۱۰ دروغ رایجی که والدین هرگز نباید به کودکان خود بگویند
چاره چي/ دروغگو دشمن خداست؛ اين از آن جمله هايي است که با روح و جان بيشترِ ما عجين شده است. آن قدر که پدرومادرمان در دوران کودکي از اين جمله استفاده کرده اند تا به ما ياد بدهند که نبايد دروغ بگوييم، احتمالا از هيچ عبارت و جمله ي ديگري استفاده نکرده اند. اما حقيقت اين است که پدرومادرها، خودشان مدام به کودکان دروغ مي گويند؛ فقط بيشتر مواقع متوجه اين مسئله نمي شوند. همراه ما باشيد تا ببينيم دروغ هايي که پدرها و مادرها به فرزندان شان مي گويند چه هستند و چه جايگزين هاي بهتري براي آن دروغ ها وجود دارد. خودِ شما هم شايد هميشه به فرزندتان ياد داده ايد نبايد دروغ بگويد، اما گفتن مداوم اين دروغ ها توسط خود شما، هر قدر هم که کوچک باشند، به کودکان ياد مي دهند که آنها هم دروغ بگويند. کودکان با خودشان فکر مي کنند دروغ گفتن کار بدي نيست، چون بابا و مامان هم دروغ مي گويند. برخي از دروغ هايي که والدين هر روز مي گويند؛ بدون آنکه متوجه باشند: ۱. ديگه هيچ وقت برات چيزي نمي خرم به جاي آنکه او را تهديد کنيد که ديگر هرگز برايش چيزي نخواهيد خريد، او را از چيزي محروم کنيد که اکنون و اينجا دارد. اين طوري مي فهمد که رفتارش چه عواقبي دارد. تنبيه واقع گرايانه اي داشته باشيد، مثل محروم کردن چند ساعته از تبلت يا دستگاه بازي و يا از او بخواهيد در اتاقش بماند و به کاري که کرده فکر کند. ۲. هيچ وقت نمي ذارم اتفاق بدي برات بيفته حتما به عنوان پدر يا مادر چنين قصدي داريد، اما چنين چيزي امکان پذير نيست. شما نمي توانيد ۱۰۰ درصد مواقع از فرزندتان محافظت کنيد. در عوض، واقعيت را به او بگوييد، اما طوري که حس کند از او حمايت مي کنيد و در عين حال نسبت به خطرات حقيقي آگاه شود. چيزي بگوييد مثل اين: «هميشه سعي مي کنم از تو محافظت کنم، اما آدم هاي بدي هم هستند که بايد مراقب شان باشي، به همين خاطر مي خواهم در فروشگاه مدام کنار من باشي، چون آدم بدها بچه ها را از پدر و مادرشان مي گيرند. من مواظب تو هستم، اما اگر تو از من دور شوي، من ديگر آنجا نخواهم بود و ممکن است خودت را به خطر بيندازي.» ۳.پارک تعطيله شما به خوبي مي دانيد که پارک تعطيل نيست، اما وقت نداريد فرزندتان را به پارک ببريد، چون کارهايي داريد که بايد انجام دهيد. به جاي دروغ گفتن، صادق باشيد. «بابا نمي تواند امروز تو را به پارک ببرد، چون بايد براي آخر هفته خريد کنيم تا بتوانيم غذا بخوريم و در ضمن کارهاي ديگري هم دارم که امروز بايد انجام بدهم.» شايد کودک تان غر بزند و اعتراض کند، اما اشکالي ندارد، حقيقت زندگي را مي آموزد. ۴. درد نداره، قول مي دم پشت در اتاق تزريقات منتظريد تا نوبت شما شود و کودک تان آمپولش را بزند. او که متوجه اين قضيه شده، فرياد مي کشد و گريه مي کند. شما مي خواهيد گريه اش را بند بياوريد. اما او گريه مي کند، چون مي داند شما دروغ مي گوييد. اولين باري هم که آمپول زده بود، گفته بوديد درد ندارد. او اين را به خوبي مي داند. او از دردي که کشيده فهميده شما دروغ گفته ايد. در عوض به او بگوييد که درد کمي دارد، اما خيلي زود تمام مي شود. توضيح دهيد که او براي به دست آوردن سلامتي اش، به اين آمپول نياز دارد. دروغ نگوييد. اين دروغ گفتن شما را به سرعت به آدمِ بد ماجرا تبديل مي کند، چون اگر بگوييد درد ندارد و بعد هم درد بگيرد، شما مقصر هستيد. ۵. تو بهترين نقاش دنيايي، کارت فوق العاده ست! وقتي خودتان هم واقعا چنين عقيده اي نداريد، فرزندتان را تحسين نکنيد. باور کنيد يا نه، کودکان آن قدر هم که شما فکر مي کنيد گول نمي خورند. آنها مي توانند متوجه لحن صدا و زبان بدن بشوند و وقتي شما در گفتارتان صداقت نداريد، او متوجه مي شود. در عوض مي توانيد خلاقيت او در کارش را تحسين کنيد. ۶. وقت خوابه تازه ساعت ۷:۳۰ است و هنوز موقع خواب کودک نرسيده، چون خودتان قبلا ساعت ۸:۰۰ را زمان رفتن به رخت خواب تعيين کرده ايد. «وقت آن است که کم کم آماده رفتن به رخت خواب شوي.» در اينجا انتخاب کلمه ها بسيار مهم هستند. شايد منظورتان اين بوده که بايد کم کم آماده ي رفتن به رخت خواب شود، اما گفته ايد: «وقت خواب است.» وقتي فرزندتان بتواند ساعت را بخواند، بايد مدام بگوييد منظورتان از گفتن اين جمله چه بوده و اين جمله اي که گفتيد چه معنايي دارد! در اينجا ايجاد اعتماد بين شما و فرزندتان است که اهميت دارد. شايد دروغ کوچک و بي اهميتي باشد، اما همين دروغ هاي کوچک و بي اهميت روي هم جمع شده و تبديل به مشکل بزرگ تر بي اعتماد مي شوند. ۷. نمي دونم اون نقاشي که روي درِ يخچال چسبونده بودي چي شده. مي دانيد چه شده است، چون خودتان آن را بيرون انداختيد! مسلما نمي توانيد هر اثر هنري را که فرزندتان خلق مي کند نگه داريد، چون جايش را نداريد. بهترين راه حل آن است که به فرزندتان توضيح دهيد. کشو يا جعبه اي را به او نشان دهيد که بهترين و ارزشمندترين کارهايش را آنجا نگه مي داريد. اگر او مي خواهد مطمئن شود که آثار هنري اش محفوظ مي ماند، مي تواند خودش آنها را در آن جعبه يا کشو بگذارد. ۸. يه دقيقه ي ديگه اونجا هستم بله، مسلما نيت خوبي داريد. مي خواهيد آنجا باشيد تا او را در پروژه اش يا هر کار ديگري که دارد کمک کنيد. اما خودتان هم کاري داريد که بايد تمامش کنيد. پس واقعيت را به او بگوييد. به او بگوييد بايد قبض ها را پرداخت کنيد، و بعد از آن مي توانيد به او کمک کنيد. با گفتن عبارت يک دقيقه ي ديگه، دروغ نگوييد، چون ممکن است بيشتر طول بکشد . ۹. اگه نياي، من مي رم. براي وادار کردن فرزندتان به حرکت، به جاي استفاده از روش ترساندن، از عواقب مشخص و واقعي استفاده کنيد. مي توانيد بگوييد: «اگر در عرض ۵ دقيقه کفش هايت را نپوشي و سوار ماشين نشوي، امشب اجازه نداري تلويزيون تماشا کني.» و هر دفعه اين عواقب را هم به او تحميل کنيد. به اين روش، فرزندي خواهيد داشت که به شما گوش مي کند؛ گوش مي کند چون حرف شما ارزش دارد، نه به خاطر ترس از اينکه او را ترک مي کنيد. ۱۰. براي فلان چيز پول نداريم به جاي دروغ گفتن، به فرزندتان با زبان خودش توضيح دهيد. به او بگوييد قرار است خانه ي بزرگ تري بخريد و به همين خاطر نمي توانيد فلان چيز را برايش تهيه کنيد. به او کمک کنيد بفهمد که گاهي اوقات براي انجام کاري که به نفع خانواده است، بايد از خودگذشتگي کرد. با اين کار نه تنها درس زندگي به او مي دهيد، بلکه دروغ گو هم نمي شويد. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar