اگر در شرايطي قرار گرفتهايد که تصور ميکنيد حواشي شخصيت فرد انتخابيتان شما را مغلوب خود کرده، بهتر است اندکي صبر کنيد و سريعا پاي سفره عقد نرويد. ابتدا سعي کنيد فرد مورد نظرتان را تهي از برتريها و موقعيت خاصش (زيبايي، شغل پردرآمد، پرستيژ، موقعيت اجتماعي و…) تصور کنيد، سپس به اين سوالات پاسخ دهيد: آيا همچنان او را فرد قابل قبولي ميدانيد يا نه؟ آيا حاضريد به او بله بگوييد و به عنوان همسر انتخابش کنيد؟ اين فردغير از اين شرايط خاصش، چه خصوصيات ويژه ديگري دارد که شما مجذوب آن شدهايد؟ آيا واقعا او را به خاطر خودش ميخواهيد يا شرايط استثنايياش؟ اگر او را همراه شرايط ويژهاش بپذيريد و با او ازدواج کنيد، اما بازي روزگار برتري فعليش را از او بگيرد آيا باز حاضريد زندگيتان را با او ادامه دهيد؟ و… . اگر در پاسخ به اين سوالات دچار مشکل شديد حتما در انتخابتان تجديدنظر کنيد، بيترديد بپذيريد اين شخص آن فردي نيست که شما ميخواهيد و ميتوانيد در کنارش آرامش پيدا کنيد و خوشبخت باشيد. شايد بعدا عاشقش شوم درست است که براي ازدواج کردن نياز نيست که اول عاشق باشيد اما اگر هيچ احساسي به طرف مقابل تان نداشته باشيد يا از او بدتان بيايد و باز با اين حال به ازدواج با او تن بدهيد، دستي دستي خودتان را بدبخت کرده ايد. وقتي احساسي در ديدارها و گفتگوهاي اوليه شکل نگيرد يعني هيچ وقت شکل نخواهد گرفت. خودتان را فريب ندهيد و با گفتن اين که شايد روزي بتوانيد عاشقش شويد، وقت خودتان و طرف مقابل را نگيريد. عشق ورزيدن کاري اختياري نيست. شايد بتوان در طول زمان به بهانه هاي مختلف علاقه مندي را که ايجاد شده زياد و کم کرد ولي نمي توان با تفکر و اراده آن را ايجاد کرد. سيستم ليمبيک مغز که کنترل هيجاني مغز را به عهده دارد بدون تحريک اوليه عمل نمي کند و زوجي که حس عاشقانه و کشش جنسي در ميان آنها وجود نداشته باشد دير يا زود از يکديگر فاصله گرفته و زندگي شان سرد مي شود. يک وقت دير نشود؟ سن ازدواج وابستگي تام به فرهنگ و آداب و رسوم هر خانواده و قوميتي دارد، اما با اين حال بسياري از کارشناسان، ازدواج در سنين نوجواني يعني زير بيست سالگي را بسيار پرخطر ميدانند، حتي گاه ازدواج در سنين بالاتر از اين سن را هم به صلاح نميدانند. آنان معتقدند فردي آماده ازدواج است که بلوغهاي چندگانه (عاطفي، عقلي و اجتماعي) را پشتسر گذاشته باشد، به خودآگاهي و شناخت درستي از خويش دست يافته، اولويتهايش را تعيين کرده و به دور از هيجانات موقت و کاذب دست به انتخاب بزند و… . اگر همين حالا در موقعيت انتخاب مورد ازدواجتان هستيد بهترين کار اين است که خود را محک بزنيد و ملاکهايتان را بررسي کنيد و چند باره اين پرسشها را از خود بپرسيد: آيا زمان ازدواجتان فرارسيده است؟ آيا آمادگي پذيرش مسئوليتهاي زندگي مشترک را داريد؟ آيا اين فرد مطابق با ملاکهاي شما و خانوادهتان است؟ آيا ميتواند در پيش بردن اهدافتان به شما کمک کند يا نه؟ و… . شکست خوردگان عشق افرادي که دچار «شکست عاطفي» شده اند تصور ميکنند با ازدواج ميتوانند از شرايط و احوالات نابسامان و بد خود رها شوند. نجات از بحران روحي با ازدواج، صرفا تصوري اشتباه و نادرست است که ميتواند مصداق حقيقت «از چاله به چاه افتادن» باشد. براي نجات از بحران عاطفي و افسردگيهاي طولانيمدت با يک روان شناس مشورت کنيد. ايشان با ارائه راهکارهايي تخصصي ياريتان ميکند تا با افکار منفي و پريشانکننده خود مواجه شويد، هيجاناتتان را بشناسيد و در نهايت با فراگيري و بهکارگيري روشهاي سودمند،براي حل مشکلات روحي و عاطفي گام برداريد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد