روش های جلوگیری از دخالت خانواده همسر در زندگی زناشویی!
بيتوته/يکي از دلايل بروز مشکلات در زندگي مشترک، دخالت هاي اشتباه والدين مي باشد که در بسياري از اين موارد اين دخالت ها منجر به طلاق زوجين مي گردد. در اين مطلب ما قصد داريم شما را با دلايل اين دخالت ها و راه هاي جلوگيري از بروز اين مشکل آشنا کنيم. با ما همراه باشيد حضور خانواده و مشارکت آنها زماني خوب است که زوجين خودشان با توافق يکديگر به سراغ والدينشان بروند و از آنها مشورت و نظر بخواهند جان گاتمن، يکي از پژوهشگران بزرگ در حيطه زوجدرماني که تحقيقات و پژوهشهاي زيادي در زمينه عوامل اختلاف و بهبود روابط زوجين انجام داده است، چهار سوار مهاجم را که ميتوانند پيشبينيکننده ازدواج ناموفق يا جدايي زوجين باشند معرفي ميکند اين چهار سوار مهاجم عبارتند از انتقاد، بياحترامي، جبههگيري و ديوار سنگي يا سکوت که در همه فرهنگها و ملل ميتوانند تاثيرگذار باشند. البته به غير از اين موارد، ممکن است در ميان ملل مختلف عوامل ديگري نيز در اين موضوع دخيل باشند که فرهنگ ما نيز از آن مستثني نيست. بزرگان روانشناسي ما در حيطه روابط زوجين، سوار مهاجم پنجمي را نيز در اين موضوع در نظر ميگيرند که البته همانطور که اشاره شد فقط در فرهنگ ما قابل استناد است! و اين پنجمين سوار مهاجم، خانواده است. زيرا در بسياري از اختلافات زناشويي گزارش شده و يا جداييهايي که اتفاق ميافتند، نقش دخالت خانواده بسيار پررنگ است. حمايت يا دخالت والدين در زندگي مشترک؟! بدون شک خانواده در شکلگيري شخصيت فردي نقش جايگاه بسزايي دارد. ارتباطهاي سالم و حمايت خانواده تاثيرات مثبتي در سلامت فرد و خانواده دارد اما بايد دانست که اين حمايتها راصول و حد و مرزي دارد که فراتر رفتن از اين حدود باعث از بين رفتن استقلال خانواده ميشود. بسياري از طلاقها و مشکلات زناشويي هستند که دليل ذکر شد براي آنها تنها خانواده عنوان شدهاند. مردان و زناني که ادعا ميکنند با همسر خود مشکل خاصي ندارند و يکديگر را هم دوست دارند ولي تحمل دخالت و حضور خانواده همسر خود را ندارند و ترجيح ميدهند از يکديگر جدا شوند متاسفانه بسياري از خانوادهها فرق حمايت و دخالت را نميدانند و به خود اجازه ميدهند هرگونه محبت، مهرباني و دلسوزي که به نظر خودشان واقعي و به جا و ضروري است را به زبان بياورند و نشان دهند. چنين والديني حتي توقع دارند که در قبال اين دلسوزيها و مهربانيها بايد مورد قدرداني هم قرار گيرند! از طرفي بايدها و توقعات و انتظارات زيادي در بستر برخي خانوادهها وجود دارد که باعث بروز مشکلات زوجهاي جوان ميشود. حس مالکيت خانواده ها بعد از ازدواج بعضي خانوادهها نسبت به فرزند خود احساس مالکيت دارند و حتي پس از ازدواج اين احساس تملک را در خانواده فرزند خود نيز نسبت به همسر فرزندشان و حتي نوههايشان دارند و به همين دليل به خود اجازه ميدهند در امور مختلف زندگي فرزندشان دخالت کنند وظيفه والدين بعد از ازدواج فرزند والدين بايد بدانند که وظيفه آنها در اين حد است که فرزندي لايق و با مهارتهاي لازم تربيت کنند و در راستاي رسيدن به انواع بلوغ يعني بلوغ عاطفي، عقلي، اجتماعي و بلوغ اقتصادي و همه جوانب به فرزندشان کمک کنند. وقتي فرزندشان به اين حد از رشد و کمال رسيد که توانست مستقل شود با خيال راحت او را به سمت زندگي مستقل سوق داده و اجازه دهند خودش راه زندگياش را انتخاب و مسيرش را طي کند. در اين شرايط، والدين هم راحتتر هستند و لازم نيست نظارت هميشگي و دائم داشته باشند و هم فرزندان ميتوانند مستقل و خودساخته باشند. بنابراين ميبينيم که نوع تربيت و نگرش خانواده و اين که فرزند در بستر رشد خود در خانواده چگونه تربيت شود و چه مهارتهايي را به دست بياورد و چگونه اعتماد به نفس و عزت نفسش شکل بگيرد، تاثير بسزايي در شکلگيري زندگي مستقل بعد از ازدواج دارد زوج در معرض خطر طلاق: وابستگي اقتصادي به خانواده افرادي که در بستر رشد خود قبل از ازدواج، اعتماد به نفس و مهارتهايي چون رفتار جراتمندانه و مديريت اقتصادي و مديريت هيجانها و استقلال را تمرين کرده باشند، بعد از ازدواج مشکلي از اين نظر نخواهند داشت. اما متاسفانه برخي از افراد بعد از ازدواج به علت نداشتن مهارتهاي شغلي و مديريت اقتصادي وابسته به خانواده خود هستند و همين امر زمينه را براي دخالت آنها مهيا ميکند. فردي که هنوز قدرت تهيه مسکن ندارد يا حتي ماهانه مخارج خود را از پدر و مادرش تهيه ميکند، در بسياري موارد ناچار است به خواستهها و انتظارات آنها نيز تن دهد. اگر زوجين با هم ارتباط صميمانه بيشتري داشته باشند و به يکديگر بيشتر نزديک شوند، افراد ديگر کمتر ميتوانند بين آنها نفوذ کنند. يک مثال: مراجعي داشتم که ميگفت قصد سفر دو نفره داشتيم و قرار شد با ماشين پدرشوهرم به سفر برويم و ناگهان مادرشوهرم هم گفت ميخواهد با ما بيايد و وقتي همسرم گفت «ما قصد داريم دو نفره برويم»، بلافاصله گفت: «چطور ماشين و خونه ما خوب هستند ولي خود ما بديم؟!» اين مادر، انتظار داشت که اين الطاف آنها به روشي که خودشان ميپسندند جبران شود. در بسياري از دخالتها وابستگي مالي و اقتصادي و شغلي نقش دارند که اگر افراد بتوانند در اين زمينهها مستقل شوند مشکلاتشان حل ميشود. زوج در معرض خطر طلاق: وابستگي عاطفي به خانواده البته در بعضي موارد هم هيچ وابستگي مالي وجود ندارد بلکه وابستگي عاطفي بين فرزند و والدين بسيار زياد است و زن يا مرد بعد از ازدواج هنوز نميتوانند اين وابستگي را کم کنند و همين باعث بروز اختلاف ميشود. دختر يا پسري که ادعا ميکنند نميتوانند دور از خانوده زندگي کنند و طاقت دوري ندارند، هر روز بايد خانواده خود را ببينند، تلفن بزنند يا براي هرگونه امور کوچک و بزرگ نظر خانواده خود را جويا شوند و معتقدند که والدين خير و صلاحشان را ميخواهند، همچنان به خانواده خود وابستگي دارند و اين موضوع باعث ميشود که همسر، خود را در جايگاه دوم نزد زوج خود احساس کند و همين امر باعث بروز مشکلاتي خواهد شد. درحالي که ما معتقديم اگر زوجين خودشان دو نفري تصميم بگيرند و حتي اگر بهترين گزينه نباشد، بسيار بهتر از دخالت ديگران براي تصميمگيري بهترشان است. حضور خانواده و مشارکت آنها زماني خوب است که زوجين خودشان با توافق يکديگر به سراغ والدينشان بروند و از آنها مشورت و نظر بخواهند. وگرنه بدون درخواست کمک هر گونه کمکي دخالت محسوب ميشود.